وضع خیلیها اینجوریه خودم نمونه اش
بزار اوضاع خودمو بهت بگم
حاملگی پر خطر داشتم سه هفته بیمارستان بستری بودم پسرم ۳۳ هفته بدنیا اومد ۳۹ روز آن ای سی یو بود سزارین بودم
چون داخل دستگاه بود شیرم خشک شد و شیرخشکیه
در حق یه بچه ۱۶۰۰ خیلی ظلمه
ولی حدود دو هفته هست سرپا شدم تازه🥺
تا ۲ماهگی حال روحیت بهتر میشه عزیزم
من میفهمم چی میگی. به همه ی اینا سرکلاژ و ۲۱ روز دستگاه رفتن و اضافه کن تازه میشی من. بعد از استراحت مطلق که پاشدیم کلا قضیه سخت تر شده تمام بدن ادم درد میکنه
پسر من ۳۵ هفته اومد و رفت nicu و خودم با اینکه سزارین بودم کنارش بودم یک هفته نوزادان ولی همش می گفتم خدارو شکر سالمه اینجا فقط قراره اکسیژن بگیره .ولی اینکه می گی شیر خودتو نگرفت خیلی سخته
شیر خشک ک ظلم نیست خیلیا از اول ب بچشون شیر خشک میدن
الکی عذاب وجدان نداشته باش
من بچم ده روز بستری بود با شکم پاره میرفتم بیمارستان و میومدم که یک ساعت مسیرش بود. شیر میدوشیدم با سرنگ میبردم بیمارستان، بچمو با سرم به دست و پاش میدیدم کل ده روزو گریه کردم ، تو حاملگیم آب دور بچم کم شد هرروز زیر سرم بودم ، تو اتاق عمل نمیدونم چه بلایی سرم اوردن باسن سوخت ۱۲ تا آمپول زدم هرروز هنوزم خوب نشده ، بچممالان هم شیر خودمو میخوره هم شیر خشک . پس تنها نیستی خیلیا هستن با این مشکلات و شاید بدتر
عزیزم میفهممت
خیلی ها این روزا رو تجربه کردن
ولی شیرخشک دادن ظلم نیستا
با این که شیر مادر انتی بادی داره و بچه کمتر مریض میشه ولی مادری که مثل من شیرش قوت نداره و بچه وزننمیگیره شیر خشک دادن خیلی بهتر از این شیرمادری که مثل اب میمونه
حاملگی هم جفت پایین استراحت مطلق کلا
منم بچم ۱۰ روز آن آی سی بو بود بچه سه چار روزه با سرم توی پا و وصل به اکسیژن باید مای بیبی میکردم آروغ میگرفتم لخت بقلش کردم منه بچه ندیده صفر کیلومتر صفره صفر.شیر میدوشیدم بعد تموم شد تا دو سه روز دیگه نیومد در به در دنبال شیر خشک سرپایی با شکم پاره با سرنگ بهش شیر میدادم خورد شده بودم توهم از بی خوابی کارم شده بود زیره پتو فقط گریه تا اون روزای لعنتی تموم شدن الانم بچم کولیک داره ولی خداروشکر باز
دخترمنم شیرخودمو نخورد فداسرت عزیزم خیلییییی از اطرافیانمون شیرخشکی ان ومشکلی ندارن
من خودمم وضع روحیم خوب نیس اساراحت مطلق زایمان سخت زردی بچه نمیدونمپمثانش عفونت داره کلبه اش یکم ورم داره فقط گریه مبکنم
اگ شیرت خشک نشده رابط سینه سلیکونی امتحان کن
عزیزم انشاالله خدا خودش کمکت کنه که به حالت قبل برگردی
میفهمم عزیزم سخت نگیر این حالات و افکارت طبیعیه چون هم هورمان ها بهم ریختس هم از عوارض زایمانه هم فشار روانی و نگرانی های مادرانه ...من خودمم همینطوری بودم ان شالله نزدیک ب ۲ ماهگی ک بشی دیگ حال روحیت خوب میشه قلق ها و ساعتای بچه هم دستت میاد و حال جسمی هم بهتر میشه
وا شیرخشک بهتره والا الکی غصه نخورمنم بچم شیرخشکیع اولیه شیرمادری بودضعیف وکم وزن شدید امادومی اصلاشیرمادرندادم وشیرخشکیش کردم
منم بچهام سینمو نمیگیرن شیر دوش میزنم بعد میریزم تو پستونک میدم بهشون
انشاالله درست میشه
ولی منم بدتر از تو ام فکر میکردم زایمان کنم تموم میشه ولی تازه انگار شروع شده
بی خوابی و خستگی و درد و رو مخ بودن اطرافیان و مهمونا و هورمونامونم که بهم ریخته است معلومه کلافه میشیم
ناراحت نباش من سینه ام شیر داره شیرخشک میدم مثلا چه اتفاقی میوفته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.