۱۲ پاسخ

عیب نداره خودتو ناراحت نکن عزیزم. تو هم پاشو کارهایی ک با وجود بچه نمیتونی انجام بدی انجام بده ب روحت آرامش بده ک وقتی شوهرت اومد فک نکنه فقط با وجود اونا میتونی خودتو خوشحال نگه داری البته این حس کاملا طبیعیه منم بودم واقعا ناراحت میشدم اما خب بچه ک تقصیری نداره چون متوجه ناراحتوبودن شما نیست از مرد جماعتم ک بیشتر از این نمیشه انتظار داشت پس همیشه خودت تو اولویت باش

من خیلی دوست دارم باباش ببره من بمونم خونه راحت کارامو کنم استراحت کنم

نه بدون من نمیرن

ن من بدم میاد و ناراحت میشم

اره چند بار برده خودم دوست دارم با باباشم وقت بگذرونه

من عاااشق اینم دوتایی برن بیرون من فقط تنها باشم کیف کنم از سکوت خونه

آره شده، خودم میگم ببرش که تنها باشم، اونجام که میرم همش دنبال بچم لذتی برای خودم نداره

بله کلا باش میبرتش بیرون چون من حوصلم نمیکشه اذیت می‌کنه میدم بابلسر ببرتش چه اشکالی داره منم به کارام میرسم یا استراحت میکنم

گلم چرا اعصاب تو خورد میکنی شرایط برای همه یک جوری سخته چرا خودمون اعصابمون و خراب میکنیم حالا رفتن منم بودم ناراحت میشدم ولی بخدا ۳ تا بچه دارم از خدامه برم تنهایی بیرون یا سرکار بچه هارو یک پرستار بزارم نگه داره شب جمعه اعصابتو خراب نکن خوشگلم همسرتونم خواسته تنها باشین استراحت کنین و به خودتون برسین 😅 بخدا منم بودم ناراحت میشم چرا منم نبردن یا میامدن دنبالم منم میبردن ولی حالا شده لیوان مثلا شکسته میشه مگه چسب بزنی فقط غصه اش میمونه میدونی این اعصاب خرابی ها چقدر تو بدنت تاثیر بد داره من افسردگی شدید دارم الان هرروز گریه کارمه ظرف میشورم با گریه حرف میزنم با گریه الان کمرم و گردن و دستم و کتفم و معده ام همش از فشار عصبی داغونه تروخدا بفکر خودت باش 🥰😍😘😘🪷🪷🪷🌹🌹🌹⚘️⚘️🪻🪻🪻

اره میرن مشکلش چیه؟ مگه بچه ای که نبرنت قهر کنی

والا تنهایی حالشو ببر من ازخدامه این کاروکنه

بله بدون من پارک رفتن اما شهربازی نه. چه اشکال داره اگه برن بدون شما؟

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
مادرای عزیز من هر وقت سوال میپرسم خیلی کم پاسخ میدین ولی اگه امکانش هست به این سوالم(اگه تجربه ای دارین)جواب بدین، دخترم جدیدا خیلی به من وابسته شده در حدی که اصلا ازم جدا نمیشه اوایل خیلی بهتر بود با باباش میرفت خونه مادر شوهرم و چند ساعتی میموند یا اینکه خیلی وابسته مادرم بود خونه اونا تنهایی میموند و من و مادرم و خواهرم تو یه ساختمونیم صب که از خواب بیدار میشد میرفت خونه خواهرم و با بچه هاش بازی می‌کرد حتی برا شام و ناهار هم صداش میکردیم دوست نداشت بیاد بعضی وقتا شبا با گریه می‌آوردمش خونه الان اصلا بدون من بالا نمیره خونشون نمیمونه حتی دیروز با همسرم بیرون برا خرید میوه هم نرفت گفت اگه مامان بیاد منم میام،یه هفته بردمش مهد ولی اصلا ازم جدا نشد با اینکه خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از کنار من جم نمی‌خورد فقط با حسرت بچه هارد نگا میکرد خیلی خجالتی و اعتماد به نفسش پایینه اگه کسی کنارش با صدای بلند حرف بزنه اگه با اینم نباشه زود گریه میکنه البته این اخلاقا رو از اول داشت ولی وابسته به من نبود الان خیلی وابسته شده نمیدونم چیکار کنم
مامان دخملم مامان دخملم ۴ سالگی
خسته ام از بچه داری خیلی زیاااااااد 😔😔😔 دعا میکنم بمیرم به حدی خستم که دیگه نمیکشم,بچم زیاد شر نیست اما نق میزنه کل روز بهونه میگیره باهیچییییی بازی نمیکنه هر وسیله بازی براش بگیرم فقط همون روز اول دوسش داره بعدش میاد میچسبه بهم نق میزنه بهونه میگیره میبرمش بیرون مثلا میره خونه مامان بزرگش اونجا باز شروع میکنه نق زدن حوصلش سر میره ،باباش چقد از کارش میزنه میریم شهربازی ،بهش محبت میکنیم همچی واسش فراهم اماااااان از بدقلقی ننگ بودنش.با هیچ بچه ای بازی نمیکنه بچها فامیل همسن میان خونمون نمیزاره با وسایلش بازی کنن چقد براش داستان میگم جایزه بهش میدم اگ با دوستات بازی کنی اگ فلان کار خوب انجام بدی، اصلا گوشبحرف نمیده بدتراز اینه که از هیشکی نمیترسه مثلا نه از من نه باباش من خودم گاهی دیگ‌لبریز میشم یه کتک کوچولو میزنم باباش طرفداریش میکنه ،بین تمام بچه های که دیدم بچه من علاوه بود از نوزادیش که کولیک داشت چقد بعدشم گریه میکرد توروخدا نیاید بگید ناشکری نکن فلان من واقعا دیگ عصابم نمیکشه ۲۴سال سن قلبم درد میکنه چقد قرص عصاب مصرف میکردم و میکنم اروم نمیشم خیلی عصابم خراب شده فقط دعا میکنم بمیرم 😭