۱۴ پاسخ

پیامبر گفته هرکی دختر نداره بره له درگاه خدا گریه و زاری کنه التماس کنه بلکه خدا بهشدختر بده، دختر رحمته💚

میدونی چیه؟به خودت افتخارکن هرکسی لیاقت دخترآوردن نداره😅

بس که ذهنشون معیوب. دختر و پسر هر دو صالح و عاقبت بخیر باشن و جز مسئولیت و رنج برای پدر و مادر چیزی ندارن. خدا هرچی دوست داشته باشه و صلاح بندش باشه میده. خیلیا از خدا میخوان دامنشون سبز بشه فقطططط

فقط خنده م میگیره حقیقتا
خب بچه یا دختره یا پسر هیچ فرقیم ندارن هردو رو مخن😁
به نظرم حتی بهش فکر هم نکن

فامیلای ماهم همینن خودم برام فرقی نمیکرد شوهرم یکم پسر دوس داره ولی برام مهم نی سلامتی گل دخترم برام مهمه با تربیتش نظر هیشکی هم مهم نیس

یچیزی بهت بگم. خدا کسانی که دوس داره بهشون دختر میده. به دخترت افتخار کن . نعمت بزرگی بهت داده. ناشکری نکن. بزار هرکی هرچیزی دوس دارع بگه. درِ گاله مردم نمیشه بَست.

من جاریم دختر داره ، من پسر آوردم چقدر هم پسر دوست هستن برعکس من دختر دوست بودم بعد که پسر شد بازم خدا رو شکر کردم و عاشقانه دوستش دارم
خانواده شوهرم بازم به همه چی مون گیر دادن یکماه بود زایمان کرده بودم بعد اومدن دیدن بچمون ....عزیزم اینا بهانشون هست اگه بچت پسر هم بود بازم بهت گیر میدادنن چرا ریز تر از فلان بچه هست چرا شیر خودتو نمیدی چرا ددولش از بقیه بچه ها بزرگتره😂😂😂 غصه نخور اینجور آدما مریضن ، سعی کن تزاری باهات بازی کنن

با منم ۴ نفر همزمان زایمان کردن توی فامیل همسرم
همه هم پسر
سال پسر بود انگار
مهم تربیته عزیزم.جنسیت اهمیتی نداره

والا برا ما برعکسه مادر شوهرم ۶تا نوه داره همشم دختر برا منم می‌گفت باید دختر باشه دختر چراغ خونس پسر چیه نمی‌خوایم وقتی گفتم پسره باد همشون خوابید که چرا پسر ما دختر می‌خوایم چقدر ناراحت شدم تا مدت ها میگفتن تو دروغ میگی میخوای مارو اذیت کنی البته بعضی وقتا فک میکنم برا اینکه جاری هام ناراحت نشن اینجور می‌گفت وگرنه الان همش پسرمو می‌برن پیش خودشون نگهش میدارن پسرم بیشتر به اونا وابستس

شوهر من وقتی دوس دختر دوس پسر بودیم همش میگفت بگیرم یه پسر بندازم تو شکمت نامزد شدیم میگفت کی عروسی کنیم یخ پسر بندازم تو شکمت 😂عروسی کردیم یه حامله شدم شوهرم پسر دوس داشت خودمم هرچی رو دوس دارم ولی خدا بهمون یه دختر داد الان شوهرم عاشقشه دیوانه واررررررررر از هرکس و هرچیزی بیشتر دوسش داره الان میگه پسر چیه پسر خر کیه یه موی پرپاز رو به صدتا پسر نمیدم بچه اول سالم باشه دوم دختر پسر نداره خدا هرچی داد شکرش شاید یه پسر من آوردم یا تو یا کسی دیگه اون پسر معلول بود یا بزرگ شد معتاد شد یا هزار چیز دیگه رو کار خدا هم ایراد میزارن مردم گوش نده بابا بگو بچه منه به کسی چه به خانواده شوهرت بگو شما پسر داری چیکار کردی چ گلی به سر کی زدی؟

سعی کن اهمیت ندی
ببین من یه دوست صمیمی دارم که هم خودشان ۳ تا خواهر هستن هم شوهرش فقط سه تا خواهر داره
یه خانواده سنتی هم هستن
وقتی فهمید جنسیت بچش دختره با سیاست تمااااام شروع کرد به خوشحالی کردن( در حالیکه بخاطر شرایطش دلشون میخواست پسر باشه) جشن می‌گرفت
به همه میگفت من خودم دختر دوست داشتم
دختر فلانه و دختر بهمانه
با این کاراش به دیگران اجازه نداد چیزی غیر این فکر کنن
توام همینکار کن
بگو دختر فرشته س
خودتو خیلی از واقعیت هم خوشحال تر نشون بده

اوناذهنشون عقب افتاده س پیش خدا مهمه کی اولویت باشه اگه پسر اولیت داشت خدانمیگفت بهشت زیرپای مادران است .. مادرهم ازاول که مادربه دنیانیومده دختر بوده بعد زن بعدمادر

دختر پسر چه فرقی می‌کنه آخه

دونفر از فامیل شوهرم پسر آوردن یکی از فامیل خودم

سوال های مرتبط

مامان جوجه♥️♥️ مامان جوجه♥️♥️ ۱ سالگی
خانما نمی‌دونم حق با منه یان ...من دیشب خونه مادر شوهرم بودیم دختر خواهر شوهرم جوریه که مثلا اسباب بازی هرچی که پسر من برداره اونم میخواد مصلا اگه پسر من ماشین برداره گریه که ماشین می‌خوام میدیمش من دست پسرم چیز دیگه میدم باز گریه می‌کنه که اونو می‌خوام سر همین قضیه پسر من اعصابش خراب شد جیغای بلند زد کلا چند وقته اعصابش خراب میشه جیغ میزنع ...خواهر شوهرم یک داد بلندی سر بچم زد که بچم تو کرد گوشه ای ...یعنی به تمام معنا انگار تیر زدن تو قلبم...بدم اومد که اینجوری دوبار سر بچم داد زده با این که من تا الان نازک تر از گل به بچش نگفتم ...اون موقع حرفی نزدم گفتم چهارتا شاید بزارن روش تحویل شوهرم بدن ..به شوهرم گفتم میگه عمشه دیگه حالا داد بیداد کرده ..میگم خب چرا بچش بچه منو اذیت می‌کنه سر بچه خودش داد نمیزنه اونم در این حد که بچه تپ کنه گفت ولش کن ادامه نده ....الان میگم کاش جوابشو داده بودم خودم فوقش از شوهرم یه چک میخوردم ...اینقد از دیشب بهم ریختم که مثل ابر بهار دارم گریه میکنم ....نمی‌دونم میگم شاید من حساس شدم شلوغش کردم 😔
مامان یارا مامان یارا ۱۷ ماهگی
مامانم یه عمو داشت اونموقع دبیر بود، وضع مالیش خوب بود. 4 تا دختر مجرد داشته ک تو پرقو بزرگ شده بودن. اما پسر میخواست.

با نذر و نیاز و فلان خدا یه پسر بهش داد چراغونی کرد و احسان کرد و مهمونی داد. میدونین چی شد؟
تا 1 سالگی پسرش عمر نکرد قد و بالای پسرشو ببینه.

یه دخترش پدانشجوی پزشکی بود با یه مردی ازدواج کرد که بعدا معتاد شد و نذاشت طبابت کنه و هوو آورد براش با دوتا بچه!
یه دخترش با پسر عمو ازدواج کرد با پسرعمویی که قصد داشت جای عموشو واسه بچه های عموش پر کنه و مرد خونه باشه. بخاطر ازدواج فامیلی 2 تا پسر مریض دارن الان.
یه دخترش فقط خیلی خوشبخت بود که دو سال پیش پسر 26 ساله ش فوت کرد و الان افسرده ست.
پسرشم ازدواج کرده بچه داره چندتا مغازه و خونه داشت پدرش اجاره اونارو روزی کرده و نمیره سرکار.






مامانم همیشه میگه نباید به زور چیزی از خدا بخوای. چه بسا اگه سرونوشتش ابنجوری نمیشد بالا سر بچه هاش بود و زندگیشون از این بهتر بود. شایدم ربطی نداشته به تولد پسرش اما چون خیلی اصرار داشت حتما باید پسر داشته باشه ابیم اطرافیان اینجوری حا افتاده.



خدا هرچی بده نعمته هرچیم نمیده حکمت. به زور از خدا چیزی نخوایم.