یه درد دلی میخام بکنم ک بابتش همیشه ناراحتم و ناراحت میمونم.😔
من ادم دلنازک و زودرنجی ام.و البته سازگار .
تو دوران بارداریم خیلی مشکلات پیش اومد خیلی بحثا باشوهرم داشتیم. انتظار داشتم خیلی منو درک کنه اونم مرد خوبیه اما نمیدونم چرا انقدر این دوران دعوا کردیم هروقتم خوب بودیم باهم خیییلی خوب بودیم ولی دعوا زیاد داشتیم. دلم میخاس خیلی هوامو داشته باشه چون این دوران وقتی گذشت دیگ برنمیگرده ک جبران کنه هرکاریم کنه هرچقدرم بهم خوبی کنه دیگه جبران دوران بارداری نمیشه. چندبار بهش گفتم یکم اخلاق بد این روزامو تحمل کن بعدا جبران میکنم دست خودم نیس زودرنج شدم ولی اخرش نشد من خیلی زیاد گریه میکنم دست خودم نیس اگ یه حرفی بهم بزنه ک ناراحت کننده باشه بلافاصله حرفش تموم نشده اشکام میریزه بیرون.
الان ک اخرای بارداریمه قلبم انگار تیکه پاره شده همش ب این روزها و هفتهای گذشته فک میکنم میگم چرا انقد بد گذشت این روزا دیگ جبران شدنی نیستن ک با اینک خسته شدم از بارداری و دلم میخاد نینیمو بغل کنم اما از طرفی دلم میخاد انقد باردار بمونم تا شاید جبران بشه برام که از دلم بیرون بره😔😔😔😔😔😭.
واقعا چجوری میشه فراموش کرد؟؟؟؟؟؟؟
وقتی دیگ برنمیگرده با چی جبران میشه؟؟؟؟؟
من هرروز هرروز بهش فک میکنم گریه میکنم شوهرمم بیشتر عصبانیتش بخاطر اینه ک من گریه میکنم میگ چرا الکی گریه میکنی ولی الکی نیس بخدا نمیتونم جلو اشکامو بگیرم حتی وسط خندیدنمم یادم بیفته اشکم میریزه بیرون😔😔😔😔😭😭😭😭
دلم میخاس روز زایمانم بهترین روز باشه خوشحال ترین باشم از طرفی اصلا دلم نمیخاد دیگ حتی دست شوهرمو بگیرم یا مستقیم تو چشاش نگاه کنم با اینک خیلی دوسش دارم و وابستشم😭😭😭😭😭😭😭

۹ پاسخ

اینا بخاطر اینه که توقع زیادی داشتی از هیچکس توقع هیج کاریو نداشته باش اینجوری بهت همه مبتونن صدمه بزنن فقط تو نیستی اکثر خانوما تو دوران بارداریشون به مشکل بر مبخورن به هرحال شرایط فرق میکنه هورمونا بهم میریزه زود به دل میگیری همه چیو من سر بارداری اولم خیلی عذاب کشیدم ولی سر این یکی خوب بود

تو فقط تعریف کردی من اعصابم خورد شد حالا چه برسه شوهرت که پیشته . مردا اگه همسرشونو دوس داشته باشن وقتی گریه میکنه عصبی میشن و بیشتر دعوا درست میکنن .‌
منم گاهی دلم میگیره گریه میکنم ولی قبل اومدن شوهرم اشکمو پاک میکنم و وقتی میاد کاملا اوکی میشم هرچند متوجه میشه .
مشگلی اینجاست که فکر میکنی اگه گریه کنی مردا دلشون میسوزه و مثل فیلما بغلت میکنن و دیگه اون اشتباهو تکرار نمیکنن ولی مردای ایرانی اکثرا میگن خنگی یا دیوونه شدی باز و مردا از زنای ضعیف خوششون نننننننمیاااادددددد . اینو قشنگ بکن تو ذهنت . مردا از زنای قوی خوششون میاد که حس مادرشونو بده بهشون

این حسی که داری به خاطر انتظاری که از شوهرت داشتی بوده!
تجربه شد برات که دیگه از کسی انتظاری نداشته باشی! چند هفته دیگه که زایمان کنی هم نه از خونواده ی خودت نه از شوهرت انتظار کارو رفتاری نداشته باش که بیشتر صدمه نبینی، چون اولای زایمان آدم حساس تر میشه!

کاملا طبیعیه فکرت و ناراحت شدنت عزیزم.جای اینکه خودتو سرزنش کنی هی به خودت یاداوری کن همه ی اینا طبیعیه و بعد بارداری به مرور زمان بهتر میشه.منم ۴،۵ماه اول هرروزم گریه و ناراحتی بود ولی سعی کردم خودمو اروم تر کنم هنوزم خیلی حالتای افسردگی واسم پیش میاد.فقط آدما راجب این مسائل حرف نمیزنن و هی نشون میدن همه چی گل و بلبله تو بارداری در صورتی که نیست.مشکلات خانوادگی هست،مشکلات جسمی و روحی و کلی دغدغه جدید که هرروز به آدم اضافه میشه

سلام عزیزم خوبی؟متاسفم که این چیزا رو تجربه کردی.واقعا تو بارداری خیلی حساس تر و دل نازک تر میشیم .کاش واقعا مردا اینو درک میکنن.ولی خب به قولا دیگه اتفاق افتادع و نمیشه به عقب برگشت .سعی کن این روزای آخر رو به بهترین نحو بگذرونی مثلا دو تایی برید خرید رستوران طبیعیت یا هر چیز خاصی که دوس داری .و با شوهرت صحبت کن بگو این چند روزا رو بیشتر هوامو داشته باش که یه عمر زندگیمون به همین روزا بستگی داره .خدایی نکرده افسردگی بعد از زایمان نگیری

منم اینجور شدم تو این یکماه همش داستان داشته بارداریم از یک طرف وزن کم بچم این چند روز هم آب دورش وزنش دوبار داپلر دادم دیروز نوار قلبش دوبار بد بود فرستاد سونو امروز از 9 صبح تا 3 بیمارستان برای داپلر و تست آمینو شور
همش گریه میکنم از اونورم گریه میکنم شوهرم عصبانی میشه چرا گریه می‌کنی ب نظرم شاید اعصاب اونا هم خورد بشه ولی هیچ درکی از حال ما ندارن
خانواده اش هم هر ساعت ی گوه میخورن دکتر نرو میترسونن دکتر فلان بده و ...بیشتر استرس میدن
بخدا از لحاظ روحی داغون داغون شدم با امید ب پسرم زنده ام این هشت ماه برام هشت سال گذشت تا بود ویار شدید ک هنوز هم دارم الآنم هر روز استرس ی موضوع

درکت میکنم عزیزم...تنها تو نیسی تو بارداری همه حساس میشن و دوس دارن همه بهشون اهمیت بدن ..ولی خب برا بقیه ماهمونیم خودمون فقط میفهمیم ک چی داره میگذره تو احساساتمون..توهم خیلی ب اینا فکر نکن..توحالت عادی باش و با نینی ک توشکمته حرف بزن چون فقط اون درک میکنه

نمیدونم چی بگم ولی همش از هورموناس که زن بهم میریزه
مردا نمیتونن چیزی باشن که خانما دوس دارن درواقع
این روزا هم میگذره و با زایمان همه چی انشاالله بهتر میشه و خودتم آروم تر میشی
همش از فشار بارداریه به روزای قشنگتون بیشتر فکر کن

منم تو بارداری اولم خیلی،گریه میکردم الکی الکی شوهرم دیگه عاصی شده بود از دستم ،حتی یه شب اینقدر گریه کردم چرا اون راحت خوابیده ولی من الان اذیتم خخخخ بیخیال شو از فرصت باقیمونده استفاده کن و لذت ببر

سوال های مرتبط

مامان kocholo❤️ مامان kocholo❤️ ۱ ماهگی
یه چیزی بپرسم بگید حس منو میتونید درک کنید ؟
فقط لطفا سرزنش نکنید چون این احساسات من گذرا هستن
من خیلی اوقات تو دلم میگم کاش بچه دار نمیشدم
برعکس کسایی ک نزدیک زایمان ذوق دارن من میترسمو دوس دارم زایمانم دیرتر باشه
میدونم آدمی نیستم ک بخوام در حق بچه کم بزارم ولی خودمو خیلی اذیت میکنم
یعنی انگار از وجود خودم بدم میاد
نمیتونم تو جمع باشم ، حتی کنار خانوادم
دوس دارم خودمو قایم کنم
دوس دارم تو هیچ عکس خانوادگی نباشم
سعی میکنم حالمو خوب کنم ها
ولی نمیتونم
شوهرم کلا ازم سرد شده از وقتی حامله هستم
شاید بخاطر همینه ک از خودم بدم میاد
و شاید بخاطر همینه ک میگم کاش بچه نداشتم
بچها من واقعا باید چیکار کنم ؟ شماها هم درگیر این حس ها هستید یا فقط من اینطورم؟!
من مامان بدی نیستم ب هیچ وجه
اما این فکرها و ایکاش ها سرزنش ها همش تو مغزم رژه میره
دیگ صورتم نمیخنده
دیگ انرژی ندارم
دلم یه اتفاقی میخاد ک بتونم از ته دل بخندم
خیلی بارداری سختی بود
کلا منو رابطم با شوهرمو بهم ریخت
خوش بحال کسایی ک شوهرشون همراهشونه
برا من ک خودمم میرم سمتش منو دیگ نمیخاد!
افسوس