همزمان که دارم تلاش میکنم همسرخوبی باشم،زن خانه دار کافی باشم،شغلمو دوباره شروع کنم، روابطم با اطرافیانمو حفظ کنم،خودمو یادم نره ،مامان خوب،با برنامه و همیشه در صحنه ای برای بچه ی تازه اگاهم باشه،باید سعی کنم زنده هم بمونم😩

هااااییی که جیگرم خوووونههههه
حالا این وسط فک کن همه هم ابراز ناراحتی میکنن که شیرخشک میدی
به شما چهههههه😤😤😤😤

من تا سه ماه اول اینجوری بودم حتی غذا میگرفتیم میزاشتم فریزر ک فقط گرم کنم اما ب خودم تلنگر زدم ک باید شرایطو تغییر بدم ،دیگه خونرو صبح بذصبح مرتب میکنم،غذا میپزم،مهمونی میرم ، دوستامو دعوت میکنم ،دخترمو میذارم تو کالسکه و میبرمش پارک و خرید ،و به خودم میرسم چون دوست ندارم ی مادر خسته بنظر بیام ..
زندگی همچنان جریان داره از فردا تصمیم بگیر ک یجور دیگه شروع کنی روزتو و ب همه چیت برسی 😍🌱مطمعنم حال خودتم کلی بهتر میشه

من که شغلم و کنار گذاشتم
جارو و تمیزکاری خونه هم هفته ای دوبار ،
مرتب کردن هر روزه هم ،آخر شب می‌سپارم به همسرم میگم من بچه رو می خوابونم یه کم مرتب کن خونه رو لطفا
اطرافیانم که واقعیت معنی نداره زیاد به فکرشون باشم چون بچه کوچیک دارم اونا باید درک کنن به نظرم ،کسایی که دوستم دارن خودشون حالم و میپرسن و کمک میکنن ،منم به وقتش جبران خواهم کرد حتما

میمونه همسرم و بچه ام که سعی میکنم ۱۰۰ خودم و بزارم هر چندوقت یه بارم برای همسرم شرایطم و توضیح میدم و دلیل کم گذاشتنم و میگم
من اینگونه ام

من ن همسر خوبیم ن زن خاندار خوبی ن مادر خوبی
از وقتی باردار شدم و زایمان کردم زندگی از دستم در رفته ن ب خودم میتونم برسم ن ب خونه زندگی کلا ول کردم فقط زنده هستم

واااای به جرات میتونم بگم جانا سخن از زبان ما میگویی🥲
گاهی از این همه مسئولیت خسته میشم ولی چاره ای نیست

درود منم همینطور

دقیقا عزیزم من که سر هزار راه گیر کردم

ایراد همینجاست عزیزم ، خیلی هاشو رها کن ، بچسب به واجب ها به خودت فرصت بده