سلام خواهرای گلم طاعاتتون قبول باشه ایشالله سال پر برکتی داشته باشین تو این شبای عزیز گوشه ای از ذهنتون اگه جای خالی هست منو خیلی دعا کنید 🙂این روزا ی چشمم خونه ی چشمم گریه
شیش روز از زایمانم می‌گذشت که بخیه های خیلی اذیتم میگرد برا همون دکتر تصمیم گرفت بفرسته منو سونوگرافی ببینه بخیه هام از داخل در چه حالیه که اونجا فهمیدم سنگ صفرا دارم تو بارداری اون همه درد و انقباض معده کشیدم از سنگ صفرا بوده ...شب عید دوباره حالم بد شد طوریکه ی شبانه روز تو بیمارستانا بودم نه دکتری بود نه چیزی مسکن زدن بهتر نشدم دوباره رفتم بیمارستان مامانم چون این درد و کشیده بود می‌گفت حتی اگه امشب هم بگن عمل عیبی نداره عملت کنن کیسه صفرا رو کلا دربیارن انقد درد نکشی با اون اوضاعی که داشتم گفتم حتما اکه الان برم بیمارستان بستریم میکنن ...خدا شاهده فقط یه فکر آریا بودم میگفتم خدایا به طفلم رحم کن هنوز ۲۰ روزشه فقط بتونم شیر بدم بهش آریا به یک مامان قوی نیاز داره ...بچمو سپردیم دست مادرشوهرم شیرمو جوشوندم شیر خشک هم دادم که اگه بستری شدم شیرخشک بدن ...اون شبو کلا از درد و گریه برای بدبختی خودم گذشت برام سونو نوشتن دوباره چک کنن سونو شدم گفتن سنگ صفراس دوتا شن ریزس فکر نکنم دردت از این باشه شاید معدته ولی بازم کنترل کن که خدایی نکرده حرکت نکنه وارد مجرا بشه الانم چون خودت زمانی از سزارینت نگذشته و بچت هم کوچیکه رعایت غذایی کن تا یکم بچت جون بگیره خودت هم سرحال بشی که بعد از طریق لاپاراسکوپی برداری صفراتو در صورتی که سونویی که برا بخیه هام رفته بودم گفتن سنگ های متعدد یکیش هم ۲ سانتی متره ...حالا نمیدونم کدوم سونو درسته ...

۳ پاسخ

سلام عزیزم ایشالا ب زودی خوب خوب بشی و همیشه کنار آریا جان باشی 😍مرسی ک مادر قوی هستی💪🏻 انشالله ب حق همین شبای عزیز خیلی زود تموم میشه این روزات..

عزیزم دلم ایشالا زودی خوب میشی خدا خودش به خطر آریا هم که شده حفظت کنه و سایه تو از سرش کم نکنه

سنگ صفرا به راحتی با طب سنتی درمان میشه نیاز به برداشتن کیسه صفرا که کلی عوارض داره نیست
آیدی ایتام رو خواستید بگید بذارم از ایتا بهم پیام بدید روش درمان طبیعی رو براتون بفرستم

سوال های مرتبط

مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۲ ماهگی
وقتی قرار شد از سرجام بلند شم و راه برم، دفعه اول تا دم در رفتم. دفعه دوم تا وسط راهرو و دیگه از دفعه بعد آروم آروم خودم راه میرفتم. ولی هنوز برای جابه‌جایی از تخت نیاز به کمک داشتم. جدا کردن سوند هم در حد یه سوزش بود همین. کلا یک روز بستری موندم و بعد مرخص شدم. بچم سینمو نمیگرفت و شیر خشک بهش دادن. ولی خودم کلا با شیردوش میدوشیدم تا سر سینم دربیاد و شیرم هم خشک نشه. کرم ضد شقاق هم میزدم که عاااالی بود.‌ کلا ۵ روز تو خونه طول کشید تا کامل سرپا شدم و کارامو خودم انجام دادم. الان هم خداروشکر بچم شیر خودمو میخوره و فقط وقتی ضروری باشه که نتونم، بهش شیرخشک میدم.
خلاصه که منی که با سزارین مخالف بودم، الان طرفدار پر و پا قرص سزارینم و واااااقعا اگر پولشو دارید و میتونید برید رااااحت سزارین کنید. نه دردی نه ترسی نه خطری. زودتر هم سرپا میشید. دروغه که زایمان طبیعی بعدش راحتی. یکی از فامیلای نزدیک با من زایمان طبیعی کرد ولی من بعد زایمان خیلی راحت تر از اون بودم. مهمترین تفاوتش اینه که بخیه من تو شکممه و بخیه اون تو واژنش و قطعا درک میکنید که چقدر سخته...
اینم برای شیرازیا بنویسم که من تو بیمارستان پارس با خانم دکتر فاطمه احمدپور عمل کردم. بخیه هام جذبیه. کلا دو نفر خانم زایمان کرده بودیم و خلوت و تمیز بود با رسیدگی عالی. آموزش ماماها عالی. داروها کامل. بروشور و کتابهای آموزشی. اخلاق پرسنل فوق العاده. هزینه ام هم به طور کامل همه چیز باهم شد ۶۰ میلیون.
مامان سید احسان مامان سید احسان ۲ ماهگی
تجربه سزارین (پارت۲)
صبح مایعات رو شروع کردم با نسکافه. چقد چسبید بعد اون همه ناشتایی😬
بعد هم که گفتن پاشو راه برو. خیلی درد داشت خیلییییی. تا حدود سه روز بعد هم ادامه داشت هر دفعه که پامیشدم. البته هم اتاقی من میخواست راه بره اندازه من درد نداشت بخاطر همین میگم شاید برای هر کسی متفاوت باشه ولی برای من خیلی بد بود. درد بخیه ها هم تا دو هفته خوب شد. الانم یکم گاهی سوزش داره ولی دیگه خوبه.
من بعد از عمل سرمو تکون ندادم و حرف نزدم و بالش هم نذاشتم اصلا سردرد نگرفتم. هر چقدر هم بیشتر راه بری زودتر خوب میشی. یه نفر هم تا ده روز باید کنارتون باشه وگرنه خیلی سخته. بعد ده روز هم بخیه هامو کشیدم که هیچ دردی نداشت و خیلی راحت بود.
در کل بخوام بگم از سزارین راضی بودم و با وجود اینکه بعدش درد داری و سخته بازم خوشحالم ک سزارین شدم چون بالخره زایمانه درد داره دیگه. حس میکنم طبیعی ممکن بود برام سخت تر باشه با توجه به شناختی که از خودم دارم.
امیدوارم مفید بوده باشه اگه سوالی هست خوشحال میشم کمک کنم
مامان Karen 👶🏻🩵 مامان Karen 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۶
پرستاره اومد کمکم کنه که راه برم اول سوند رو باز کرد و بعد با سختی از رو تخت اومدم پایین به شدت بخیه هام میسوخت
به زور چند قدم برداشتم و حس میکردم دستشویی دارم رفتم تو توالت نشستم اما گلاب به روتون دستشوییم نمیومد
از درد زیاد نمیتونستم از رو توالت پاشم به زور پاشدم در رو که باز کردم فشارم افتاد داشتم میلرزیدم آبجیم دستمو گرفت رفتم رو تخت که چشمتون روز بد نبینه حالت تهوع گرفتم
اون لحظه بدترین قسمتش بود هی اوق میزدم و با هر اوقی که میزدم حس میکردم بخیه هام داره پاره پاره میشه گریه میکردم و به آبجیم میگفتم بگو پرستار بیاد درد دارم الان بخیه هام پاره میشه بگو بیاد یه کاری کنه..
رو تخت دراز کشوندنم حالت تهوعم رفت خداروشکر اما از ترس اینکه دوباره تهوع نگیرم هیچی نمیخوردم
پرستاره میگفت واسه اینکه نفخت خوب بشه راه چاره ش راه رفتنه که من اصلا با اون وضعی که پیش اومد نمیتونستم راه برم
اون شب تا صبح درد کشیدم و تنها چیزی که باعث میشد دردا رو تحمل کنم پسرم بود که ساکت و آروم کنارم خوابیده بود حتی یه ثانیه هم گریه نکرد و باخودم میگم خداروشکر با اون شرایط حداقل بچم آروم بود..
صبح دوباره پاشدم برم دستشویی که دوباره همون اوضاع دیشب پیش اومد و با گریه میگفتم کاش سزارین نمیشدم کاش همون طبیعی دنیا میاوردم بچمو..
مامان Karen 👶🏻🩵 مامان Karen 👶🏻🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۷
بعد اون پرستاره اومد بهم شربت داد که نفخم کمتر بشه که تاثیرگذار هم بود و تونستم پاشم راه برم و دردم کمتر شد باخودم میگفتم چی میشد همینو دیشب میدادین که اینقد عذاب نکشم!
اون روز تا ساعت ۱ بیمارستان بودیم و ساعت ۱ مرخص شدیم و اومدیم خونه.
درسته همون یه شب بهم سخت گذشت اما از این طرف خیلی زود سرپاشدم و میتونستم کارامو خودم انجام بدم.
اونایی که سزارین هستین حتما قبل عمل برین سرویس و کامل خودتونو تخلیه کنین شب قبلش هم غذای سبک بخورین
و موقعی که میگن مایعات بخورین مثل من همه چیو روهم روهم نخورین. پمپ درد هم حتما بگیرین و اگه احیانا بعد عمل نفخ داشتین بگین واسه نفختون بهتون شربت بدن.
شاید اگه من اینا رو رعایت میکردم در اون حد اذیت نمیشدم
و در آخر بازهم میگم بدن با بدن فرق میکنه تجربه مو ننوشتم که خدایی نکرده استرس بگیرین ، نوشتم بلکه براتون نکته ی مثبتی داشته باشه.
اگه این مشکل براتون پیش نیاد بدونین که سزارین خیلی راحته چون تو اتاق عمل که اصلا هیچی متوجه نمیشین و کل پروسه عملتون یک ربع بیشتر طول نمیکشه و بعد عمل هم بعد اولین راه رفتن خیلی کارتون راحت میشه و با هر بار پاشدن از رو تخت دردتون کمتر و کمتر میشه.
مامان جوجه طلایی🐣🩵 مامان جوجه طلایی🐣🩵 ۲ ماهگی
پارت ۴
دیگه دوروز بعد زردیش ۵ شد و مرخص کردیم و تو خونه با شیر دادن زیاد و خنک نگه داشتنش زردیش رو کنترل کردم رو ۷ و ۸ موند و کم کم داره کمتر میشه
در ادامه ی زایمان بگم که بخیه های من جذبی بود و پانسمانم ضد آب بود و جای پانسمان هی میسوخت و حالت تاول شده بود .تو همون رفت و آمدم به بیمارستان نشون ماما دادم و گفت به چسب پانسمان حساسیت کردی و چسب رو جدا کرد و خداروشکر مشکل از بخیه هام نبود
کلا ۱۰ سانت بخیه خوردم دقیقا بالای بیکینی
اگه برگردم عقب بازم سزارین رو انتخاب می‌کنم ولی حتما به هر طریقی شده اصرار میکنم که از اول بیهوشم کنن
من با خودم همه چی برده بودم هم واسه بچه هم خودم ولی تقریبا ۸۰ درصد استفاده نشد چون بیمارستان همه چی بهم داده بود (زیر انداز یکبار مصرف /شورت سرجیفیکس/پد بزرگ /مسواک و خمیر دندان /شانه/دمپایی/حوله/پوشک بچه /دستمال مرطوب /پتو/لباس بچه/دستمال کاغذی/شامپو سر و بدن )
بازم بستگی به بیمارستانی که میرید داره
من از وسایل بچه فقط فلاسک و پوار بینیش به کارم اومد بقیه رو همونطور برگردوندم
مامان علی مامان علی ۱ ماهگی
مامان مهوا مامان مهوا ۱ ماهگی
میخام بنویسم واسه تموم کسایی که تازه زایمان کردن یا قراره زیمان کنن ولی مثل من بی تجربه هستن
روزی که مهوا زردی داشت و رفت روی ۱۷ دکتر گفت بستری بشه
از همه طرف فشار روم بود با هزارربهونه گریه کردم
شروع کردم شیر خشک دادم به مهوا هر ساعت صدتا تاپیک هم اینجا میزاشتم
هم کلی به جون شوهرم غر میزدم که من دلم نمیخاد بچم شیر خشکی بشه
من مامان خوبی نیستم فلان که شیر نمیدم به بچم
اون موقع خونه مادرشوهرم بودم حالا ب زور هم بود ۳ وعده غذای آماده بهم میدادن شیرم زیاد بود جوری که میریخت خب این خیلی بدتر میکرد حال منو
شیرم پر آغوز بود و سنگین و چرب زود سیرش میکرد واقعا زردیش اینجوری نمیومد پایین منم اصلا قبول نمیکردم
اینجا هم خیلی از دوستام گفتن
شیرخشک بده بعد ب جونم دعا کن
یا نمیدونم مگه مادر شدن فقط شیر دادنه اینقدر کار و زحمت داره این یکی توش گمه و کلی تجربه ... من هیچ کدوم رو گوش نکردم فقط غصه خوردم
تا اینکه زردیش خوب شد و دکتر اجازه داد شیرخودمم بخوره
حالا امروز ۱ هفته هس خونه خودمونم
طبیعتا کارم توی روز هزار برابر شده خوابم کمه کم
تا چند روز اول ک فقط آب میخوردم یا فوقش شربت ک غش نکنم
حالاهم ک مثلا اشتهام باز شده ی کم نهار ی کم شام
بازم نمیتونم درست حسابی غذا بخورم
با اینکه هر وعده دارم غذا میپزم خودم
همینه ک شیر آنچنانی ندارم
الان با تمایل خودم دارم به مهوا شیرخشک میدم
چون میبینم از توانم خارجه
ادامه کامنت