یه سوال ؟شما باشید شوهرتون در ماه بیشتر ماه رو‌بندر راه دور کار کنه یعنی بیشتر اونور باشه شما یه شهر دیگه ،در ماه یک هفته خونه باشه ،شما خونه رو‌میبرین بندر که بیشتر فصل هوا گرم و شرجی هست قبول میکنین‌برین و اونجا زندگی کنید یا اینکه نه‌نمیرین و‌همونحور شوهرتون راه دور کنه شما با بچه تون یه شهر دیگه تنها باشین ؟؟؟؟نظراتتون‌برام‌مهمه

میرم اونجایی که شوهرمه
عزیزم همینطور داره عمرمون مثل برق و باد میگذره .چرا دور از هم باشیم بچه هام دور از باباشون بزرگ بشن .لذت نبریم در کنار هم

خوب معلومه یک دقیقه از شوهرم جدا نمی‌شم حتماً باهاش میرم شهر دیگه

حتی اگه زندگی در شهر دیگه برام سخت باشه بازم چون شوهرم کنارمه خیالم از خیلی جهات راحته تکیه‌گاه دارم بچه‌ها بهانه نمیارن
سایه محکم بالای سر دارم و پشتیبانی قوی
حتماً باهاش برو نذار تنها بره گناه داره قعاً داره زحمت می‌کشه آدم نمی‌دونه چند روز دیگه زنده است

اگه قرار باشه کلا کارش اونجا باشه آره میرم هم خودت هم بچه هات نیاز دارین پیش هم باشین

صد درصد بودن کنار همسرم رو به هر چیزی ترجیح میدم گرمه اما به بودن کنار همسر می ارزه بچه هات از محبت پدر استفاده میکنم به نکته مثبتش فکر کن درسته گرمه اما خونه ها همه اسپیلت روشنه

هیچ کسی نمیتونه جای کسی دیگه تصمیم بگیره بستگی به شرایط خودت داره و بچهات

برو پیش شوهرت

میرم‌جایی ک شوهرم هست

من میرم بندر هرجا که شوهرم باشه وباهرسختی زندگی کنم پیش خودش هستم

عزیزم من ده ساله اومدم عسلویه، این ک زندگی نیس هر کدوم ی گوشه دنیا افتاده باشید هم مرد گناه داره تنها بمونه هم یجورایی نسبت ب مسئولیتاشم بی خیال میشه برو پیش شوهرت زندگیت تو دستت باشه

من باشم میرم پیش شوهرم درسته بندر گرمه ولی زندگی مشترک یعنی تو هرشرایطی کنارهم باشیم

یکی از دوستای من شرایط شمارو داشت، خانوادش شهرکرد بودن و شوهرش بندر خمیر کار میکرد، هم اونجا خونه داشتن هم اینجا، پیش شوهرش زندگی میکرد و تابستونارو میومد شهرکرد که اونجا گرمه و شهرکرد هواش خوبه

میرم جایی که همسرم باشه

عزیزم خواهرشوهر من آب و هوای عالی شهر خودمونو ول کرد رفت بندر پیش شوهرش حتی شوهرش خونه دوبلکس شهر خودمون براش ساخت بعد چه هوایی یعنی هوای اون قسمت که خونه ساخته دست کمی از شمال نداره یه منطقه گردشگریه حتی ولی خواهرشوهرم قبول نمیکنه بیاد میگه بندر خیلی خوبه

من تو شرایطش بودم وقطعا کنار شوهرم خیلی بهتره تنهایی سخته و هزارتا مسئولیت

من الان شوهرم سرکارع اومدم شهرغریب اونجوری زندگی نمیشه ،

نمیشه گفت من خودم به شخص نمی تونم برم شوهرم هی میگه بریم بغدادزندگی کنیم من میگم پنجاه میلیاردم بهم بدن نمیام چون نمی تونم توگرمازنده بمونم دوری ازخانواده که دیگه جای خوددارد،شماباحرف مردم کاری نداشته باش ببین می تونی بااون آب وهواکناربیای می تونی دوری ازخانواده ات؟وگرنه اینکه عمه خاله چی می گن وبزارکنار

بدون شک میرم کنار همسرم مخصوصا که بندر درسته گرمه ولی حس و حال زندگی توش خیلی خوبه،مردمان خوبیم داره.
بعدشم توی خونه کولر گازی هست معمولا برای خریدم همه غروبها بیرون میرن و بازار و مرکز خریداشون تا دیر وقت بازن.

میرم هم بخاطر شوهرم و خودم
هم بخاطر اینک جا ب جا شدن از شهری ب شهری دوست دارم
به نظرم تجربه خیلی خوبیه
اینم یه ورق دیگ ای از زندگیه.. تا الانم زیادی صبوری کردین

داداش من کارش عسلویه ۲۰ روز کار ۱۰ روز مرخصی هست ،خانوادش هم ۳ ساعت فاصله دارن تا عسلویه ،ولی زن داداشم نمیره ،سه تا بچه کوچیک هم دارن،داداشم میگه اصلا اونجا محیطش مناسب خانواده نیست مخصوصا که غریب هستن اگه برن محیط جالبی هم نداره،ولی مثلا بندرعباس و بوشهر و قشم خوبه بد نیست نسبتا،،ولی خب شما هم راهتون خیلی دوره درسته سخته غربت ولی نزدیک بودن می ارزه اگه بتونید خودتون رو وفق بدید با شرایط اونجا،من به شخصه دوری از خانواده رو پذیرفتم و درکنار شوهرم تو غربتم،ولی خب من شیرازم و آب و هواش خوبه ،بندر گرمه حقیقتا

کنار همسر

به هرقیمتی که باشه میرم شهری ک شوهر اونجاس.بدون هیچ معطلی

خب عزیزم صد در صد برا اون بنده خدا اونجا موندنم سخته ولی بخاطر شما داره تحمل میکنه. بندر هواش گرمه ولی عادت میکنی سرگرم میشی نیازی نیست ک بیرون بری هر لحظه. بنظرم یسال برو بمون ببین خوشت نیومد نتونستی برگرد

مطمئنا بودن درکنار همسرت بهتره ولی بشرطی که همسرت بودنش کنارت تکیه گاه محطوب بشه ،همطر من فقط وجود خارجی داره خیلی وقتا پسرم اصلا نمی دونه که پدر داره ،حیفه اگه باهم پایه و عاشقینحیفه دور ازهم باشین ،من که بودنشو اصلا نمیبینم چون بی مفهومو مزخرفه ،نه منو میبینه نه بچه رو فقط خودشه و خودش ،خودخواه بتمام معنا

عزیزم خانواده من از یکی از شهرستان های همدان. یعنی خوش آب و هوا ترازاینجا نداریم رفتن بندر عباس. تابستون و عید میان میمونن شهرستان. درسته سخته اما خب بابامم گناه داره تنها


شغل همسرت چیه

بابچه هام تنها میمونم
من ۴سال ونیمه رفتم عسلویه خیلی گرم وشرجیه اونجاهم کسی نداریم خیلی بهمون سخت میگذره

شوهرت قبول میکنه بری اونجا؟

به نظر منم بری پیش شوهرت بهتره بچه ها هزار جور مریضی واینا دارن اذیت دارن بچه هارو کنار همسرت بزرگ کن واز کنار هم بودن لذت ببرین

معلومه میرم پیش شوهرم