۱۳ پاسخ

چقد سخت🥺 اینجوری اصلا تربیتشم اونا شکل میدن به نظرم از روانشناس کودک کمک بگیر کە چطوری مسالەرو مدیریت کنی کە شوهرتم نارحت نشه دخترم پیش خودت باشه

گلم ب شوهرت بگو میخام خودم بچهامو تربیت کنم اینطوری درست تربیت نمیشن فردا از نظر اخلاقی رفتاری ب مشکل میخورن
بهش میگن تربیت چندگانه خیلی تاثیر منفی رو اینده بچها میذاره
تا چیزی بهشون بگی سریع میرن خونه مادربزرگشون اون محبتشون میکنه
فک میکنن شما دشمنشونی بچه از مادرش فاصله میگیره
باید با شوهرت حرف بزنی اگع پیش مشاورم بری همینارو بهت میگه

موندم چطور پیرزن بچه نگه میدارم حوصله داره ،والا مامان من میگه نیا بچه اذیتم میکنه

دختر منم با باباش هر روز روزی یکی دو ساعت میره خونه بابابزرگش، الان یاد گرفته هله هوله بخوره ،به مادرشوهرم گفتم ،الان اجازه میگیره بهش بدم یا نه

به شماره۱۲۳زنگ بزن آسیب‌های اجتماعی همه جور مشاوری دارن ازشون کمک بگیر

نچ☹️چه بد
حس مالکیت دارن رو بچه
چرا خانواده پدری اینطورین؟مگه اون مادر زحمت نکشیده ۹ ماه حمل کرده زایمان سختو گذرونده شب بیداری د درد کشیده بعد اینا بیان مالک بچه بشن
خدا پیغمبر سرشون نمیشه؟!
منم دلم خونه از خانواده همسرم.

خونتون رو عوض کنید
جدی برخورد کن نده بچه هاتو

عزیزم شما مادری... حتی اگه لازم بجنگ دعواکن
از آدم های باتجربه مشورت بخوا
یعنی چی که بچه هاتون رو اونا نگهدارن،طبق میل خودت تربیت نمیشن
درسته دوسشون دارن اما اجازه بچه دست شما و پدرش بایدباشه حقی ندارن

پدر شوهرم زیاد نمیاد وقتی دخترم اونو میبینه گریه میکنه

عزیزم بچه مگه شیر خودت رو نمیخوره بگو گرسنه میشه نمیدم منم شرایط تو رو دارم اما ما رابطه مون خوبه اما بازم بچه مو زیاد نمیدم میگم گرسنه میشه خوابش میاد پیش شوهرمم میگم جای بچه کنار مادرشه پسرمم زیاد نمیره الان 11سالشه

مشکل کوچیک نیست بزرگم هست

عریزم ینی چی میبره یجا سفت وایسا
چی میخواد بشه
هیچکس بهترازشما واسه بچهاش مادری نمیکنهههه
اصلا همسرتون ناراحت شه
مهم شمایید وتربیت بچهاتون
ی رورایی بخوان پیش مادربزرگشون باشن درست ولی ن اینک ۲۴ ساعت

تا بحال در مورد این موضوع با همسرتون صحبت کردین؟

سوال های مرتبط

مامان میکائیل و راحیل مامان میکائیل و راحیل ۳ ماهگی
امروز خیلی روز مزخرفی بود برام واقعا کم‌اوردم شرکت شوهرم برای دنیا اومدن بچه ب مرد یک هفته مرخصی تشویقی میدن من یه پسر یک سال و چهار ماه دارم دخترم سه روزه دنیا اومده خودم جای بخیه هام ب شدت درد میکنه کمرم از درد راست نمیشه خونه مادرم میمونیم بعد زایمان الان رفتم حمام جای بخیه هامو بشورم ب شوهرم میگم هواست ب پسرم باشه نیوفتع رو بچه کوچیک توجه نمیکنه دائم میخوابه رو مبل پاشو میندازه رو پاش میره تو اینستا از حمام اومدم دیدم پسرم رفته رو تخت داشت خودشو پرت میکرد رو دخترم ترسیدم اومدم پسرمو بیارم پایین نیومد منم درد داشتم یدونه اروم زدم رو بازوش ک مثلا خشاب ببره بیاد پایین شوهرم بهش برخورده میگه پاشو بریم خونمون تو باید تو سختی باشی تا بفهمی چجوری بچه نگه داری
حالم داره از خودم از شرایطم از همه چیز بهم میخوره دیگه دارم از هرچی بچس زده میشم خیلی روم فشاره تو خونه بابام جلو مامان و بابام میگه اگر خونه خودمون بودیم همچین میزدمت ک بفهمی حساب کارتو
توروقران توروخدا اگر همسراتون درک ندارن تو زندگی دوتا بچه شیر ب شیر نیارید من بچه دومم ناخواسته شد ولی اگر میدونستم بعد زایمان اینجوری میشه شرایط ب قران بچمو مینداختم😭😭😭😭😭
چرا اخه یه مرد باید جوری رفتار کنه ک‌ یه مادر تازه زایمان کرده از خودشو و بچه هاش متنفر بشه؟😭😭😭😭😭😭😭😭
مامان کایلین💗 مامان کایلین💗 روزهای ابتدایی تولد
خانوما بیاید درد و دل...خانومایی که شیر ب شیر بچه دارن بیاین ببینم تا کی وضع من اینه
مامانم و مادرشوهرم اومدن پیشم چون بچه کوچیک دارم و خودم تازه زایمان کردم..شوهرم شبا ساعت ۱۲ ۱ از سر کار میاد..من خودم بخیه خوردم بچه زردی داره کلا افتادم رو تخت با بچه ..از اونطرف دخترم ازم فاصله گرفته شبا میرم تو اون اتاق که بخابونمش اولشم خوبه بعد یهو شروع میکنه ب گریه کردن و میره..دیشب رفت پیش مادرشوهرم خابید مادرشوهرم همینننجووور میگه پیش من خابید میخام با خودم ببرمش پیشم میخابه شیر خشکیم هست مگه چه کاری داره...امروزم پیششون سرش خورد به قرنیز یکم پشت سرش زخم شد..دیگه نمیتونم تحمل کنم این اوضاع رو کلی هم گریه کردم نمیخام دخترم ازم جدا بشه همش میگم بخاطر بچه دوم نظم زندگیم ریخته بهم بعد میگم چرا ناشکری میکنم..مادرشوهرم بعضی وقتا شوخی های زشتی هم با بچم میکنه مثلا قلقلک های ناجور میکنه کلمات خیلی بدی پیشش میگه ...قشنگ حس میکنم اونجوری ک تربیت کرده بودم دخترمو داره میریزه بهم..خیلی قشنگ میخابید همه چی می‌خورد جدیدا غذا هم درست نمیخوره از دستم دارم دیوونه میشم نمیدونم این وضع تا کیه