به درجه ای از وابستگی حسنا به خودم رسیدم که ببخشید دستشویی هم باید درو باز بذارم وگرنه مثه ابر بهار گریه میکنه و کل ساختمون میفهمن مادر حسنا رفته دستشویی😂😂
نی نی های شما هم همینطورن؟؟

وااااآی منم همین مشکلو دارم😫😫😫

من درو باز بزارم میاد توی دسشویی😄 هروقت حواسش پرته بازیه میرم دسشویی میفهمه میاد پشت در هی در میزنه لج میگیره ولی گریه نه

پسرمنم خیلی گریه میکنه ولی خب نمیشه باز گذاشت که...از طرفی باز بذارم میاد تو دستشویی😂😂😂

باز خوبه تو میری من باید صبر کنم یا بخوابه یا بالاش بیاد

بله بله طبیعیه 😆😆

😐😑🖐🏻همانند من

دختر منم گاهی حتی میاد داخل دستشویی میشونمش رو پام دیگه چاره چیه وقتی خیلی گریه می‌کنه گاهی هم ن وای میسته پشت در تا بیام

بله در باز باشه میاد داخل😐

ارکان هم اینجوریه ناهارخوردنی هم بایدبغلم بشینه

دقیقا دلینم همینجوریه😂😂هرجا میرم پشت سرم راهم می افته

پسر منم قبلاً اینجوری بود الان پشت در میشینه تا من میام 😂😂 اما تا باباش می‌ره دسشویی زمین و زمان رو بهم میریزه میگه باید منم ببری

قایم موشک باهاش زیاد بازی کن

علیسان هم اینجوری شده

آره متاسفانه سرویس ما بیرون از خونست نمیتونم برم خودمو نگه میدارم 😭😂

وای آره منم همینطورم

منم همینطور باز باید بزارم موندم چجوری عادت بدم ببندم

اینطور بود از شش ماهگی به بعد الان بهتر شده دیگه زیاد گریه نمیکنه .هفت هشت ماهه بود دستشویی میرفتم یا تو اتاق انقدر گریه میکرد

وای اره همش چسبیده بهم