مامانم رفته شهرستان اونجا رفته بازار برای بچه تو شکمم داره لباس میبینه چیزایی که عکس میفرسته خیلی خوشگل نیستن قیمتشم گرون میگن اینجا تهران ما رفتیم عبدل آباد خریدیم خیلی چیزاشو
حالا چون سیسمونی نیست من همه رو حساب میکنم ولی خب میخوام بگم نگیره روم نمیشه مثلا تو مغازه وایساده منتظره من بگم خوبه یا نه چی بگم؟🤦‍♀️
بعد چون چندتاهم خودم گرفتم نمیدونم چقدر دیگه لازم داره خودم گفتم بعدا هرچی نیاز شد میگیرم با توجه به سایز و نیاز بچه و فصلش من کم و بیش تا سه ماه گرفتم

۴ پاسخ

خب بگو گرونه و اینکه بگو میخوام ب دنیا بیاد طبق سایزش لباس بخرم ، بگو ب انداره کافی خریدم

حالا تو مغازس یکی دوتا تیکه انتخاب کن بیشتر گفت بگو شبیهشو گرفتم و داره

سلام برای اینکه دلش نشکنه بزار ۱ دونه بگیره بعد بگو فعلا بدنیا بیاد جثه رو ببینیم بعد خرید میکنم

بگو به انداره کافی خریدم. اینا دیگه ضروری نیست.خرج اضافیه
به همین سادگی

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۵ سالگی
میگم مامانا درد واژن و لگن نشونه زایمانه؟
من ۳۰ هفته ام ،خیلی درد دارم از طرفی طول سرویکسم کمه نمی‌دونم مال اونه یا زایمان 😔😔😔
بعدشم میخام ساک و وسایل مورد نیاز بیمارستان رو آماده کنم چون احساس میکنم این همه درد بی دلیل نیست 😭😭
میخام آماده باشم از قبل ،فقط یادم رفته که چی بزارم میشه بگین 😞
مشاهده ۳ پاسخ
مامان Lia&Dia مامان Lia&Dia ۴ سالگی
بچه ها چرا من آرامش ندارم
مدام یه دلشوره ای ته دالم هست
یا بچه ها که میخوابم صبح تا شب رو با خودم مرور میکنم تا یه چیزی بالاخره پیدا میکنم که گیر بدم به خودم عذاب وجدان بدم که مادر خوبی نیستم یا چرا فلان موقع فلان چیزو به بچه گفتی با اینکه همش با خودم درگیرم و صبوری میکنم خودخوری میکنم ولی به بچه سخت نمیگیرم
ولی خب آدمیزاد یه وقتایی هم قبرش تموم میشه ولی این حق رو به خودم نمیدم

شوهرمم مدام غر میزنه یا مثل یه بچه کوچیک مدام رسیدگی میخواد یا از بچه داری م ایراد میگیره میخ لوسشون نکن تقصیر توعه که میچسبن بهت تقصیر توعه با هم دعوا میکنن تقصیر توعه فلان بیشتر
بخدا دارم دیونه میشم تحت این فشار

خدایا چقدر بچه پشت هم سخته
دختر بزرگمم وقتی دوسال و نیکش بود خواهرش دنیا اومد بهش گفتیم از بیمارستان آجی خریدیم برات به خاطر همون فکر میکنه بچه ها رو از بیمارستان می‌خرم وقتی با خواهرش بدرفتاری میکنه باباش میگه میبرم خواهران پس میدم اینم ناراحت میشه و گریه
امروز خیلی اذیتم کرد یه کم از کوره در رفتم گریه میکنه مامان منو پس ندی بیمارستان هاااا
منم گفتم مه کلم نه عزیزم هیچ وقت پست نمیدم بعدم گفتم بیمارستان بچه ها رو پس نمیگره فقط میفروشه

میخوام به زبون بچه گونه بهش بگم که بچه ها از شکم مامانشون میان چطوری بگم ؟!؟شماها چطوری گفتید😔

خیلی ناراحتم مدام فکر میکنم واسه یکیشون کم گذاشتم
😭
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نفسم مامان نفسم ۵ سالگی
خدایا نفسم دیگه بالا نمیاد
خودم لاغرم شکمم کوچیکه هرکی میبینه متوجه نمیشه باردارم، نمی‌دونم چرا حال کسیو دارم که از کوه بالا رفته نفسش گرفته
حس میکنم دیگه جونی تو بدنم نمونده
خدایا خودت کمک کن این دوماه دیگشم بگذره
مشاهده ۷ پاسخ
مامان عسل نازم مامان عسل نازم ۴ سالگی
سلام مامانا
می‌خوام یه درد دل بکنم
از روزی که بچم به دنیا اومد همه فکر و ذکر شد دخترم. کارم رو به خاطر دخترم گذاشتم کنار و به خاطر کار شوهرم که بیرون شهر بود شهر زندگیم هم عوض کردم و الان غربت نشین شدم. حالا هم به یه زن افسرده و زودرنج تبدیل شدم که هیچ چیزی خوشحالش نمیکنه. هم خودمو نابود کردم و هم دخترم داره مثل خودم افسرده میشه. تصمیم گرفتم برگردم به شهر خودم هر چند که از همسرم دور میشم و دیگه کمتر همدیگه رو میبینیم ولی باز می‌دونم تو شهر خودم چی به کجاست و همه جاهاش رو میشناسم و ممکنه روحیه‌م رو دوباره به دست بیارم. من به خاطر اینکه دخترم شبها بابا بالای سرش باشه حاضر شدم بیام تو شهر غریب ولی خودم دارم دیوونه میشم چون اینجا هم که هستیم خیلی امکاناتش کمه واسه همین گفتم به خاطر خودم و دخترم که شده باید دوری رو تحمل کنم ولی هر چی فکرشو میکنم میگم چرا زندگی من باید اینقدر دچار چالش باشه چرا نباید مثل دیگران زندگی کنم چرا باید یه موقعیت رو فدای یه موقعیت دیگه بکنم و هزارتا چرای دیگه و تنهایی و غم و اشک😔
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
خانوما بیاین یه تجربه خوب برای آبریزش بینی بگم من پسرم هر وقت سرمامیخورد انقد آبریزش داشت که کلافه میشد این سری شربت زادیتن خارجی گرفتم یه کم گرونه ولی عالی بود تا میدم قط میشه . حالا اونایی که بچه هاتون مستقل غذا میخورن چجوری یادشون دادین پسر من اصلا حاضر نیست خودش بخوره همش میگه تو بده خسته شدم دیگه بزارم جلوش برم هیچی نمیخوره
مشاهده ۱ پاسخ
مامان nil مامان nil ۴ سالگی
قشنگ ها من میخام برای وقتی آب نیست اب ذخیره کنم نه خیلی درحد رفع نیاز میگم شما پمپ دارید میدونید چی خوبه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان لیانا مامان لیانا ۴ سالگی
سلام مامانا من دیگه نمیخوام به دخترم پیدرولاکس بدم اولا که طعمشو فهمیده به جز آب و اینا چایی یا شیر میخوره میفهمه چون دوقاشق پر بعدشم دفعش همون ۳ه روز ۴ روز ی باز فرقی نکرده درست میکنم نمیخوره دیگه بچه خوش خوراکی هم نیست که بگم همه چی میخوره چیکار کنم دفعش هر روز باشه آخه
مشاهده ۵ پاسخ
مامان ❤️ Aydın ❤️ مامان ❤️ Aydın ❤️ ۵ سالگی
چجوری دوچرخه سواری یاد پسرتون دادین
من دیگه رد دادم
اصلا پدال زدن یاد نمیگیره داشتم سکته میکردم از حرص میدونم خیلی داذم به خودم و بچه فشار میارم ولی دیگه چقدر توضبح بدم با دستم بچرخونم بگم فشار بده هیچی نمیفهمه
مشاهده ۲۲ پاسخ
مامان مهراد مامان مهراد ۴ سالگی
بچه ها بنظرتون من آزاد و بدون نسخه خودم برم آزمایشگاه بگم می‌خوام آزمایش قند بدم سه مرحله ای نه ها قند ساده ناشتا فقط . چقد میشه هزینه ش. می‌خوام دیگه پیش دکتر نرم برا نسخه نوشتن مستقیم برم آزمایشگاه نظرتون
مشاهده ۴ پاسخ
مامان سبحان مامان سبحان ۴ سالگی
سلام مامانا پسرم پیش فعالی داره میخام ببرمش مهد کودک ثبت نامش کنم باید بگم قضیه رو اونجا که پیش فعالی داره یا نه
مشاهده ۵ پاسخ
مامان آرین مامان آرین ۴ سالگی
سلام مامانا من پسرم رو دوماهه میبرم مهد خدارو شکر اذیت نکرده و خیلی مشتاقه به مهد رفتن و قشنگ کلاسشون می‌ره و موقع بازی میاد بیرون و و بازی میکنه حالا مربی پسرم میگه این مدت زیر نظرش داشتم پسرت هر چی صداش میزنم کلاس جوابمو نمیده و باید حتما برم پیشش صداش بزنم تا بهم توجه کنه ! یا میگه تو کلاس همش تو فکره ولی اصلا تو خونه اینطوری نیست خیلی شیطونه و حرفمو گوش میده مگر اینکه لج داشته باشه مربی گفت ببرش پیش مشاور کودک ازش تست بگیره ن مثلاً به فیلم برام فرستاده همه بچه ها دارن با هم شعر میخونن پسر من با اینکه اون شعر رو بارها تو خونه خونده و حفظه ولی با بچه ها نمی‌خونه به نظر خودم خجالت میکشه چون خودم خیلی خجالتی بودن مدرسه ولی مربی نگرانم کرده میگه ببر تست بگیرن ازش هیچ تعاملی تو کلاس نداره
😔
مشاهده ۴ پاسخ
مامان محمدپارسا مامان محمدپارسا ۴ سالگی
خانوما آنفولانزا و ویارم یه طرف بعد من از اول این بارداری فقط میخواستم خدا کنه بچم دختر بشه خودشم اول نمیتونستم قبول کنم تازگیا دیگه گفتم خدارو ناخوش میاد .حالا از دیروز که دکترم یه بار گفت احتمالا دختره در لحظه انگار دنیارو دادن ولی بعدش اونقده از دیروز فکر وخیال تومده سرم دارم دیوونه میشم .خانوما‌پسرم بیش از اندازه لجباز .میزنه .هرچی میخوادددد رو‌عملی میکنه .حرف هیشکیو گوش نمیده بعضی مواقع حرف منو فقط یعنی تنهاییم بهتره تا یکیو میبینه دیونه میشه بعد ارتباطش با دخترها اصلا خوب نیس .دوتا برادرشوهر دارم دوتاشونم دوتا پسر دارن برا اونا میمیره .حالا فکر وخیال منو دیونه کرده که با این همه شلوغ ولجبازی نکنه دختر رو قبول نکنه یا پسرعموهاش اذیتش کنن بگن ما داداش داریم فلان چون بیش از اندازه غرروره پسرم هرکی یه چیزی بگه زود داد هوار قیامت .
نظرتون چیه یا سوالم خیلی اختصاصی شد یا باید برم مشاوره ؟چون نمیدونم پسرم خیلی اذیتم کرده فقط فکر میکنم قراره چطور بشه نمیدونم اعصابم ضعیف شده افسردگی گرفتم خیلی فکرا اذیتم میکنه که نگفتم درمورد چالش یدونه پسر شلوغ با دختر کوچک.
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دلسا مامان دلسا ۴ سالگی
دوستان ما هر هفته که می یایم خونه مامانم داستان داریم با دخترم آنقدر گریه و زاری که من نمی یام میخوام بمونم دیگه کلافه میشم واقعا خیلی وقتا هم میمونه دیگه اما همیشه نمیشه بمونه چون مامانم سختشه مراقبت کنه ازش بچه های شما هم این طوری هستن؟
مشاهده ۳ پاسخ
مامان بردیا مامان بردیا ۴ سالگی
خانما میگم من پسرم چهار سال پنج ماهشه بچه دوم دوست دارم بیارم نمیدونم پشیمون میشم یا نه فاصلشون زیاد نمیشه من دوست داشتم زودتر بیارم ولی شرایطش نبود مثلا چند ماه دیگه اقدام کنم خوبه بعدش باهم بازی میکنن کسی داره با این فاصله سنی
مشاهده ۴ پاسخ
مامان فندوق و پسته مامان فندوق و پسته ۴ سالگی
دوستان شما چ نوع مسواکی استفاده میکنید . من امشب مارک hident گرفتم حس میکنم خیلی سفت . نمیدونم چون تازه گرفتم اینطور
مشاهده ۲ پاسخ