بچه ها بیاین یه خاطره بامزه از بابام و بچگی های خودم بگم الان بایکی از مامانا صحبت می‌کردم یادم افتاد



من تک دختر بودم بین یه عالمه دای و عمو و پسر خاله ، پسر عمو و پسر عمه🥲

بعد این سه تا پسر منو اذیت میکردن مثلا چ طوری بازی های میکردن ک من نمیتونستم باهاشون برم روی دیوار و در و اینا منم گریه میکردم ک اینا منو اذیت میکنن 🤕

بابام ب مامان باباهاشون گفت حواستون ب بچه هاتون باشه یا خودتون ادبشون کنید ک ب دختر من کاری نداشته باشن ،یا من ادبشون میکنم 😠
یادمه اونام سپردن ب بابام ک خودت ادبشون کن😑
حالا بابام چی کار کنه خوبه؟؟👀😬

یه روز هر سه تاشون که حدودا ۶ سالشون بود سوار موتور کرد برد توی بیابون و کوه ولشون کرد خودش امد 🤣😂

اونام بعد دوساعت پیاده برگشتن خونه و آدم شدن برای همیشه و دیگه هیچ وقت منو. اذیت نکردن🤣🫢😬
نه من بلکه هیچ دختری رو توی خانواده و فامیل👀😅😆
میخوام اینو بگم که اگر دختر دارید حتما هر روز روزی هزار بار ب همسراتون یادآوری کنید که قهرمان زندگی دخترشون باشن😍♥️
《اگه یه دختر با اعتماد به نفس ، قوی ، و خودباور و با عزت نفس میخوای از بچگی باید شروع بشهه و همش توسط عشق پدر دختری که خیلی خیلیییییییییییییی نابه به وجود میاد 》🪽🤍

تصویر
۸ پاسخ

😍😍😍

منم اعتماد به نفسم رو مدیون بابام هستم، همیشه همیشه گوش شنوای من بوده

کاش نیلای منم باباش بود مطمئنم هیچکس نمیتونست بهش از گل نازک تر بگه 😞💔

چه طوری چت جی پی تی نصب کردی برای من نمیشه

چه عالی خاطره جالبی بود و نکته ی خیلی مفیدی هم بود

😂😂😂

وای چ باحال😂

عالی بود🤣👌

سوال های مرتبط

مامان اِلای مامان اِلای ۱ سالگی
بچه ها امشب با دخترم رفتم حموم و کلی اب بازی کردم بعد اومدم بشورمش طبق عادتش و چیزی ک منو باباش بهش یاد دادیم ک ب جای خصوصیش میکیم عیب جلوشو گرفت بعد حین اب بازی چندبار پرسیدم لبو دست و پا و.. کو بعد یبارم گفتم عیبت کو سریع جلوشو گرفت از این بابت خوشحالم ک دخترم اینو میفهمه اما از این ناراحتم ک من دخترم عشق اب بازی و حمومه و هرکی بره حموم اینم فوری میپره میره و یبار با پدربزرگش و یبارم با عموش رفته ک من هر دوبار نبودم و مادربزرگش فرستادتش بعد من دخترمو با باباش نمیفرستم حموم زیاد بفرستمم باباش با لباس زیر پیشش حموم میکنه درسته اون دوبارم با اونایی ک رفته اونام لباس تنشون بوده و عموش و پدربزرگش خیلی رعایت میکنن و میبرنش باهاش اب بازی میکنن بعد ک دخترمو دادن بیرون خودشون شروع ب شستن میکنن و کلا از اونایین ک خیلی حساسن ولی من دلم نمیخواد دخترم با هیچکسی بجز خودم بفرستم حموم چجوری اینو ب دخترم یاد بدم ک با هیچکسی نره حموم ب نظرتون زوده؟ اینم بگم دخترم عاشق وقت گذروندن با عموشه مخصوصااا ک اسم اب بازی باهاش میاد دیگ دخترم میشه فشفشه🤣🤣
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ سالگی
خانوما میش اگ تجربه مشابه دارید بهم بگید
من یه پسر 21ماهه دارم که وابستگی داره ب تنهایی بااسباب بازی هاش اصلا بازی نمیکنه همش دست من یا باباشو میگیرع میبره اتاقش میگ بشین بازی کنیم
قبلنا یکسره میگفت بغلم کنید قبل تر اون من یه سرویس هم نمیتونستم ب تنهایی برم چنان گریع میکرد که دلم مییسوخت باخودم میبزدمش
ازخانوادم دورم اما خب گاهی پیششون مونده اما الان ک میریم خونشون من تا پامیشم سرپا میک مامان و گریه میکنه و من زود میام کنارش
مثلا باخاهر زاده هام یا خاهرم بازی میکنه اما باید منم کنارش باشم وگرنه گریه میکنه
براش خیلی وقت میزارم هرروژ پارک میبرم یا خانه کودک یا بیرونیم
اما خب ۰۰۰۰
)اینم بکم وابستگیش هم ب منه هم تاحدودی ب پدرش مثلا منو پدرش بایدکنارهم باشیم وگرنه همش میک بابا و‌درنبود من همش میگ مامان
حالا میخام ببرمش مهد کودک که فقط بایچه ها بازی کنه نه برای اینگ چیزی یاد بگیره اما دودلم بین مهد وکلاسای. خلاقیت مادرو کودک که تو خانه بازی هاهست
شما تجربه ای دارید؟؟