۸ پاسخ

شانسی که شما آوردی این بود که سوند رو تو بی حسی براتون زدن. برای من سوند وصل کردن و بعد بردن بخش جراحی. یعنی مزخرف‌ترین قسمت سزارین من همین سوند بود که نمیتونستم تحمل کنم وگرنه خود عمل برای من خیلی خیلی راحت بود حتی راه رفتن بعده عمل هم خیلی برام راحت بود من حتی پمپ درد هم نگرفتم. تنها چیزی که منو اذیت کرد سوند بود درآوردنشم هم خیلی مزخرف بود

ببین میشه از دکتر بیهوشی بخوام همزمان با امپول کمر ، اون امپول ضد تهوع رو بزنه برامون؟

مامان گلارین دکترت کی بود

من فردا سزارین میشم انقدر استرس و ترس دارم🥺🥺

راستی چرا حالت تهوع گرفتی؟مگه معدت پر بود؟

بسلامتی عزیزم
منم انشالله قراره سزارین بشم میترسم
یعنی موقعی که بچه رو از شکمت در آوردن حس کردی که جیغ زدی؟

بد من پمپ درد داشتم بد عملم دردی احساس نکردم فقط اولین راه رفتن واقعا سخت بود مرگو ب چشام دیدم
طریقه مصرف پمپ درد از متخصص بیهوشی بپرسید اصلا ب حرف پرستار‌گوش ندید
متخصص بیهوشی ب من گف هر ۲۰دیقه ۳تا پامپ بزن پرستار میگف هر ی ساعت ۱پامپ ک اولش اذیت شدم ب همون هر ۲۰دیقه ۳پامپش کردم راحت تا ساعت ۱۲بدظهر ک‌ترخیص شدم بس شد واسم
خلاصه خیلی خوب بود تا همین امروز ک‌یکم بخیه هام‌میسوزه درد میکنه هیچ مشکلی ندارم

عزیزم به سلامتی🌹
فقط اینکه میگن سزارین اختیاری رو بیمه قبول نمیکنه هزینشو درسته؟

سوال های مرتبط

مامان علیسان و الارا مامان علیسان و الارا ۱ ماهگی
تجربه سزارین دوم بیمارستان دولتی ۲۹ بهمن
پارت سوم

بالاخره ساعت ۱۰ شد و بردنم اتاق عمل
کادر اتاق عمل خییلی بااخلاق بودن اصلا انتظار نداشتم اینقدر مهربون و با خلاق باشن اصلا حس ترس نداشتم تنها حس بدی که بود برای آمپول بی حسی بود
اومدن فوری آمپول بی حسی رو زدن و منو خوابوندن رو تخت کم کم پاهام گرم شد و بی حسی اومد تا بالای معده ام اونموقع بود که احساس حالت تهوع داشتم و حس میکردم شدیدا خوابم میاد
گفتم خوابم میاد گفتن بخواب اشکالی نداره
ولی زود خوب دم و دوباره حس حالت تهوع اومد سراغم بهم آمپول زدن و زود خوب شدم
بعد حدودا ۲۵ دقیقه دخترم بدنیا اومد 😍صداش بهم حس آرامش میداد
یه پرستار اومد بعد تمیز کردنش گذاشت زیر تاپی که تو بسته بستری بود و پوشیده بودم خیییلی حس خوبی داشت با بچه بردنم اتاق ریکاوری اونجا یه پرستار اومد و سینمو گذاشت تو دهن بچه و کمکش کرد تا شیر بخوره
نیم ساعت همونطوری روی شکمم خوابیده بود و شیر می‌خورد البته شیر که نه همون آغوز بود
بعدشم بردنم بخش و همراهم و صدا کردن بیاد منو بزاره روتخت
......
مامان شاهان👑❤ مامان شاهان👑❤ ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت دو✨😌
دهانه رحمم به سه سانت ک رسید کیسه ابمو پاره کردن آمپول اسپاینال زدن بهم دردامو خیلی کمتر حس میکردم ساعت دوازده شب بود دکترم اومد بالا سرم من نفس تنگی گرفته بودم ضربان قلبمم خیلی رفته بود بالا به ماما گفتم من نمیتونم طبیعی زایمان کنم تروخدا سزارین کنید منو گفت باید طبیعی زاینان کنی همه میگن نمیتونم ولی زایمان میکنن بهم اکسژن وصل کرد چون ضربان قلبم بالا بود نفس تنگی هم داشتم ساعت یک دکتر اومد بالا سرم گفت این که ضربان قلب جفتشون داره نویز میندازه خطرناکه باید عمل بشه ولی ماما هی میگفت من احیاش میکنم چیزی نیس داره خوب میشه ضربان قلب جفتشون اخه ضربان قلب نی نی هم اومده بود پایین نمیدونم چرا مامای بالاسرم گیر داده بود من حتما طبیعی زایمان کنم دکتر از اتاق رفت بیرون با دوتا دکتر دیکه اومد اونا هم گفتن باید عمل بشه منو اماده کردن رفتم اتاق عمل چون من اسپاینال زده بودم اصلا آمپول بی حسی ک تو اتاق عمل زدن رو متوجه نشدم ساعت دو صبح نی نی منم بدنیا اومد