۵ پاسخ

👌👌👌👌👌👌👌🥲🥲

مامان حدیث جان کاش بلد بودم فراموشی رو
من زود میبخشم ولی هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه

چقدر قشنگ منم نمیتونم فراموش کنم
کاش ادم بیخیال باشه از همه چیز

کاش میشد واقعاً...😓😔

نمیتونم
کاش میتونستم
یا جواب بدم یا فراموش کنم
نوشخوار فکری پدر منو دراورده پیر شدم از این اخلاق

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🌙🧸🍀 مامان ماهلین🌙🧸🍀 ۱ سالگی
مامان فندق مامان فندق ۱ سالگی
سلام عزیزان
مامانا کمکم میکنید
پسرم ۵ سالشه
خیلی لجباز و یک دنده هست
تقریبا کل روزش رو با لجبازی و غر زدن و ناله کردن میگذرونه،با برادرش که یک سال و نیمش هست اصلا بازی نمیکنه،بیشتر ازش دور میشه و یا میزنتش
یعنی سر هر موضوعی بهانه میگیره،گاهی فکر میکنم این همه بهانه از کجا میاره🥺🥺
حتی میریم بیرون باز هم انگار هیچی به میلش نیست،مدام ناله،گریه،بهانه
کلا خودم همیشه خییییلی تحت فشار قرار میگیرم و سر درد میشم
و اینکه تا به خواستش نرسه کلا ول کن ماجرا نیست
از طرفی پسر کوچیکم نمی‌ذاره زیاد برم سمتش،خیلی بهم حساس و وابسته هست،مثلا تا می‌خوایم با هم حتی یه کاردستی درست کنیم قشقرق راه میندازه و گریه می‌کنه😭
انگار من باید کل روز رو کل حواس و فکرم رو بذارم رو این دوتا
یعنی بعضی وقتا مغزم میخواد منفجر بشه،
خیلی تلویزیون میبینه،و همین که فاصله میگیره دوباره بهانه خاش شروع میشه
حتی با هم پارک هم بریم بازم یه چیزی هست که بخواد به خاطرش بهانه بگیره
نمی‌دونم من کم طاقتم
پسرم خیلی بهانه گیره
کلا تحت فشارم🥲🥲
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱۷ ماهگی
من الآن یه چیزی رو خیلی خوب فهمیدم. و اون این که از همه ی مادرایی که تو تاپیک قبلی منو متهم و قضاوت کردن، توی این شرایط خیلی آروم تر و صبور تر بودم.
شما ها تحمل ضربه ی یواش برای بچه ای که خودش با اون هیکل چاق خیلی ها رو کتک زده نداشتین. ضربه ای که اصلا نه درد داشت نه کبودی و من فقط برای چند دقیقه ساکت نشوندنش سر نیمکت بکار می بردم.
حالا اگر یه نفر بچه ی آروم و مودب خودتون رو کتک بزنه، گریه اش رو بیاره، فحشای بد بهش بده و وقتی تو داری سعی می کنی دخترت رو خوب تربیت کنی اون حرفای بی تربیتی یادش بده، پدر مادر بچه هم عین خیالشون نباشه چی کار می کردین؟
به والله زمین و زمان رو بهم می ریختید. تا هفت جد و آباد اون بچه و ننه باباشو جلوی چشمش میارید ول کن نیستین.
یه نکته ی جالب هم که به ذهنم رسید اینه که چرا همه خودشون رو جای پدر مادر اون بچه ی بی ادب گذاشتن؟
چرا یه لحظه خودتون رو جای اون پدر مادری که بچه اش کلی از این دانش آموز آسیب دیده نذاشتین؟
شاید اگر جاتون رو عوض کنید و حال اون پدر مادرایی که بچه شون آسیب می دید و هر روز میومدن مدرسه برای دعوا شکایت درک کنید کمتر قضاوت کنید
مامان 👶پسرم👶 مامان 👶پسرم👶 ۱ سالگی
آیهان جانم پسر عزیزم مامان خیلی بلد نیست خوب حرف بزنه یا بنویسه ،، ولی سعی میکنم تمام چیزایی که تو دلمه رو بگم ،، مامانی وقتی خدا تورو تو دل من آفرید از همون اول عاشقت شدم همیشه سپازگذار خدا بودم که تو رو به من داد ولی همیشه گفتم اول خدا بعد تو چون نمیخوام بیشتر از خدا کسی دیگه ای رو دوست داشته باشم تو شدی تمام زندگی من یه صفا و رنگ دیگه ای به زندگیمون دادی مامان افسردگیش خوب شد روحیش عالی شد ،،چقدر روزا تند میگذرن افسوس که مامان نمیتونه زمان رو نگه داره تا از بزرگ شدن تو بیشتر لذت ببره ولی سعی کردم از بزرگ شدنت بیشترین لذت رو ببرم از هر لحظه اش چون میدونم خیلی زود داری بزرگ میشی حتی همیشه کارامو رها کردم اول با تو بازی کردم با جونو دل بهت شیر دادم🥺🥺 همیشه موقع شیر خوردن صورت قشنگتو نگاه کردم چقدر
قشنگ بود شیر خوردنت میدونستم اون لحظه ها خیلی زود تموم میشن ،، خیلی دوست داشتم این لذتو تا دوسالگیت بکنم اما مامانی کلیه هاش سنگ داره باید زود تر از شیر بگیرمت تا هم دارو هامو بخورم هم مامان قوی باشم برات 🥺🥺اینطوری برای هر دومون بهتره از دیروز دارم بهت شیر خشک میدم ،، امیدوارم این مرحله و چالش رو هم با کمک خدا به خوبی بگذرونیم 😘😘😘خیلی دوستت دارم .
بمونه به یادگار ۱۴۰۴/۱/۲۸
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱۷ ماهگی
سال ۱۴۰۱ وقتی تازه کرونا تمام شده بود و مدارس حضوری شد من اولین سال تدریسم رو تو یکی از روستاهای اطراف اهوازم پایه پنجم شروع کردم. اسم روستا رو بذارید نگم. ولی اون بچه ها تو سه سال کرونا هیچی بلد نبودن و الکی الکی فقط نمره قابل قبول گرفتن. کتابهای سالهای قبل رو حتی نگاه نکرده بودم و همه بی سواد
اون سال یه شاگردی داشتم که خیلی اذیتم می کرد. به جز اینکه هیچی بلد نبود سر کلاس مدام کتک کاری می کرد و همه رو اذیت می کرد. من فارس بودم و اون روستا همه عرب زبان بودن.
اون بچه فکر می کرد من عربی بلد نیستم و جلوی من فحش پدر مادر به بچه ها می داد مثلا می گفت ک... امک . تا کی رفتم پای تابلو درس بدم یکی از بچه ها گریه می کرد که خانم اسرا به مادرم یا پدرم فحش می ده.
خانواده ی این بچه ضایعات جمع کن بودن و غالبا نظارتی روی بچه نداشتن. وقتی پدرش اومد مدرسه با ۶ متر زبون برگشت گفت دختر من مثل برگ گل می مونه بهش اینجوری نگید، دعواش نکنید.
درحالی که هر روز اولیای دیگه میومدن شکایت که خانم این دختر بچه ی ما رو اذیت می کنه، مدام فحش های کوچه خیابونی می گه.
خلاصه این بچه همه جوره وقت و انرژی من رو سر کلاس گرفته بود.
ادامه...
مامان آبان مامان آبان ۱ سالگی
مامان قشنگا سلام
من این هفته درباره رفتارهای عصبی و پرخاشگری های آبان با یه دکتر روانشناس صحبت کردم. تجربه ام رو باهاتون درمیون میذارم.
دکتر گفت با این که همه بچه‌ها این طوری نیستن ولی این رفتارها توی این سن طبیعیه، حالا دلیلش چیه؟
۱- اینا عقلشون رشد کرده و درکشون از جهان اطرف رفته بالا ولی هنوز قدرت کلامی ندارن برای همین خیلی وقتا از اینکه نمی تونن منظورشون رو برسونن عصبانی میشن.
۲- این سن شروع شناخت حس مالکیته. و بچه با والدی که بهش وابستگی بیشتری داره (که در مورد آبان، منم) هم مثل یک شی که صاحبش هست رفتار میکنه بنابراین کوچکترین کاری که این قانون مالکیت رو تهدید کنه عصبانیش میکنه. مثلا اگه شما لحظه ای بهش توجه نکنید یا با کس دیگه ای حرف بزنید یا بغلش کنید و...
۳- تو این سن کنترل دنیای اطراف برای بچه‌ها خیلی مهم میشه و اینا میفهمن که می‌تونن دنیای اطرافشون رو کنترل کنن. پس اگه اتفاقی بیوفته که حس کنن کنترلشون کم شده (مثلا به خواسته شون بی توجهی بشه) عصبانی میشن. گفت اینکه حس کنن می‌تونن روی دنیای اطراف کنترل داشته باشن به میزان اعتماد بنفسشون در بزرگسالی خیلی مرتبطه. اما این به این معنا نیست که همیشه هرکاری ازمون خواستن براشون انجام بدیم که در بزرگسالی بااعتمادبنفس باشن، چون اولا ناممکنه و دوما ناکام شدن در برآوردن خواسته‌ها بهش میفهمونه همیشه هم نمیشه هم چیز رو کنترل کرد و این یه واقعیته.
توصیه اش به منم این بود که سعی کنم بیشتر آبان رو درک کنم و کمتر عصبانی بشم. براش تا میتونم توضیح بدم که چرا نمی تونیم فلان کار رو بکنیم گفت شاید توضیح اوایل بی فایده به نظر بیاد اما در دراز مدت جواب میده.
خلاصه که صبر جمیل برای خودم و شما آرزومندم :)