برام جالبه جدیدا مردم چقدر وقیح شدن البته بلانسبت خانما گهواره امروز بچم با همسرم بردم برا واکسن واکسن نداشتن گفتن صبر کنید تو راه هست بعد من و همسرم نشستیم تا آماده بشه اونجا سه تا خانم با یه دکتر یهو دیدم دوتا دخترا ک اونجا کار میکنن شروع کردن شوخی و خنده بعدش برگشت به ما گفت بچه شبیه شما نیست اون یکی پرید گفت بخصوص بابا ک اصلا منم یه نیش خنده گفتم اره بیشتر شبیه خانواده پدریم وساکت شدم دوباره یکی از اونا گفت مشخصه آخه باباش چشاش درشت رنگی بچه چشاش انگار مشکل داره حالا من یهووو ک این حرف زد قلبم ایستاد بچم نگاه کردم گفتم چی چشه چشاش همسرم ک خوشش اومده بود گفت نه بچه چشاش خماره به دایش رفته حالا اونجا هیچ عیبی نبود ک رو بچم نذارن اون می‌گفت بچت سبزه باباش سرخ وسفید و همسرمم با اونا گرم منم آنقدر نگران واکسن بچه بودم ک اصلا گیج بودم و نمیتونستم حرفی بزنم الان خیلی خیلی ناراحتم حالم اصلا خوب نیست همش خودخوری میکنم گریم گرفته ک چرا جواب اونارو ندادم و اجازه دادم اینقدر راحت رو بچم عیب بزارن 😭😭😔😔

تصویر
۱۷ پاسخ

عزیزم خدا بچه نازتو واست حفظ کنه😍♥️
شوهرت هم خیلی کارش زشت بوده که همراهی می‌کرده من اگه بودم شوهرمو همونجا پارش میکردم😒😒😒

من جای توحرصم گرفت میزدی جرشون میدادی ازشوهرت بیشترحرصم گرفت بچه ب این جیگری

❌مامانی که میخوای غذای کمکی شروع کنی
نمیدونی چیکار کنی؟ از کجا شروع کنی؟ چی بدی؟
❎نمیخوای هزینه کلاس دوره شروع غذای کمکی بدی

✅من کانال تلگرامی دارم😍
با کلی اموزش رایگان جدیدترین روش BLW

کلی مامان عضون😎 که غذاهای نی نی هاشونو با عکس ارسال میکنن که شما ایده بگیرید

بیا ک جا نمونی

آیدی کانال تلگرام

@foodideaforbabies

عزیزم چندبار تاپیک مشابه این گذاشتین انقدر خودتو اذیت نکن بچه بع این خوشگلی هزار ماشالا از چشم بد دور 💚 خواهش میکنم نزار با این حرفای مسخره خودت از بچت دلسرد بشی وحس خوبت از بین بره

چ بیشعور اصن خوب کاری کردی با این دهن به دهن نکردی اینجور ادما چیزی واسه از دست دادن ندارن ک جوابشونم میدادی دوباره ی جواب دیگ میدادن

وا 😐😐😐من بودم هم اونارو جر میدادم هم شوهرمو والا به جای خود خوری همونجا باید پارشون میکردی میگفتی چشای تو مشکل داره که چشمای به بچه کوچولو رو اینطوری میبینی و....🤦🏻‍♀️😑😑😑😑😑😑

بچه برا تو سالمه خوشگل باشه حرف بقیع ولش

چشمایی به این نازی و خوشکلی خیلی غلط بی جا کردن

زنگ بزن شبکه بهداشت ازشون شکایت کن تا دلت خنک بشه بعدشم بچه به این زیبایی گوه خوری کردن

باید میریدی بهشون بچ‌های دوزاری رو ، من بودم با دندونام تیکه پارشون میکردم

بچت کجاش سبزش
حالت چشاشم واقعا قشنگه ک خماره

اینا زندگی خراب کنن اینجوری میکنن مخ شورای بقیه رو بزنن باید هم اونا رو هم شوهرت و تخریب میکردی حالا باهم صحبت کردید ب شوهرت بگو خوشم نیومد از رفتارت

اول برین به شوهرت که باهیچ زنی خوشمزه بازی درنیاره بخنده دیگه اون لحظه باید میریدی ب اونا خود خوری بی فایدس اگرم حرص دلت نمیخوابه فردا برو بهداشت به مسئول اونجا شکایتشون کن صداتم یکم ببر بالا که دفعه دیگه بچه کسی رو مسخره نکنن

وااا😐😐من بودم جر میدادمشون اون خانومارو بعدم شوهرمو ،چجوری شما ساکت وایستادی همیجور نگاشون کردی
وای من جات عصبی شدم😤

ای جانم خدا حفظش کنه پسمل به این ماهی ول کن اهمیت نده

چه ادمای بی شخصیتی ول کن خودخوری نکن دیگه تموم شد اون لحظه حرص الکیه تازه بهترم دهن ب دهن نزاشتی باهاشون

وا شوهرت چرا همراهمی میکرده

سوال های مرتبط

مامان فرشته های زمینی مامان فرشته های زمینی ۵ ماهگی
مامانا توروخدا شما خودتون مادرید
یه راهنمایی منو بکنید


شماام اینطورید بعنوان یه مادر یا من خیلی حساسم ؟؟؟؟
من دوتا بچه دارم که بشدت روشون حساسم از همه نظررررر
واقعا دگ کلافه شدم بخاطر این موضوع هیچ جا بهم خوش نمیگذره دائم نکرانشونم
مثلا مثال میزنم
چند وقت پیش رفتیم شهرمون دو روز موندیم اونجا
من اصلا سمت خونواده شوهرم نرفتم چرا حالا
بچه خاهر شوهرم دو هفته پیشش ابله پاشیده بود خوب شده بودا ولی من میگفتم ممکن هنوز ناقل باشه و فلان شوهرمم گفت باشه نمیریم اونطرف اصلا
یهدمهمونی ک خیلیی دوست داشتم برم و بخاطر این موضوع نرفتم بماند همشونم دلخور شدن تاحدودی منم دلیلشو نگفتم چرا بهونه اوردم ک فقط یه روز اینجام میخام پیش خونوادم باشم و .....
عمه بچه هام عاشق بچه هامه ۱۰ بار زنگ زد ندیده نریداااا من باید بچه هارو ببینم دلم لک زده براشون بخاطر حساسیت من همسرم پیچوندشون خودم خیلی ناراحت شدم ولی دست خودم نیست خب چیکنم
حالا شانسو ببین تا اومدیم تهران
چند روز بعدش هممون سرما خوردیم
امروزم رفتم با دخترم ارایشگاه شانس من بهتره بگم چوب خدا
ارایشگر دیدم ناسک زده و جای دونه های ابله رو صورتشه گفتم ابله مرغون ؟؟؟؟
گفت ارههه خوب شدم دگ
هیچی دیگ نصفه کارم پاشدم به بهونه پسرم ک گریه میکنه ارایشگاه و ترک کردم از سر شبم همش اصابم خورده ک چرا دخترمو بردم اصلا
هیچی دیگ کلا انگار وسواسی گرفتم همش فکر میکنم همه مریضن تا حدی ک اصلا دوست حدارم کسی نزدیک بچه هام بشه خیلی دارم اذیت میشم دوست دارم یکم بیخیال بشم
هیچ جا بهم خوش نمیگذره هرجا میخام برم باید همه رو چک کنم ک کسی مریض نباشه اینقدم حساسم همیشه یکی مریضه