مامانا شمایی ک چن سال طول مشید باردار شدید بیاید جواب بدید من دوساله عروسی کردم یکساله اقدامم مادرشوهرم همیشه تیکه میندازه ک فلانی بارداره خیلی اذیتم واقعا نمیدونم چیکار کنم بس میگه دلم نوه میخواد دیگه خسته شدم همش میگم کاش هنوز عقد بودم خیلی سخته برام دعا کنید منم بچه دارشم خیلی بهم گیر میده

به مادر شوهرت بگو فعلا تصمیم به بارداری نداری و این تصمیم خودت و شوهرته ، بهش تفهیم کن این چیزیه که به خودتون دوتا ربط داره پس استرس بیخودی به تو نده و چپ و راست ، مستقیم و غیرمستقیم حرف نزنه

عزیزم میدونم چی میگی خودمم این درد سرا رو داشتم مادر شوهرم زبون نفهم ترین آدمه هر جایی منو میدید تو جمع و مهمونیا از قصد حرف بارداری رو پیش می‌کشید منم فقط حرس میخوردم
فقط سعی کن شوهرت تو مشتت باشه و برو دکتر پیگیری کن اصلا پشت گوش ننداز آره چرا که ن جاریم پولیپ داشت بعد چند وقت باردارشد بچش هم صحیح سالمه فقط و فقط ب خدا توکل کن و پیگیر دوا درمون باش

عزیزم منم بعد ۳سال باردار شدم تا دلت بخواد ازین حرفا و تیکه ها از خانواده شوهر شنیدم البته منم مثل تو باهر حرفی خیلی ناراحت میشدم ولی الان که بهش فکر میکنم میبینم واقعا الکی خودمو اذیت میکردم بیخیال باش هرموقع هم چیزی گفتن بگو فعلا قصد بچه داری نداریم

گهواره ازت میپرسه توخودت پر میکنی ا انشالله که به حق پنچ تن دامنت سبز بشه

والا من ۱۰ سال بود ازدواج کرده بودم تازه از پارسال تصمیم گرفتیم به بچه دار شدن و تازه باردار شدم ، تو این ۱۰ سال یکبار مادر شوهرم به خودش اجازه نداد بگه چرا بچه نمیارین ، هرچند اگه میگفت هم همسرم با احترام تفهیمش میکرد تو این موضوع

تو ک حالا بعد ۲سال اینارو بهت میگن ب من همون ماه اول گفت و منم در جوابش گفتم مگ جشن صدسالگیت بهت نوه بدم دیگه تاالان نگفته و منم تایم پریودی هام اونجا نمیرم اگ برمم حرفی نمیزنم و شوهرمم تو جبهه خودم آوردم ک حرفی زدن بجای من جواب بده و تموم شدورفت و اصلا هم اذیت نمیکنم خودمو مهمم نیست ک نمیشیم هر موقع ک خدا بخواد و اراده کنه با هزار جور مشکل بازم بهمون میده حتما صلاحمون نیست ک حامله نیستیم

تو که باردار نیستی پس چرا نوشته ای ۵ هفته ای

عزیزم مگه چندسالته

عزیزم دکتر رفتید پیگیرشید ببینید مشکل از خودتونه یا همسرتون

تو ک بارداری