سلام
بازم بریم سراغ یه مطلب مهم
کسی هست بچه‌اش موقعیکه یه مکان یا فضای جدید بخواد بره
مخالفت یا سر و صدا و یا ناراحتی از خودش نشون بده؟!
باوجود اون مسئله مهم که توی دو تا موضوع قبلی گفته بودیم
🔓آمادگی دادن به کودک برای جایی رفتن🔓

وقتی ناراحت و قشقرق به پا میکنه، با وجود آمادگی دادن و همدلی کردن باهاش و صبوری در مقابل رفتارش

میتونی خیلی منطقی بهش بگی ما ساعت ۴ نوبت دکتر داریم و باید بریم هیچ راهی برای نرفتنش نیست اما بعد از دکتر میتونیم یه کاری انجام بدیم که خوشحالمون کنه میتونی تو این قسمت بهم پیشنهاد بدی، مثلا بریم پارک خوش بگذرونیم چون بچه‌ای که تلاش میکنه همراهی کنه با مادر و پدرش برای بهتر شدن حالش میتونه پیشنهاد هم بده.( خونه کساییکه دوست داره،بستنی،خرید وسیله بازی) نه به عنوان جایزه به عنوان پیشنهاد و راه حلی برای آرامشش که بهش میگن فعالیتی خوش آیند
و بهش بگید که شجاعت داشتی با اینکه میترسید و ما بهت افتخار میکنیم
و این میشه انجام فعالیت ناخوش آیند در کنار فعالیتی خوش آیند
که یک بازدهیه مثبت داره.

تصویر
۵ پاسخ

عالی
ولی واقعا بچه ای که تو فاز قشقرقی اصلا نمیشه باهاش منطقی حرف زد

شاید چند بار اول جواب نده اینکه قبلش توضیح بدیم ولی به مرور خودشون یادشون میمونه وعادت می‌کنن بعدش میشن یه بچه حرف گوش کن

واقعا چرا بچه ها اینجورین من فکر ‌کردم فقط دختر من اینطوریه

به نظرتون با بچه ای که با شلوغی و غریبه ها نمیتونه ارتباط بگیره باید چیکار کرد؟
دیروز جشن نوروزی توی خانه بازی بود از دوهفته قبل با کلی ذوق هزینه دادم تا پسرمو دیروز ببرم قبلشم چند بار باهاش حرف زدم در موردش ولی تا نشستیم رو صندلی ها و اقایی که برنامه اجرا میکرد شروع به حرف زدن کرد پسرم زد زیره گریه که پاشو لباس بپوش بریم خونه گریه های شدید،، تا بردمش سرویس یکم حرف زدیم واقعا اون لحظه نمیدونستم چیکار باید بکنم کلی حرف زدم تا اخره جشنم حتی یه لحظه حاظر نشد از کنارم تکون بخوره از درون واقعا حرصی بودم که چرا این بود واکنشش کلی سعی میکردم باهاش همراهی کنم اذیتش نکنم ولی انگار که اخره مراسم یکم نرمتر شد ولی نمیدونم چیکار کنم تا پسرمم قاطی بچه ها بشه🥲☹️

ما چند روز پیش داشتیم میرفتیم خونه مادر پدر همسرم
وسط راه گفت زنگ بزن عمه ( که دختر عمش هم بیاد خونه اونا نزدیک مادرشوهرمه) اون نتونست بیاد بعد گفت زنگ بزن داداش( که پسرعموش بیاد اونام نزدیک مادرشوهرمن) اونم نشد بیاد
با اینکه تو مسیر گفته بودم ممکنه نیان .
خلاصه خوابش برد و جلو در بیدارش کردیم
زد زیر گریه ک من نمیام
از طرفی بچه حق داره چون اونا سالمندن و همزبان ما نیستن بچم نمیتونه ارتباط بگیره زیاد و اذیت میشه
همسرم پیاده شد رفت داخل خونه ( چون باید وسایل میداد) منم باز شروع کردم ب حرف زدن و حقیقتا باز راضی نشد
دیگه گفتم بریم بابارو صدا کنیم
راضی ب پیاده شدن شد
کم کم بردمش داخل ولی تا نیم ساعت نه به کسی نگاه کرد نه کاپشن درآورد نه حرف زد
بعدش یکم باهاشون بازی کرد
و چون بهش قول داده بودم نیم ساعتم بردیمش پیش دختر عمش تا حس خوب بگیره

سوال های مرتبط

مامان راد مامان راد ۲ سالگی
🍯یک روش بازی هست به نام سی‌پی آر‌تی🍯
خیلی بامزه است
بازی کردن با بچه است بدون دخالت

حتما امتحانش کنید با بچه میرید داخل اتاقش هر جاییکه گفت میشینید
مثله اینه که شما یه موجودی هستید که هیچی نمیدونه
دست به چیزی نمیزنید
نیم ساعت تا یک ساعت بشینید کنارش
حتی مهمترین عروسک یا ماشین یا مداد شمعی رو برداشت که کاری باهاش انجام بده
شما باید بپرسی این چیه؟ میخوای باهاش چیکار کنی
اااا این چیه کشیدی و چه رنگیه و بگید منم میتونم امتحان کنم… همون قضیه توصیفی که براتون قبلا گفتم
توصیفی که چیزی هم بلد نیستید
مثلا بهتون میگه برام خورشید بکش، باید بگی با چی؟ خورشید چه رنگیه؟
چه شکلیه؟ کجا بکشمش؟ میتونی تو کشیدنش کمکم کنی؟!
یا این چیه دستت، ااا ماشین به این میگن، چیا داره؟ چه کارایی میکنه؟!
… ادامه بدین مغزه بچه‌رو به کار بگیرین تویه فکر کردن و تمرکز کردن

🔆چیزی از وسایل شما برندارید و نباید پیشنهاد بدین و یا بازی رو هدایت کنید
قراره تویه اتاقش که رفتین اون به شما بگه چه کاری بکنید🔆

شما چه کارایی میکنید موقع بازی با بچه؟!
مامان قند کوچولو🙆 مامان قند کوچولو🙆 ۳ سالگی
مامان راد مامان راد ۲ سالگی
شب همگیتون بخیر

امشب مطلب‌مون واسه ثابت قدمی والدینِ اینکار بیمه‌اتون میکنه تا آخر عمر نسبت به رفتار بچه‌ها🤣🤣
اگر قانونی میزارید ثابت قدم باشید و تغییرش ندین تویه موقعیتهای مختلف،حالا بابا جون اومده، حالا عمه جون اینجاست ،حالا تو مسافرتیم، حالا همین یه بار و …

مثلاً
میخوایم با ماشین بریم بیرون و بچه اجازه جلو نشستن رو نداره در هر شرایطی
و از بچه اصرار و قشقرق به پا کردن،از والدین تکرار تکرار و درخواست
❌تو همچین شرایط باید چیکار کرد؟❌
اول اینکه آرامش خودتو حفظ کن
دو ماشین رو روشن نکن
بعد قانون رو براش توضیح بده هیچ بچه‌ای اجازه نداره صندلی جلو بشینه
و تا وقتی نری عقب ماشین روشن نمیشه(ثابت قدمی یادت نره)
اگر باز هم مقاومت کرد راجبه این بگو که اگر سریعتر اینکارو بکنه به پارک یا خونه مامان جون سریعتر میرسیم و میتونیم بیشتر اونا رو ببینیم، و فلانی و … اتفاقهاییکه قراره اونجا براش بیوفته رو با خوشحالی توصیف کنید
توصیف کردن باعث میشه بچه هم سر ذوق و شوق بیاد و همکاری رو شروع کنه

یادت باشه اگر صداتو ببری بالا و از موضوع قدرت صدا و یا عصبانیت و یا بزرگتر بودنت استفاده کنی بچه میوفته رو دور لج و …ادامه ماجرا

😂😂😂پس صبور باش و اینو همیشه به خودت بگو یه بچه فسقلی نباید بتونه منو عصبانی کنه😂😂😂
و از همه مهمتر اون بچه بزرگه که نسبت همسری باهات داره اونو رو مخش برو بهش بگو همیشه همراهت باشه و پشتت باشه تو تصمیمات