خودمم بخدا نمیدونم خوشحال بودم یا ناراحت... اینبار یه خانم۲۷ساله ی عاقل بودم که اصلا جنسیتش برام فرق نمیکرد، باور کنید هرچقد تو دلم نفوذ میکردم که بفهمم دوس دارم جنسیت بچه چی باشه برام فرقی نداشت... پسرم میگفت خدایا داداشی میخوام، دخترم میگفت خدایا خواهر باشه😂شوهرمم طبق معمول میگفت فقط بچه باشه بقیه اش مهم نی😂سونو ان تی دادم پیش دکتر رحیمی فرد، یکی از سونوگرافی های دقیق اما بداخلاق خرم آبادی، سونو تموم شد خواستم برم که گفت نمیپرسی جنسیت چیه، گفتم بخدا اصلا فرقی نداره، گفت اولین خانم بارداری هستی که این حرفو میزنی خیلی به خودت افتخار کن، اینجا مریضایی دارم که چندین بار میان جنسیتو بهشون میگم اما باور نمیکنن و هر بار پر استرس تر از قبل میان میگن بازم جنسیت رو چک کن برامون، بهم گفت که بچت یه دخمل خانمه قرتیه که تو سونویی که من بررسی کردم چندین بار زبونشو داره درمیاره و دور لباشو لیس میزنه.... ای خدا از این حرفش یه حس ذوق وصف ناپذیری بهم دست داد عکسشو تو سونو دیدم که زبون درآورده بود دختر نازممم.... حالا میفهمم که دکتر رحیمی فرد واقعا بداخلاق نیست و این کارای مریضاش باعث میشن که عصبی شه😂

۳ پاسخ

ای جااانم

ای جانم عکس سنو رو نداری 🥹

عزیزم😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان موچی(کیان) مامان موچی(کیان) ۴ ماهگی
پارت سه

خیلی حسود زندگی من بود همش میگفت بپا بهت خیانت نکنه اینجوری کن اونجوری کن حالا شوهر خودش هفت خط روزگاره
بهم میگفت حالا من میتونم خودمو نجات بدم تو با یه بچه میخوای چیکار کنی هی بهم میگفت چاق شدی گنده شدی در صورتی که من روز آخر حاملگیم ۸۳کیلو بودم با ۱۷۰ قد خودش ۱۵۰ سانت و ۹۰ کیلو
گذشت و من زایمان کردم پسرم ۳ روز بستری بود که با شکم پاره بالاسرش بودم چه بدبختی که نکشیدم اومدیم خونه اومدن دیدنش نمیزاشت بچه رو آروم کنم میگفت گریش قشنگه دیگه رفتم شهر خودمون ۴۱ روزگی پسرم برگشتم اهواز که اومد خونمون بچمک بغل کرد گفت تپلم نیستی بهت بگم تپل قنداق فرنگیشو برداشت گف سگ دوستمم از این داره
هی شگ دوستشو با پسر من یکی میکرد
یه شب دیگه گف از فلان روز تا فلان روز بیکارم بچه رد بزار پیشم گفتم مگه خودم مردم؟گفت من خیلی بهتر از تو میتونم مراقبش باشم دیگه خونم به جوش اومد گفتم بهش خفه شو تا ننداختمت بیرون
بچم عادت داشت به پهلو بخوابه آروم باشه اینم نمیزاشت بخوابه میگفتم چته ولش میگفت اینجوری آرومه منم از دستش کشیدم رو به شوهرم‌گفتم این صب اومده داره منو اذیت میکنه اون برام چس کرد رفت یه گوشه

خیلی حسود زندگی من بود همش میگفت بپا بهت خیانت نکنه اینجوری کن اونجوری کن حالا شوهر خودش هفت خط روزگاره
بهم میگفت حالا من میتونم خودمو نجات بدم تو با یه بچه میخوای چیکار کنی هی بهم میگفت چاق شدی گنده شدی در صورتی که من روز آخر حاملگیم ۸۳کیلو بودم با ۱۷۰ قد خودش ۱۵۰ سانت و ۹۰ کیلو
گذشت و من زایمان کردم پسرم ۳ روز بستری بود که با شکم پاره بالاسرش بودم چه بدبختی که نکشیدم اومدیم خونه اومدن دیدنش نمیزاشت بچه رو آروم کنم میگفت گریش قشنگه دیگه رفتم شهر خودمون ۴۱ روزگی پسرمو
مامان کیــــ💙ــاشا مامان کیــــ💙ــاشا ۶ ماهگی
یادمه اونموقعه که گهواره رو نصب کردم اسم بچمو نوشتم بادوم هندی
نمیدونستم جنسیتش چیه
اسمم براش انتخاب نکرده بودم یعنی هیچ اسم انتخابی ام نداشتم
یه روز زده بود 231 روز به دنیا اومدن بادوم هندی مونده
هعی میگفت خدایا به خوبی و خوشی برام بگذره زود بگذره این231 روز
اصلا طاقت نداشتم و لحظه شماری میکردم 😍
اما امروز گهواره برام زده
کیاشا 5 ماه دارد😍🥹
خدایا شکرت که گل پسرمون رو صحیح و سالم بهمون دادی نمیدونم واقعا چطور ازت تشکر کنم
فقط اینو میدونم که هروقت یادم می افته
چه نعمتیو بهمون دادی و مارو لایق پدر مادر شدن دونستی سجده شکر کنم
بعد از خدااز شوهرم تشکر میکنم خیلی فراتر از حد تصورم برام خوب بوده و هست قبل بارداریمم راضی بودم گاهی عصبی میشد اما وقتی فهمید باردارم حتا داد و بیدادم نمیکرد فقط دستشو مشت میکرد و میگفت الله اکبببببر از دست این زن😂😂
با اینکه تو بارداری حالم خوب بود اما نمیزاشت دست به سیاه و سفید بزنم همه کارا با خودش بود از خرید بگیر تا شستن سرویس ها
شوهرم نمیزاشت که کاری کنم وگرنه من خوب بودم تنها خواستش ازم تغذیه خوب و خوندن کتاب و قران بود
این شد که من تو کل 9 ماه بارداری 19 بار ختم قران کردم و 3 بارم کتاب شاهنامه رو تموم کردم اسم گل پسرمم گذاشتم کیاشا به معنی شاهنشاه که اسم اصیل و ایرانی باشه
به هر حال خدایا هزاران مرتبه شکرت و قسمت میدم به طفل شیر خوار امام حسین نزار حسرت مادر شدن به دل زنی بمونه
و دامن همه خانوما رو سبز کن ❤️🥹🌱
1403/10/4
مامان برسام مامان برسام ۴ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان پارت ۱۶#
خلاصه که با استرس اومدم تو اتاقم به خواهرم گفتم تا من دوش میگیرم زنگ بزن مامان بیاد وسایلامم بیاره خواهرم تماس گرفت گفت الان میاد مامان و اومد کمکم کرد که من دوش گرفتم از حمام که اومدم بیرون مامانمو دیدم زدم زیر گریه گفتم مامان دیدی بچم آخر زود رس شد ۳۵ هفته زایمان قطعا می‌ره تو دستگاه. اونم داریم میداد یهو دیدم شوهرمم اومد تو تا دیدمش یادم افتاد به شب قبل این اتفاقا که من آنقدر دلم گرفت و گریه کردم که بهش فقط پیام دادم فقط از خدا می‌خوام حال دلشکستگیمو یه روزم تو تجربه کنی یهو یادم به این که افتاد ترسیدم گفتم نکنه خدا بخواد این دعامو سر بچم بیاره . خلاصه که لباسمو عوض کردم صدام کردن که با شوهرم برم واسه عمل توی کل مسیر راه رو که داشتم میرفتم همش منتظر بودم که عذر بخواد اما دریغ از یه کلمه واقعا واسه هم انگار دوتا غریبه بودیم که همو نمیشناسن . اونجا دکتر بیهوشی به شوهرم گفت خانم شما چون مشکل فشار مغزی داشته نمیتونه بیحسی از کمر بگیره باید بیهوش بشه و بیهوشی هم واسه خانمتون بی‌خطر نیست یه سری مسائلا هست که باید بدونید ریسکش واسه خانم شما بیشتر از بقیه بیماراس و شما باید رضایت بدید
مامان لیلیَن فرفری💎 مامان لیلیَن فرفری💎 ۶ ماهگی
چندوقت اخیر خیلیارو تو گهواره دیدم که یه دختر یا پسر دارن مخصوصا اونایی که دختر داشتن به همه میگفتن دعا کن بعدی پسر بشه جفتم جور شه!
یا خیلیا از جنسیت بچه دومشون که باز دختر بود خیلی ناراضی بودن...
تروخدا اینطور فکر نکنین دختر و پسر جفتشون نعمت هستن دختر چون ملوس تره کنترلش راحت تره با ۴ بار مهربونی راحت میتونی باهاش صمیمی شی و جلوشو در برابر خطر و آسیب ها بگیری اما پسر نه!!!
اول اینو بگم که بچه صالح و درستکارش خوبه مخصوصا پسر مثلا شما خوشتون میاد دور از جون بچتون پسر بشه اما اعتیاد پیدا کنه یا به سمت کارهای خلاف کشیده شه؟؟؟
خدا از روی مقدار صبر و توان مادر و پدر جنسیت بچه رو انتخاب میکنه کسانی که صاحب دختر میشن خیلی راحت میتونن دخترشونو مرتب کنن موهاشو ببندن، تیپ بزنن و... ولی کسانی که صاحب پسر میشن شاید به گفتار بتونن اما واقعا حوصله‌شون نیاد که روزی ۵۰ بار بخوان رنگ لاکاشو عوض کنن و مدلای مختلف موهاشونو ببندن؟
ولی خیلی راحت میتونن شیطنت های پسر بچه‌ هارو کنترل کنن!
و اینم بهتون بگم جنسیت مهم نیست مهم اینه کدومشون لحظه مرگ دستتو بگیره که خانواده‌هایی که دختر دارن از این مورد تکمیل هستند!!!
پس همین الان دستاتونو ببرین به سمت آسمون خدارو شکر کنین که فرشته‌شو بهتون داده چون خیلیا حسرت داشتنشو دارن🥹
این تاپیک رو جهت اینکه یکم تبعیض دختر و پسر کمتر بشه تو گهواره زدم و اصلا اصلا قصدم این نیست که چون دوتا دختر دارم بخوام بگم فقط دختر عالیه چون من حتی دوتا پسر یا از دوجنس داشتم بازم حرفم راجب تبعیض دخترا همین بود چون خودم به چشم دیدم!!!
مامان پِسته 🤰🧒🧿💙 مامان پِسته 🤰🧒🧿💙 ۵ ماهگی
بی اشتهایی پسرم نسبت به شیر و اینکه شروع کرد به سرفه کرد کم شک بردم به مریض شدنش
بردم دکتر که متأسفانه مریض شده بود دکتر این دارو ها رو داد چون هنوز خیلی کوچیک هستن دیفن هدرامین ،سرماخوردگی،یا دارو های قوی تر خیلی نمیتونن مصرف کنن.
تو رو خدا مراقب باشید ویروس جدید اومده که گلو و شکم و معده رو گویا درگیر می‌کنه
علائم دید سریع ببرید دکتر
چون دکتر پسره گفت از دیروز ۱۰مورد هم سن پسرم بستری کرده چون ممکنه بزنه به سینه هاشون که خیلی سخت میشه😭
و اینکه گفت ممکنه تا ۷.۸روز بی اشتها باشه نسبت به شیر خوردن چون گلوش درگیر شده😞
.
و اما در مورده قطره آهن
دکتر به من گفت از ۴ماهگی به بعد شروع کن به دادن
شبکه بهداشت از ۶ماهگی شروع می‌کنه که اصلا درست نیست
گفتم بهترین قطره آهن و برام بنویسید که این که دورش خط کشیدم و نوشت 😊
و اینکه هر دکتری یه تشخیصی داره
من خواستم اینجا گفته باشم شاید به درد خورد بازم هر طور که خودتون صلاح میدونید و با پزشک حتما مشورت کنید 😍🙏❤️
مامان محمدنیهاد مامان محمدنیهاد ۶ ماهگی
پارت اول
سلام دخترا من اومدم تا تجربه زایمانمو بعد ۴ ماه بگم 😁من زایمان اولم طبیعی بود و خیلی زایمان سختی داشتم این بار خیلی از زایمان طبیعی میترسیدم از اول زیر نظر دکتر بودم تو این بارداریم قندم بالا رفت 🥲از اول بچم ب پا بود که ۳۶ هفته دکترم فرستاد سونو که ببینیم بچه چرخیده یان رفتم سونو گفت بچه چرخیده ولی آب دور بچه کم شده رفتم پیش دکترم معاینم کرد گفت سر بچت اومده پایین دهانه رحمتم ۲ سانته ..تا شب منو تو مطب نگه داشت ۲ بار نوار قلب گرفت از بچه شب اومدم خونه حرکات بچم خوب بود دوروز بعدش گفت بیا بیمارستان رفتم که ببینم با سزارینم موافقت میکنن یانه ..چون دکترم گفت چون زایمان قبلیت سخت بوده و الان آب دورش کمه سزارینت میکنم ..رفتم کمیسیون پزشکی تشکیل شد سزارینم تایید کردن..اونجا هم یه بار نوارقلب گرفتن خوب بود ..امدم خونه ۳۸ هفته که شدم رفتم مطب برام واسه دوروز بعدش یعنی ۱۰ شهریور وقت عمل داد...البته تو این مدت خیییلی مایعات استفاده کردم که آب دور بچه کمتر نشه ...