۱۴ پاسخ

منم هر موقع برم خونه مامانم یا مامانم بیاد اینجا پسرم انگار منو نمیشناسه یجوری میچسبه بهش حرصم میگیره
ولی تو هم سعی کن خودتو بی تفاوت نشون بده فک کنم فهمیده حساسی بیشتر زوم کرده رو این موضوع تا حرص بده
مادرشوهر منم وقتایی که میرم خونشون به پسرم میگه یکم بزرگتر بشی میارم خودم نگهت میدارم این مواظبت نیست نمیدونم بهت غذا نمیده و فلان
یبار بهش گفتم نه ما چیزی نمیخوریم با هوا زنده ایم حالا خداروشکر ماشاالله پسرم وزن و قدش خوبه واقعامیگفتی غذا نمیده به بچه
یکی دو بار هرچی گف جواب دادم دیگه جرات نمیکنه تیکه بندازه😂😚

دوهفته برو خونه مادرت تا مادرشوهرتو نبینه

اوه اصلا تو کتم نمیره نزدیکی باخانواده شوهرکلا رومخن حالا نزدیکشون هم باشی واویلا

خب این هم خوبه هم بد این که یکی هست که بچه باهاش سرگرم باشه و هر روز بیاد خونمون برای من خوبه ولی خب این که تیکه میندازه بهت رو اعصابه
من بودم باهاش حرف میزدم که دیگه زیاد نیاد و ازش تشکر میکردم که بچما دوست داره ولی ممنون میشم کمتر بیای اینجا چون من احتیاج دارم کمی برای خودم باشم

خیلی بده خیلی انقدر بهش محبت کن تو خونه انقدر سرشو گرم کن که هوایی نشه بهشم ی جوری بفهمون که دوس نداری زیاد بیاد و بره.
ماام تو ی ساختمونیم اوایل فاجعه بود روزی ۱۰۰ بار میومد حتی دیگه درم نمیزد درو وا میکرد میمومد تو تا ساعت ۲ شب میشست فقط میخواست بچمو وابسته خودش کنه که ی بحثی شد کلا قطع رابطه کردیم الان هفته ای یک بار میبینه اونم در حد ۳ ۴ ساعت پیش شوهرم

اره دقیق مشکل منم هست دیروز اومدن غذا بدم بعدش در زدن چون در قفل کردم بعد دیگه رفتم دیدم نیستن رفتن خونه آنقدر کرد دخترم تا رفتیم اونجا غذا نخورد. بخدا دیگه نمیکشم چه وضعشه اخر. حرصک در اومد زنگ زدم شوهرم میگم در ما انگار دستشویی هر کی می‌ره یه تقه میزنع چه وضعشه بخدا پولم نداریم اگه داشتیم از اینجا میرفتیم

یه تصمیم جدی بگیر اینو جدی میگم فردا روز هرچی بگه بچت سرخود میشه رسماً روانی میشه

اینجوری خیلی بده بخدا بچه چند تربیتی میشه کلا سرخود میشه باید جدی با شوهرت حرف بزنی مثلا تو میگی به فلان چیز دست نزن مادر شوهرت میگع بچه س اذیت نکن بزار بازی کنه انقد بدم میاااااد

رابطه مامانم و نیکان یعنی دقیقاا همین شکلیه در حدی اگع خونه مامانم باشیم یا جایی که مامانم باشه نیکان اصلاا دیگه منو نمیبینه خودمم بکشم نمیاد بغلم مامانمم دقیقا همینطوری پز میده🤣

مهم نیس،ناراحت نشو،کلا بچه یکی دیگه جز مادرشو میبینه دلش میخواد ارتباط بگیره،حالا ما برعکس هستیم بچم اونا رو‌ ندیده بود،میگفتن ما‌غریبه ایم ما‌رو‌نمیشناسه،🤭🤭🤭

دختر منم به مادرم وابستس

سلام عزیزم دختر منم اینجوری بود مام تو یه ساختمون زندگی میکنیم سر یه چیزی بحثمون شد دیگ زیاد مثل قبل همو نمیبینیم همه چی درست شد دیگ وقتی اونارو میبینه‌هم زیاد واکنش نشون‌نمیده

عزیزم باید رفت و آمدتون مدیریت شده باشه
اصلا تو تربیت بچه هم تاثیر داره چهار روز دیگ

چن روزی اجازه نده ببینتش

سوال های مرتبط

مامان علی کوچولو مامان علی کوچولو ۱۱ ماهگی
همیشه وقتی برای خرید سیسمونی تحقیق میکردم با این جملات روبرو میشدم
کریر اصلا استفاده نمیشه
بچه من اصلا صندلی ماشین ننشست
صندلی غذا یه چیز الکیه
کهنه شور گرفتم یکبارم استفاده نشد
آخه این وسایلا که خود به خود پا در نمیارن بیان خودشون کارا رو راه بندازن
ما باید استفاده کنیم و بچه رو عادت بدیم
من کریر عصای دستم بود ، تو خونه میذاشتم داخلش بچم میخوابید
تا شش ماهگی هم تو ماشین به عنوان صندلی ماشین استفاده میکردم
چون خانوادمم شهرستانه زیاد میرفتیم واقعا عالی بود ، وقتایی که همسرم رانندگی میکرد من عقب پیش پسرم مینشستم‌، وقتایی که که تنهایی میخواستم برم کریر میذاشتم صندلی جلو کمربند هم میزدم براش
از شش ماه به بعد هم راحت تو صندلی ماشین نشست چون تز اول عادت داشت ،من به هیچ عنوان نمیتونم بچه رو بغل خودم نگهدارم تو جاده الخصوص الان که شیطون شده
صندلی غذا هم که بی نظیره ، به هیچ عنوان نمیتونم بدون صندلی به بچه غذا بدم همش میخواد دنبالش بدویی و همه جارو کثیف میکنه ، از اول عادتش دادم ، هر چند سخته روزی چند بار میخواد هی بشوری و تمیز کنی ولی میرزه
مینی واش هم که دوباره یکی از بهترین خریدهای سیسمونی بود
من فقط هفته ای یکبار لباسای پسرمو میشورم ، میذارم همش جمع میشه میندازم تو ماشین ، الخصوص برای زمستون عالیه که خشک کن داره
قنداغ سوییسی هم بشدت برای یکی دوماه اول لازمه که بچه هنوز سفت نیست ، راحت با اون بلند و کوتاش میکنی
تخت کنار مادر هم یکی از خریدای. اساسیه واقعا چون من اصلا نمیتونستم تو تخت کنار خودم بخوابونم بچه رو ، اینجوری خیالت راحته جاش أمنه و کنار خودته
دوست داشتم این تجربیاتم رو بذارم شاید برای مامانای باردار مفید باشه