۶ پاسخ

یادمه بچه بودم یه خاله داشتم همیشه منو میکشید کنار سوال و جوابم میکرد منم خب بچه بودم دگه نمیدونستم چی باید بگم چی نگم اون موقع ۶ سالم بود بعدش که خدا بیامرزش مامانم فهمید جریانو جلو روی خودم با خالم خیلی بد دعوا کرد البته که منو هم دعوا کرد ولی خب ازونجا دیگه نه کسی منو سوال جواب کرد نه خالم دیگه چیزی نپرسید
حالا شمام یبار جلو روی خودشون به روشون بیار و قاطعانه برخورد کن بگو که چقدر کارشون نادرست و زشته و بزار قشنگ بهشون بر بخوره هر چقدم الان به بچت بگی نگو نکن زشته متوجه نمیشه چون بچس

من هنوز بچه هام به اون مرحله نرسیدن البته اگه سوال بکنی دلوین یه جیزایی درهم برهمی میگه ولی ماهلین نمی تونه بگه در کل بچه تقصیر نداره مقصر بزرگتره که بچه رو سین جین می کنند

نذاربا بقیه تنها باشه هرجا
میره خودتم برو

اونا شعور ندارن مقصرن که ازش میپرسن وگرنه
تو هرچی هم به پسرت بگی که نگو بازم میگه چون نمیفهمه که چی بگه چی نگه
معنی رازداری هنوز نمیفهمه بچه

من انقد گفتم که حرف خونه باید خونه بمونه خبر چینی خیلی بده کلمه ای پیش کسی چیزی نمیگن
البته جایی بدون خودم نمیرن اصلا
مگر خونه مامانم که اونم اصلا عادت نداره بپرسه

آره خیلی بده سین جین میکنن بچه همه چی رو میگه

سوال های مرتبط