۱۵ پاسخ

عزیزم اصلا ناراحت نباش مطمئن باش خدا همراهته ❤💜

کوثر جانم منم روز ۱۰ مامانم رفت و تنها شدم
بخودت میایی میبینی شده و تونستی نگران نباش ب خدا توکل کن قشنگم

اروم باشه بچه غول ک نمیخوای بزرگ کنی ی فسقله دیگه باور کن سخت نیس ۱۰روز دیگه ب این حالت میخندی ومیگی چقدرسخت گرفته بودم عادت میکنی عزیزم

منم امروز ۱۰ روزه زایمان کردم اونم طبیعی واقعا درد دارم نمیتونم برم سرویس خیلی بواسیر اذیتم میکنه.خیلی خسته شدم از این همه درد

هرچقد زودتر تنها بشی به نفعته به هرحال باید از پسش بربیای میدونم چه حسی داری سر دخترم منم اینجوری بودم مدام گریه میکردم ولی سر این یکی از خدامه کسی نباشه خودم باشم

مراقب باش افسردگی نگیری

من خودم روز دهم مامانم و فرستادم رفت خوشحالم بودم که میتونم با بچه آیی که خدا بخشیده تنها باشم آنقدر چرا نا امید هستید وقتی خدا شمارو لایق مادر بودن دونسته شما خالق هستید و باید شکر گذار باشید

کم کم عادت میکنی منم از ده روز بعذ زایمان تنهاشدم خیلی بهم بدگذشت ولی کذشت

من به مادرم میگم دو ماه بمون اول میگه یک ماه میمونم بعد میگه ۲۰ روز بیشتر نمی‌مونم آخه مواظب پدربزرگمه دلش نمیاد ولش کنه ده تا خواهر برادر داره بازم میگه نه می‌خوام با شوهرت تنها باشید

هممون همبنجور بودیم🥺🥺🥺

یادم خودم انداختی منم همینجوری بودم بعد ده روز همه رفتن بغض میکردم ولی از پسش بر اومدم بعد چند روز حالت خوب میشع

میتونم درک کنم که چقدر سخته و احساس تنهایی می‌کنی
من این حس وقتی پسرم هفت روز داشت تجربه کردم
بیمارستان بستری شد و کلا من باید خودم پیشش باشم اصلا کارای بچه رو تا اون موقع من انجام نداده بودم ولی راه افتادم
مادر بودن کم چیزی نیست یه دفعه به خودت میای باورت نمیشه که اینقدر قوی بودی اینقدر توانا بودی

سلام منم پسر اولم وقتی از خونه مامانم اومدم خونه خیلی حس بدی داشتم ولی خیلی زود قلق بچه میاد دستت

عزیزمم حداقل یه ماه دیگ پیش مامانت میموندی چون روزای اول بچه داری واقعا سخته
و همه این احساساتت طبیعیه ب خودت مسلط باش قطعا میتونی این روزارو بگذرونی چ‌سخت و چ آسون و همه اینا برات خاطره میشه و به خودت افتخار میکنی
ولی خب باید بپذیری ک ممکنه کلی چالش داشته باشی

عزیزم قرنطینه که نیستی بنظرم اگه به مادرت نزدیکی یه روز در نیون برو خونشون و بیا هم کمکت هست هم روحیت خوب میشه

سوال های مرتبط