سلام مامانا چقد دلم گرفته جاییم ندارم حرفامو بزنم چون اطرافیانم یا با حرفام غصه میخورن یا همینو میکنن یه نقطه ضعف ازم بعدا میکوبن تو سرم.یه عروس داریم که شده بلای جون هممون.۲۰ ساله عروسمونه سنشم ۴۰ اینطوراست بچه نیست که بگیم از سر ندونستن اینکارارو میکنه.تو هیچ کدوم از مراسماتمون شرکت نکرد کلی بی احترامی هم به پدرو مادرم هم به ما خواهرا.تو این ۲۰ سال ۲۰ بار خونمون نیومده که اگرم میومد بعدش داستان ها داشتیم خدای بالا سر شاهده کوچکترین بی احترامی نکردیم خانوادم چقد حمایتش کردن از هر لحاظ که فک کنین اما جز نمک نشناسی چیزی ندیدیم ازش.با این حال مامانمینا میخوان برن مکه زنگ زد بهش جای اینکه اون بخواد حلالیت بگیره مامانم گفت کدورتارو بذاریم کنار درکت میکنم تو شهر غریب اومدی خانوادتو از دست دادی من میخوام کمک حالت باشم ذهنتو پاک کن با این حال خانوم گفته من قسم خوردم با عمر دارم نیام خونتون واقعا با همچین آدمی چیکار باید کرد هر روشی بگین تو این چند سال پیش بردیم جز نادیده گرفتنشون هر بدی کردن جای اینکه اونا خودشو مقصر ببینن ما دیدیدم ما گذشت کردیم فقط بخاطر حرمت خانواده اما فایده نداره الان مامانم زنگ زد انقد پیشم گریه کرد دلم کباب شد قلبم درد گرفت از این شانس و اقبالمون که همیشه هر مناسبت شادی بوده این خانوم زهرمارمون کرده چیکار کنم؟کاش هیچوقت برادر نداشتم واقعا نداشتنش بهتر از این وضعه.اونم بخاطر شرایط زنش همیشه پشتش بوده یکبار منطقی پیش نرفته.

۱۰ پاسخ

اینجور آدما هر چقد بهشون نزدیک بشی دورتر میشن .هرچی دلجویی کنی دلگیر تر میشن .اینجور آدما رو باید بسپاری به زمان و خدا بهشون نشون میده

بیکارید محل نزارید

یدونه برادر داری؟ چرا گفته قسم خوردم نیام؟

برادرت از زنش می‌ترسه نمونش زن دایی کوچکه من که اومد توفامیل همه را ریخت بهم دایی م با ما قهره وزن ذلیله خونه وماشین به نام زنشه ،دایم فقط یه شلوار داره اینا با جادو بلدن شوهرت میکشن طرف خودشون

بابا چه حوصله ای دارین بیخیال بزارین بره بمیره اصلا تحویلش نگیرین بچه هاشونم مث خودشونن

شمابابرادرتون صحبت نکردین؟

مقصر اون زن نیست مقصر برادرته من شوهرم بگم بالا چشم خواهرات ابرو آبرومو میبره چند بار تو جمع اعلام کرده که پشتشونه میگه شوهر خواهرام جرات کنن به خواهرام حرفی بزنن شما هم مقصر برادرتونه

ماهم عروسمون همینطور بود هرچی بیشتر احترامش میکردیم بدترمیکرد مادرمن اصلا نوهاشونمیدید.ولی روزگار گذاشت کف دستش.داداش منم مطیع زنش بود ی دفه فهمیدیم جای دیگه ی زن دیگه گرفته!!!

ماهم به همین درد دچاریم
به این آدمها میگن غده سرطانی واقعا جز سپردن بخدا راه دیگه ای نیست
من که سپردمش بخدا ان شالله به چشمم ببینم تقاص کارشو پس میده

بیخیالش بشید فک‌کنین اصلا وجود نداره

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
الهی بمیرم پسر خواهرم که سیزده چهارده سالشه بیشتر مسئول شامه ولی گاهی روزا مثل امروز که باباش بیرونه باید از مدرسه بیاد ناهار درست کنه💔😭
گاهی به من زنگ میزنه خاله مثلا ناهار چی درست کنم شام چی درست کنم منم با حوصله توضیح میدم گاهی حتی بیست بار برای یه غذا زنگ میزنه 🥹
منم اکثرا باهاش شوخی میکنم میگم درکت میکنم شرایطتت مثل منه منم هر روز فکر میکنم غذا چی درست کنم گاهی میمونم گاهی به شوخی میگم تو اقلا باز دو‌تا بچه بدغذا نداری😝 مثل من شوهر بد ادا نداری 😝

ولی بعدش قلبم مثل یه کاغذ مچاله میشه از غم و غصه دلم میخواد بترکه 😭💔 میگم هم کلاسیاش از راه میان میگن مامان غذا چی داریم این باید بگه چی بپزم 😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔
خدایا خودت صبر بده قلبمو آروم کن بچه‌ها یه زخم تازه ان یه زخم رو باز که هر بار میبینی خونریزی میکنن 😭😭💔💔 هر بار دخترشو میبینیم انگار یه تیکه از قلبم کنده میشه میاد تو دهنم بمیرم براشون 😭😭 کاش میمردم این روزارو نمیدیدم 💔💔💔😭😭😭
مامان فسقلی مامان فسقلی ۵ سالگی
سلام میخوام درد ودل کنم دلم گرفته هفت ساله ازدواج کردم ولی خیلی خیلی مشکلات زیادی پشت سر گذاشتم هیچوقت یادم نمیره حقوقمون ۲۰ تومن بود ولی قسط ۲۴ تومن باید میدادیم دیگه هر ماه یه وام رو پرداخت میکردم ماه بعد وام دیگه رو هیچوقت یادم نمیره بچه اول بدنیا اومد چه سختیا که پشت سر نگذاشتم خونمون تو حیاط خونه مادر شوهر بود وای که چقدر حرف و حدیث بود هر دقیقه میومد بچه شیر خورد نخورد دستشویی کرد نکرد تا آخری شوهرم گفت زنم حالش خوب نیست ولش کنین که دیگه قهر کردن نیومدن بعد چه بلاها سر خونه زندگیم اومد که قابل گفتن نیست حدود یکسال و نیم دارم رنگ آرامش میبینم خونمون جدا کردیم مشکلات اقتصادیمون حل شد زندگیمون تغییر کرد ولی الان حدود دو ساله بچه دوم میخوام مادر شدن برای بار دوم بدون اذیت شدن تجربه کنم لذت ببرم تو خونه ای دیگه از خودمه و هیچکس رد اعصابم نیست ولی خدا نمیده خدا ازم دریغ کرده نمیدونم دیگه اینماه دیگه ای یو ای کردم ولی جواب نداد منفی شد الان پریود شدم واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم خستم دلم گرفته 😭😭😭😭دعا کنین واسم
مامان 👑Samyar👑 مامان 👑Samyar👑 ۵ سالگی
سلام دوستان حال و احوالتون. انشالله سلامت و شاد باشید
مادرای با تجربه پسر من از اون دسته هست که خونه هیچ تمرینی حاضر نیست انجام بده پیش دیستانی کاربرگ گذاشتن قصه میگن شعر میگن که ما بنویسیم بچه ها نقاشی متناسب باهاش انجام بدن اما فقط اگه بخواد قصه ها رو تعریف میکنه الان ۴ تا قصه گفتن دو تاش تعریف کرده بذام اما نقاشی مربوط نمی کشه اصلا نقاشی نمیکشه 😭 چه کنم باهاش. کاربرگ دادن از اینا که نقطه چین بهم وصل کنند انجام نمیده فقط ماز انجام میده حتی قیچی هاش انجام نمیده شما بگید من چیکار کنم علاقمند بشه به انجام تکالیف تو خونه چه روشی برم به خدا اصلا برا اینکه یاد بگیره تمربن کنه بردم پیش. و گرنه که قبلا هم کلاس نقاشی و رباتیک حتی ژیمناستیک نوشتمش اما تمرین ننیکنه هیچ کدوم تو خونه. من چیکار کنم تو رو خدا روشی بلدین جون عزیزتون بگید با جایزه هم زیر بار نمیره یعنی یک ساعت ۶۰ دقیقه میشینم کنارش میگم یک صفحه اندازه خط صاف و خمیده و شکسته نقژه چین پر کنه اونام صدا حبوانات صفحه در ویارم با زبون اونا ازش کمک میخوام کن مثلا برسن به غذاشون دا انجام بده کار ۵ دقیقه هم نیست دیدم پسر همسایمون تو دو دقیقه انجام داد سه روز از سامیار کوچیکتر
بقیش پایین میگم 🙏🙏🙏