دلم میخواد اینستا و گهواره رو پاک کنم .وقتی پیج یا صفحه مامانایی که بچه بیمار دارن میبینم نابود میشم 😭نمیدونم چرا شب ها قبل خواب این چیزارو میبینم آخه دیشب دو ساعت داشتم گریه میکردم😞
خدایا هیچ کس با بچه اش امتحان نکن سخته.منی که دخترم برگشت ادرار شدید داره دکتر احتمال عمل داده و هزار بار دکترها بهم گفتم یه مشکل ساده هست و حل. شدنیه چقدر ناشکری کردم، چقدر هفته پیش که دکترش گفت به هیچ عنوان تو تشت آب نشینه استخر نبرش بغض کردم اونوقت اون مامانی که بچه اش حتی نمیتونه بشینه نمیتونه دستش تکون بده چی بگه؟!خدا همه ی فرشته هایی که بهمون داده رو برامون سالم حفظ کنه🙏🏻😭
چند وقتی هست که دارم فکر میکنم به اینکه وقتی دخترم۲/۳ سالش شد اقدام کنم برای بچه دوم ولی واقعیتش اینه از استرس دوران بارداری از اینکه خدایی نکرده سالم نباشه ترس دارم
دلم میخواست یه خواهر یا برادر داشته باشه اگه روزی منو باباش نبودیم تنها نمونه.وقتی عروس شد خواهر یا برادرش کمکش باشه ...
اما من اصلااااا آدم قوی نیستم میترسم از این محدوده امن خارج بشم
دلم میخواد یه مشاوره برم. ممنون میشم اگر کسی مشاور درجهههه یک تهران میشناسه معرفی کنه بهم🙏🏻

تصویر
۱۲ پاسخ

وای منم همینطورم

گل‌گفتی

یادمه روزی که میرفتم اتاق عمل دکترم اومد گفت نمیترسی در حالی که عین چی میترسیدم گفتم عشق به بچت نترست میکنه کیاشا که دنیا اومد بچم یک راست رفت ان ای سیو خدا میدونه چه حالی داشتم ولی یه قطره اشک نریختم گفتم بچه من هیچیش نیست از رو تخت که بلند شدم یک راست رفتم ان ای سیو بدون ویلچر شوهرم و مامانم و پرستار ها چقدر دعوام میکردن برام مهم نبود من به قدری ناز نازو بودم مامانم بعد زایمان میگفت گفتم تو پدر منو در میاری فکر نمیکردم اینجوری باشی
عشق به بچت نترس و قویت میکنه ما چاره ای غیر قوی بودن نداریم همیشه به خودت بگو من باید قوی و نترس باشم برای اینکه بچه ای سالم تحویل جامعه بدم

من از دیروز که مامان عماد و دیدم خیلی حالم بده

خدا همه فرشته های کوچولو رو شفا بده خدایی برا ی مادر خیلی زجر اور عذابه خدا هیچوقت هیشکیو با بچش امتحان نکنه خیلی سخته

دقیقا منم همش دخترمو رو تخت بیمارستان میبینم یا میبینم زبون لال زبونم لال یه چیزیش شده

به فرشته کوچولوت نگاه کن چقد ماهه به چیزای بد فکر نکن آخر شبی خودتو اذیت نکن

عزیزم حق داری اینستا همه جور ویدیو و داستان میذارن که کلا واسه ماهایی که بچه کوچولو داریم خوب نیست بدجور تو روحیمون تاثیر داره
ولی به این چیزا فکر نکن عزیزم خودت اذیت میشی انشاالله که گل دخترت زودی کامل سلامت سلامت میشه بعدشم هر بارداری با بارداری بعدی فرق داره

راستی ازش چخبر

من برای عماد دیشب انقد گریه کردم بچه مظلومیه خدا زود شفاعتش کنه دلم ریش شده بود براش
خدا خودش بزرگه ایشالا دختر تو ام زودی خوب میشه

چقد منی تو
دقیقا منم پریشب یه بچه دیدم تو گهواره انقد براش گریه کردم از فکرم نمیره بیرون اصلا 😭
راحب بچه دار شدنم دقیقا مثه خودت فکر میکنم

وای دقیقا منم الان بخاطر یه مامان که بچش مریض بودم چقو گریه کردم🥺🥺

سوال های مرتبط

مامان علی جون مامان علی جون ۱۴ ماهگی
علی جان دلم، اولین تولدت مبارک عمر مادر...🎂❤️🎂❤️🎂
پسرکم باورم نمیشه که یکسال گذشته...
یکسال از اولین لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم،اون لحظه ای که دنیا ایستاد و تو شدی همه زندگیم
علی جانم❤️تو فقط یه بچه نیستی...
تو دلیلی هستی برای نفس کشیدنم،برای بیدار شدن،برای ادامه دادن...
با اومدت قلب من شکل تازه گرفت
پر شد از چیزی که هیچ وقت با هیچ کلمه ای نمیتونم تعریفش کنم،یه عشق خالص،یه وابستگی بی مرز،یه آرامش عجیب که فقط و فقط وقتی توی بغلمی میتونم حسش کنم.
یکسال پر از لحظه هایی بود که با اشکم با لبخند قاطی شد...
وقتی اولین بار خندیدی،وقتی اولین بار بهم نگاه کردی،وقتی اولین بار دستت رو دور انگشتم حلقه کردی...
تو بزرگ شدی جان دلم ولی منم با تو بزرگ تر شدم ،قوی تر شدم،عاشق تر شدم...
نمیدونی هر شب قبل خواب چقدر میبوسمت و تو به این کار عادت کردی و با بوسه های من خوابت میبره،چقدر بعد خواب نگات میکنم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داد...
که صدای نفس هات شد امن ترین موسیقی شبهام...
که بوی تنت شده آرامبخش تمام خستگیهام...
علی کوچولوی من❤️
امروزم تولد توئه🎂
اما انگار هدیش رو من گرفتم
خودت رو،وجود نازنینت رو،عشقی که تا همیشه توی قلبمه
تولدت مبارک پاره تنم😍
هر سال،هر روز،هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم و دوست دارم

بمونه به یادگار با یک روز تاخیر
چون من و علی جانم دیروز سخت مریض بودیم و امروز بهتریم
خداروشکر
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۱۴ ماهگی
دختر قشنگم چندروز دیگه یک سالش میشه
بارداری برام ی حس قشنگ و خاصی بود که تا کسی تجربه نکنه نمیتونه احساسی که ادم داره رو حس کنه،ولی من از اون دسته مامانایی بودم که موقع بارداری زیاد ارتباط نمیگرفتم با بچه فقط تو سرم به خودم افتخارمیکردم که ی انسان رو دارم پرورش میدم،منی که عزیزدوردونه بودم و دست به سیاه وسفید نمیزدم الان یه دختر زیبا خدا بهم داده که حتی خوابه شبانه ام ندارم به حدکافی استراحت انچنانی ندارم دروغ چرا دلم برای خودمم تنگ میشه گاهی گریه میکنم گاهی میخندم بعد یکی دوساعت باز به خودم میام شیفت مادریمو تحویل میگیرم🤣،ولی خداروهزاران مرتبه شکر بهم ی بچه سالم داده ی دختر ناز که همیشه تو رویاهام بود دختر داشته باشم منو بابایی خیلییی عاشق دخترمونیم هر روزم برای شیرین کاریاش میمیریم الانم که داره کم کم ی سالش میشه و تاتی میکنه حرف میزنه از ذوق نفسمونو بند میاره نمکدون، نمیگما اعصبانی شدم داد زدم حرص خوردم از خستگی ولی ی تار موشو با دنیا عوض نمیکنم عذاب وجدانه بعدشم امونمو بریده و میبره،میخوام بگم خدا همه بچه هاتونو حفظ کنه عاقبت به خیر باشن الهی،الهی اونایی ام که نی نی میخوان خدا صداشونو بشنوه و خوشحالشون کنه این دعای هر لحظه منه....❤️این دختر گله من نیهان خانمه🥰م
مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ هفته دوازدهم بارداری
و من دوباره دارم مامان میشم...🥲🫀
حس خیلی عجیبیه... با اینکه بعد مثبت شدن تستم کلییییی استرس گرفتم و ترسیدم و حالم بد شد اما وقتی داشتم جواب ازمایش رو میگرفتم ته دلم میگفتم کاش مثبت بشه! با اینکه خیلیییی زود بود تا یه فرشته کوچولوی دیگه به جمع ۳ نفرمون اضافه بشه...
اما این بار خدا خواسته شد و در کمال ناباوری و تعجب و کلی استرس و دلهره ازمایش مثبت شد...
نمیدونم قراره چه جوری بگذره... نمیدونم میتونم از پسش بربیام یا نه... نمیدونم چطور قراره از شیر جداش کنم و.... ولی اینو مطمئن که حکمتی داشته که خدا سرنوشتم رو اینطور رقم زده تا وجود یه پسر یه ساله منتظر عضو جدید خونمون باشم...
میدونم که خدا کمکم میکنه چون خودش بهم داده و من جز به دنیا اوردنش با همه سختی ها و چالش هایی که خواهد داشت به چیز دیگه ایی فکر نمیکنم...
هیچوقت تصور نمیکردم به این زودی ها دوباره حس مامان شدن رو تجربه کنم و هنوزم که هنوزم با اینکه چند روز گذشته ولی فکر میکنم خوابه!

مامان هایی که همچین تجربه دارین، چطورین؟! با وجود یه بچه کوچیک خیلی سخته؟
اگه شیر خودتون رو میدین کی از شیر جداش میکنین؟
من واقعا میترسم...🥺
نمیدونم چه اتفاق هایی در انتطارمه...🥺 چون پسرم به شدت شیطونه و تو دوره اضطراب جدایی هستیم و خیلی بهم وابسته اس... تو پروسه دندون در اوردنهه و همش نق میزنه🥺

ای خدا... حکمتتو شکر🥺♥️

۲۵ خرداد ۱۴۰۴
مامان حلما مامان حلما ۱۴ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
خواب شب
امشب شب سومیه که پسرم با همون روالی که تو پست های قبلی نوشتم خودش خوابید، بدون شیر و به همین روال ادامه میدم چون مشخصه که تصادفی نمیتونه باشه این اتفاق. امشب که دیگه اومدم لالایی بگم هم اهن اهن کرد وقتی ساکت شدم پشتشو کرد خوابید. منظورش این بود که ساکت بشم دقیقا🤣😂😅😅😅
یه مطلب جدیدی که در مورد تنظیم خواب شب بچه ها خوندم اینه که برای این سن باید بین آخرین چرت روز و خواب شب حدودا ۶ ساعت فاصله باشه. یعنی بچه ای که ساعت ۵ عصر از خواب پامیشه نمیشه انتظار داشت ۹ شب خواب باشه.
در واقع این مطلب میتونه خیلی جالب و کاربردی باشه. چرا؟ چون میگه اگه میخوای خواب شب بچه رو تنظیم کنی، باید برنامه کل روزش تنظیم باشه.
این برای بچه ۱۱ ماهه است. سن بچه خودتون رو سرچ بزنین:
بچه تو این سن دو تا چرت روز داره به مدت یک یا نهایت یک ونیم ساعت. و پنجره بیداریش بین ۴ تا ۵ ساعته.
یعنی اگه تعداد چرت هاش بیشتر از اینه یا مدت زمان چرت روزش مجموعا از ۳ ساعت بیشتر میشه، خواب شبش هم نمیشه تنظیم کرد.
مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱۵ ماهگی
من موندم چرا خدا خودکشیو گناه خیلی بدی میدونه و کسی که اینکارو میکنه رو به شدت اون دنیا مجازات میکنه چرا یه غمی رو میده که ادم نتونه تحملش کنه که مجبور به خودکشی بشه چرااااااا گاهی وقتا تنها راه نجات رفتنه که اونم از ادم گرفته وقتی نه راه پس داری نه پیش چرا آدم باید مجبور به گذروندن راهی باشه که خستش کرده که توانشو بریده چراااااا چرا باید راهیو بریم که دوسش نداریم چرا با ادما حداقل معامله نمیکنه بابا من حاظرم داراییمو بدم بچم خوب بشه یه بار بدون غصه خوردن بغلش کنم باید بچه های همسنشک ببینم راه میرن چهار دست و پا میرن فهم دارن درک دارن مامانشونو میشناسن تا یه ذره از بچه هاشون دور میشن میزنن زیر گریه دستاشونت دراز میکنن تا مامانشون یا باباشون بغلشون کنه چرا من باید حسرت این چیزلی ساده به دلم بمونهههههه چرا اخهههههه چرا با رورویکش راه نره واسه اسباب بازیاش کنجکاوی نکنه با چیزی بازی نکنه در عوضش بچه دختر خالم اینکارو بکنه گریه کنه که بزارنش تو رورویک بچم گریه کنه اسباب بازی میخواد چرااااااااا چرا بچه من نباید خوب باشه که از اسباب بازیاش مراقبت کنه و تا دست کسی دیدشون جیغ بزنه که بدش به خودم اون ماله منه چراااااااااااااااااا اگه الان داعش بیاد تیکه تیکم کنه وایم اسون تر میگذره تا اینکه از هم پاشیدن سلولای بدنمو احساس کنمممم اوووف خدااااا اوووووووف💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
دادم خفهههه میشممممم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭