اومدم تجربه زایمانمو براتون بگم 😊
پارت اول
من ۴۰هفتع و پنج روز بودم رفتم بیمارستان و دردی نداشتم بستری نکردن گفتن برو دوروزه دیگ بیا ک ۴۱هفتع بشی جمعه ۴۱میشدم نرفتم بیمارستان صبر کردم گفتم شنبه برم تا دیگ بهونه نیارن جاتون خالی جمعه رو با همسری برا آخرین بار دوتایی رفتیم راه رفتن و دور زدن یکمی خسته شده بودم شب خوابیدم درد نداشتم ولی یهو از پنج صبح دردام شروع شد اول جدی نگرفتم ولی دقت کردم دیدم دردام ریتم داره و هر ده دقیقه ست صبر کردم ورزش کردم و ی دمنوش گل گاو زبان و رازیانه خوردم تا هشت صبح تحمل کردم دردا پنج دقیقه ب پنج دقیقه بود راه افتادیم بریم بیمارستان صبحونه نخورده بودم همسرم کیک با آبمیوه گرفته بود از ترس مدفوع و اینک دلم بر نمی‌داشت چیزی نخوردم (کاملا کار اشتباهی کردم)

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط