وقتایی که تنهام و پسرم گریه میکنه میخوام منم گریه کنم
نمیدونم چجور بخوابونش
خیلی سختمه
پستونک هم نمیگیرهه
احساس میکنم دارم افسرده میشم :) 💔

میدونی سختتر چیه؟
اینکه کسی نمیفهمه چقدر تحت فشاری
تجربه اولمونه و توقع درک بیشتر داریم اما گاهی همین هم جنس های خودمون که این دوران گذروندن یه حرفایی میزنن که تنها سکوت جوابشونه

چقققدر میفهممت
منم تا دیروز بچم پستونک میکرفت الان نمیگیره
هربار از خواب بیدار میشه باید حتما شیر بخوره تا بخوابه زیاد هم میخوره دل‌درد میگیره
اصن انقد خواب تو سرمه نمیدونم چه کار کنم
بدتر لز همه اینکه هیچکس نمی‌فهمه آدم چه حالیه
خونمون ترکیده و از الان غصه ی شام رو دارم

عزیزم هممون اینطوری بودیم من‌گاهی واقعت هم شیر میدادم هم‌گریه میکردم بعدعذاب وجدان میگرفتم ک با اشک ب بچه شیر دادن روزای سختی ولی سعی کن خودتو سرگرم‌کنی ک افسرده نشی من واقعا شدم هنوزم گاهی گریه میکنم اگر میبینی خیلی بی قرلر ببر دکتر شاید کولیک داره

اولاش واقعا سخته کم کم خوب میشه و شما هم راحت تر میشی یاد میگیری چیکار کنی

خداقوت بهتون... بیشتر مامانا این روزها و شبها رو میگذرونن، واسه اینکه مامان شدن یه ادم قوی میخواد، ماهم سختی هاشو باید به چشم این ببینیم که داریم قویتر میشیم... میدونم کم میاریم، منم سر پسرم اینقدر سختم میشد که باهاش تنها میشم و گریه میکنه که به قول شما خودمم گریم میگرفت... ولی واقعا چشم بهم زدنی میگذره و اینکه مطمئن باشید به خودتون که شما بهترین مادر واسه بچتون هستید و درست ترین کارو انجام میدید... خدا بزرگه و کمکتون میکنه... میفهمم همه خستگی هاتون رو... ولی مطمئن باشید همه ی این روزها از شما ادم قوی ای میسازه که خودتون عشق میکنید وقتی باهاش روبرو میشید...

برا پستونک زوده بگیره من پسرم الان دوماهشه تازه یاد گرفت بگیره عزیزم حتما شکمش نفخ می‌کنه که گربه میکنه