۵ پاسخ

من انقدر یہ دستہ کار کردم دستم رگش گرفتہ درست نمیشہ

پسرمن هم خیلییی غر میزنه و حتی گریه میکنه ک بغلش کنم اما من واقعا کمردرد شدید بعد زایمان گرفتم نمیتونم خیلی بغلش کنم

احتمالا مثل دختر من جمع رو دوست داره و از تنهایی خسته میشه
حالا دخترای من دوقلوان یکیشون عاشق اینه تو خلوتش بازی کنه اون یکی گریه میکنه تو خونه و چسبیده بهم تا بریم تو جمعی ک بچه باشه خوشحاااال سمتم نمیاد
دوتا اسباب بازی هس ک من خیلی راضی بودم هردو بچم با وجود شخصیت متفاوتشون سرگرمش میشن

تصویر

یجور سرگرمش کن و به کارات برس..نهایت یکی دوبار غر میطنه

من از وقتی زایمان کردم پشت گردنم خیلی درد میکنه واس همین خیلی بغلش نکردم...الانم اصلا موقع کارام بغلش نمیکنم خودشم نمیاد مشغول کارای خودشه

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱ سالگی
خانوما یه سوالی داشتم میشه لطفا کمک کنید پسر من خیلی گریه میکنه از صبح که از خواب بیدار میشه گریه میکنه تا شب که بخواد بخابه برا چیزای الکی میزنه زیر گریه خودشو پرت می‌کنه زمین جیغ میزنه خودشو گاز میگیره مبل رو گاز میگیره یا منو یا هم خواهرشو موهاشو میکنه سر من داد میزنه هر کاریم بکنم بدتر میشه بخدا از صبح هم که بیدار میشه همش دستم به دهنشه که گرسنه نباشه بهونه گیری کنه صبح برا صبحونه تخم مرغ میدم تا وقت نهار که بشه شیر موز میدم بهش ظهرا غذاهایی متنوعی درست میکنم میدم ساعت ۲ اینا میخوابن دیگه تا ساعت ۴ و نیم و ۵ بعدش که بیدار میشن بهونه بیرونو میگیرن باباشون میبره پارک تاب بازی یک ساعت دوساعتی میگردونه میاره اورد که خونه بازم گریه میکنه خودشو پرت میکنه اینور اونور میبرمش حیاط ماشین سواری میکنن باهاش بازی کنم باهاش اما بازم گریه میکنه همش دنبال پدرش گریه میکنه که منو ببره اونم کار داره نمیتونه که همش پیش این باشه منم هر کاری میکنم سرشو گرم کنم دنبال پدرش گریه نکنه نشدنیه که نشدنیه دیگه کم میارم از بس باهاش حرف میزنم نازشو میکشم که گریه نکنه هر کاری بگید کردم بخدا سر کتاب هم باز کرذم اما بازم اروم نمیشه اصلا دیگه موندم چیکار کنم از دست گریه هاش از صبح تا شب ۱ ساعت اروم نیس که بگم ارومه منم مغزم استراحت میکنه نه همش گریه همش بهونه خسته شدم دیگه دیگه بعضاً عصبی میشم داد میزنم سرش میزنمش بعدش خودم ناراحت میشم خودم خودمو میزنم که دستم بشکنه چرا زدم 😭😭😭😭😔😔