۱۶ پاسخ

یه کوچولو بیار ، همبازی هم میشن

باکسی رفت وآمدنکنی بهتره دوره بدیه هرچی خوبی میکنی میذارن پای خنگیت فکرمیکنن کمبودداری والا به خدا

عزیزممم
بنظرم دوسالش شد بزار مهد روابط اجتماعیش خیلی بهتر میشه و حوصلشم سر نمیرهه

منم همینم دقیقا با هیچ کس نمیریم و نمیام مطلقااااا خودم میبرمش بیرون پارک خرید و...

کجای بابل هستی عزیزم؟منم بابلی ام.چند سالته؟میتونیم یه وقتایی با بچه های بابلی قرار بذاریم بریم پارک نظرت چیه؟

یه دونه بچه بیار همبازی بشن با توجه به شرایطت چاره اینه

تا الان حوصله خودم سر میرفت الان دوتایی با پسرم حوصلمون سر میره .واقعا مادر آدم پیشش نباشه سخته هرچقدر هم بیرون بریم فایده نداره منم هفته ای یک بار خونه مادرشوهر میرم ‌.دلم واسه تنهایی پسرم میسوزه

یه بچه دیگه بیار😁

دقیقا منم مثل شمام و همین مشکل رو دارم .سر همین مسئله دختر بزرگم نمیتونه درست و حسابی دوست پیدا کنه .خسته شدم دیگه خودم از تنهایی .اینا هم همینطور ...

من م تنهام سعی کردم تواپارتمان بچهدهای همسایه رو بیارم کنارش خودم غریبم با مادرشون دوست شم بچه هاشونم با بچم وگرنه خیلی خیلی تنهاییم بچمم متنفره از تنهایی

من هیچ کدوم از این کارا که تو میکنی نمیکنم تو خونه بازی میکنیم و گاهی ام تق میزنه خب زندگی همینه دیگه قرار نیس که از الان همه چی باب میلش باشه

منم عین شرایط تورو دارم.
بیرون میبرمش پارک میبرمش.
تو خونه خیلییی باهم بازی میکنیم آب بازی گل خوراکی درست میکنم ماست بازی آرد بازی خمیربازی قایم موشک باهم میرقصیم و.....

منم مثل شمام کسی رو ندارم در رفت و آمد باشیم تنهام

بفکر بچه دوم نباش بزار قشنگ بچت از آب وگل دربیاد خودت و شرایط زندگیت باید خوب باشه تا به دومی فکرکنی بااین شرایط اقتصادی و استرس ها من که نمیارم در توان خودم نمیبینم

ببرکلاس مادروکودک من این کارو کردم پیش دوستاش خوش میگذره هم بازیه هم برای هوشش خوبه

برعکس من همش بیرونه وبا بچهای عمش بازی میکنه وهمش پیش مادر شوهرم میزارم خالم میشه
اصلن خونه دوس نداره چون از اول همش دست این واون بود و تو خیابون دورش میزنن

سوال های مرتبط

مامان پارسا مامان پارسا ۱۴ ماهگی
خانوما من چیکار کنم چجور روی خورم کار کنم ک حرفای بقیه برام مهم نباشه از یک گوش بشنون از یک گوش دیگه در کنم
چیکار کنم همش دلم کاسه بقیه نسوزه چیکار کنم همش سعی نکنم کسی ناراحت نکنم اما خودم ناراحت بشم نهم نیست واسه بقیه
چرا همه از من توقع دارن ناراحت نشم اما من توقع میکنم یا ناراحت میشم بهشون برمیخوره
خدایی من تولد یکسالگی پسرم خانواده خودم و همسرم بودیم هیچکس دیگه از عمه خاله دایی عمو و بچهاشون نبودن و نگفتم حالا خالم ناراحت شده چرا فقط اونو نگفتم آقا نمیخواستم بگم مکه تو چقدر واسه مامان من ارزش قائل میشی ک من واسه تو بشم تا اونجایی ک باید باشی دعوتت کردم تازه بنظر خودم زیاد هم بوده تولد بچم نمیخواستم دعوتت کنم تو این همه تولد نده هاتو و خانوادتون گرفتید ی کلام مامان منو دعوت کردید؟؟ گفتی بیاد یا ذره کیک بیادش بودید ک از من توقع دارید؟بابا هی من هیچی نمیگم پرو تر میشه اون از زمانی ک زایمان کردم هی میگفت بخاطر هیکلت شیر خودت نده بیار لاغر کنی و فلان اینم از الان ک ناراحت شده تولد دعوتش نکردم آقا نمیخواستم ک...ووو...ن لقت....