۴ پاسخ

عزیزم منم بعد زایمان اولم بشدت اضطراب گرفتم همه چی برام استرس زاست
نرفتم دکتر هی گفتم خوب میشم اما خوب نشدم بعد زایمان دومم فرقی نیوردم
بشدت فکر و خیال میکنم و استرس میگیرم

پسر اولت چند سالشه ؟
من اولی ۱ سال و نه ماهشه بشدت وابسته خانواده همسرمه اما من میگم اشکال نداره بعد خوب میشه

عزیزم سلام منم بچه ی دوم باردارم اولی یکسال و نه ماهشه خیلی حسای منفی میاد سراغم هی میگم بچه دوم واسه چیم بود و دوتا دختر پشت سر هم فامیل هم خیلی نیش و کنایه میزنن و حالمو بدتر میکنن همسرم پسر خیلی دوست داره و ازم خواهش کرده بعدنا تو فکر سومی هم باشم دلم نمیاد باهاش مخالفت کنم ولی خیلی سختمه از الان فکر میکنم بازم بارداری زایمان اصلا شاید دوباره دختر باشه و...ولی بگمت این حسا طبیعیه پسرتم سنشه و اینجور رفتارها و لجبازیها میگذره تو سخت نگیر و سعی کن آرامشتو حفظ کنی مطمئن باش خدا بهترینها رو برامون رقم زده

وابستگیتو از پسرت کمتر کن میدونم سخته ولی تمرین کن نزار بفهمه وابستشی اون الان میفهمه تو حالت بده و داره ازت دوری میکنه اگه خودتو بیخیال نشون بدی خودش کم کم میاد سمتت

سوال های مرتبط

مامان 🌙لین مامان 🌙لین روزهای ابتدایی تولد
مامان تودلی🩵🐣 مامان تودلی🩵🐣 روزهای ابتدایی تولد
خیلی دلم گرفته🥲خوبه اینجا هست باهاتون درددل کنم🥲
چند روزه خیلی غمگینم،این بغض لعنتی همش راه گلومو گرفته نمیزاره نفس بکشم،دلم از همهههه گرفته از همهههه
از طرفی خوشحالم که پسرم بعد ۲۰ روز میاد بغلم،از طرفی انگار قراره قلبمو از تو سینم بکشن بیرون،خیلی به لگداش به سکسکه هاش عادت کردم🫠
حالا این وسطا مادرشوهرم هی میره رو مغزم،با اینکه نوه ی اوله هیچ کاری قرار نیس براش بکنن،نه قربونی نه هدیه ای.هی هم تکرار میکنه که پول نداریم و اینا ولی برای همه چی پول دارن الا بچه ی من چرا چون پسره
همش سر این بحث داریم با شوهرم خیلی سرد شدیم🥲من چیکار کنم همش دوس دارم گریه کنم
این وسطم خواهرشوهرمو دارن شوهر میدن اونم درست چند روز مونده به زایمانم یعنی یه ذره منو شرایطمو در نظر نگرفتن یه ۲۰ روز بندازن اونور
خیلییی دلم پره از همه خیلییی
شوهرم حتی یه بارم سشوارو از دستم نگرفته موهامو خشک کنه این ۹ ماه تا بحث میشه میره پذیرایی میگیره میخوابه خدایا من چقد بدبختم بعضی وقتا میگم کاش سر سزارین برای همیشه برم🥲واقعا دیگه نمسدونم چیکار کنم
ان تی،انومالی،سزارین