دیشب بخیه سمت چپم یدفعه باز شروع کرد به درد کردن اینقدر شدید بود ک گریه میکردم تا شیاف زدم خوب شدم
میگم از تو اتاق عمل ک اومدم بیرون همین سمتم درد میکرده یعنی مشکلی نیست؟

۳ پاسخ

سزارین بودی؟ اگه آره طبیعیه منم یه سمت خیلی درد میکرد فکر کنم جایی که اول چاقو خورده بهش .

مشکلی نییس بنظرم‌عادیه همیشه یه طرف درد میکنع احتمالا اون سمت نخ بخیه رو گره زده

تو سز اولی یا دوم؟؟؟شکمت افتاده رو بخیه ت؟؟؟شکم‌بند‌ میبندی؟؟؟؟

مقالات مرتبط

نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
گریه شدید نوزاد
علت‌های گریه شدید نوزادان
سفت شدن جای بخیه سزارین
سفت شدن جای بخیه سزارین و درمان آن
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟

سوال های مرتبط

مامان دلی مامان دلی ۲ ماهگی
خانوما بخیه قسمت سمت چپم بیشتر درد داره مشکلی نیست؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نورا خانم🌸🍭🐥 مامان نورا خانم🌸🍭🐥 روزهای ابتدایی تولد
خانوما اونایی که بخیه های طبیعی تون مشکلی داشت باز شده بود یا به هرحال هرچی، که نیاز به بخیه مجدد شد، دکتر بی حس کرد دوباره بخیه زد؟ اتاق عمل برد؟ چیکار کردن چی میشه تکلیف؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۱ ماهگی
خانوما ۳۸هفته ۴روزم دیشب بچم هی میومد سمت پهلو چپم خودشو سفت میکرد درد هم ندارم فقط دیشب ی کم احساس فشار میکردم تو لگنم ک انگار ادرار داشته باشم اینجوری بود انقباض هام ینی داره شروع مبشه ؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها مامان دوقلوها روزهای ابتدایی تولد
بالاخره منم زایمان کردم🥺🥺نی نی ها شکرخداخوبن،۳۷تمام بودم،از تجربه زایمانم بخوام بگم اتاق عمل و بی حسی وسوندهم تقریبا اصلا سخت نبود، سه بار تو بیحسی ماساژ رحمی دادن ک‌خب متوجه دردی نشدم،یبارش بیحسی رفته بود و انقد داد زدم که بیحال شدم خیلی بدبود،تجربه پاشدن بعد عمل واسه من وحشتناک بود خیلی خیلی بدتراز چیزی بود ک تو ذهنم بود،باردوم هم خواستم راه برم همونقد درد شدیددوسوزش بخیه داشتم واقعا افتضاحه،شیاف هم خیلی گذاشتم تاثیرش خوب بود ولی تو کم کردن شدت درد تو راه رفتن کمکم نکرد،انقد جیغ وداد وگریه میکردم ک حد نداشت،هنوزم درد دارم بنظرم این قسمت سزارین خیلی وحشتناکه بازم بستگی به بدن داره
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان تو دلی مامان تو دلی ۱ ماهگی
سزارینیا شماها چند روز بعد خوب شدین؟من چهار روز درد شدید داشتم طوری ک گریه میکردم آخه درد طبیعیم کشیدم اورژانسی سز شدم. وروجک مدفوع کرده بود ازشم خورده بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرسام مامان آرسام ۲ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان آرسام مامان آرسام ۲ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم بیمارستان ثامن دکترم لیدا تکلو بود اختیاری بودم یعنی اتاق عمل آمپول به کمر میزنن واسه بی حسی همه چی عالی خداییش یعنی سرم وصل کردن بیشتر درد داشت تا به کمر
سوند هم می‌خاستم برم اتاق عمل وصل کردن بعدش بی حس شدم دیگ اصلأ درد نداشت
فقط ماساژ شکم چند دفعه آخر که بی حسی تموم میشه انجام میدن درد داره یکم
فقط من یکساعت اول یکم درد داشتم که اومدن مسکن و شیاف گذاشتن خداروشکر خیلی خوب شدم
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان دل یار 🫀😍 مامان دل یار 🫀😍 ۳ ماهگی
از دیشب سینه ی چپم خیلی درد گرفته انگار قلبم داره کشیده میشه اینقدر ک دستمم درد گرفته از چیه؟؟😭 چیکار کنم؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان خدایا مامان خدایا روزهای ابتدایی تولد
بچمو عمل کردن خداروشکر بسلامتی از اتاق عمل اومد بیرون فق گفتن تا یه هفته نباید شیربدن بهش تا ببین عملش چجوربوده بعد یه هفته اگ خوب بود همه چیز شیرش بدن انشاالله ک خوب خوب بشه دخترم شیربخوره
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان حلیا مامان حلیا ۱ ماهگی
بچهایی ک میخاین سزارین بشین
ابن روزا خیلی میبینو از اتاق عمل ترس دارین ولی واقعیت اینه ک اتاق عمل ترس نداره اصلن
طبق تجربه خودم اتاق عمل ترسی نداره اون دردی ک میدونی قرارع بکشیه ک باعث میشع از اتاق عمل بترسی
الا من خودم اولین بچم بود وقتی بردن اتاق عمل اصلن ترس نداشتم
ولی الان بعد از 21 روز اگر باز برای زایمان برم اتاق عمل میترسم چون میدونم قراره درد بکشم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا ۲ ماهگی
#پارت ۴

خالم ک همراهم بود و فرستاد از اتاق زایمان بیرون و خودشو آماده کرد برا زایمان لباس پوشید
دوباره ۳ تا شیاف دیگ گذاشت ک فول فول بشم
و ساعت ۳ بود ک بچم بدنیا اومدو تا ۳ و ۲ دقیقه هم جفتم افتاد تا ساعت ۳ و ۴۰ دقیقه هم بخیه داشت میزد
۶ تا بخیه داخلی و ۲ تا هم بیرونی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان کوچولو مامان کوچولو ۲ ماهگی
خانمای سزارینی شیاف و کی میزاشت واستون؟ همراه یا پرستار
اونایی ک پمپ درد داشتین خوب بود پمپ درد ؟
بین پمپ و شیاف کدومو ترجیح میدیدن اونایی ک دومین عمل و داشتین
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان سید حسن مامان سید حسن ۲ ماهگی
سلام خانما من برا زایمان رفتم بیمارستان حافظ شیراز
اصلا به درد نمیخوره الان پسرم بیست و پنج روزشه من چهارده روزشو تو بیمارستان بستری بودم هرکی جونشو میخواد اونجا نره
من برا زایمان طبیعی رفتم رحمم ده سانت باز شده بود لحظه آخر که بچه خواست دنیا بیاد گفتن قلبش کار نمیکنه واسه همین بردن سزارین دوروز بستری بودم. بعد که مرخص شدم همون روز تب و لرز شدید کردم
اومدم خونه بابام دوباره تب و لرز کردم رفتم درمانگاه گفتن ضربان قلبت بالاست برو زایشگاه اونجا گفتن فوری بستری شو بعدش تا دوروز هرچی آزمایش گرفتن چیزی پیدا نکردن آخرش دکتر گفت بخیه مو باز کنن وقتی بازش کردن مثل آبشار عفونت از ش ریخت بیرون وقتی یکم از عفونت خارج کردن دیدن لایه داخل شکمم اصلا بخیه نکرده بودن واسه همین دوباره بردن اتاق عمل عفونت خارج کردن لایه داخل شکمم کامل باز کردن و دوباره بخیه کردن اما لایه بیرونی شکمم تا یه هفته باز بود هر روز سه بار میومدن با تیغ شست و شوش میدادن و منم زجر میکشیدم بعد یه هفته بردن اتاق عمل و لایه بیرونی شکمم بخیه کردن 😔😔
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آرسام جان مامان آرسام جان ۳ ماهگی
سلام خانوما اومدم از تجربه سزارین اختیاریم بگم
واقعاااااا عالی بود نه تو اتاق عمل و نه تو بخش درد خیلی زیاد نداشتم
فقط سوند یکم اذیتم کرد و فشار رحم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پندار مامان پندار ۲ ماهگی
تجربه زایمان (سزارین) پارت سوم
یدفعه دکتره گفت سریع اتاق عمل من یهو مثل چیز ترسیدم چون من زایمان اولم طبیعی بود از طبیعی نمیترسیدم ولی از سزارین اونقد تو گهواره بد گفته بودن مثل سگ میترسیدم گریه میکردم اومدن سوند برام وصل کنن اونقد اینجا گفته بودن سوند درد داره فلان بهمان من پاهام قفل کرده بود ماما گفت شل بگیر خودتو گفتم درد داره نمیخوام گفت اصلا درد نداره فقط شل بگیر شل کردم خودمو یدفعه گفت تموم شد واقعا واقعا اصلا نفهمیدم اصلا ن درد داشت ن هیچی فقط یه لحظه حس قلقلک بهم دس داد بعد من گفتم میخوام ب شوهرم زنگ بزنم گفتن خودمون زنگ میزنیم بعد من گریه میکردم میگفتم ن خودم میخوام باهاش حرف بزنم واقعا ترس عجیبی افتاده بود ب جونم سوار ویلچرم کردن جلو در آسانسور خواهرمو دیدم گفتم گوشیمو بده زنگ بزنم ب شوهرم زنگ زدم بهش گفتم میخوان منو ببرن اتاق عمل تو کجایی میگفت دروغ میگی زوده ک حالا وقتت مونده گفتم دکتر ختم بارداری داده بهم با گریه اینارو میگفتمااا یدفعه برگشت خندید گفت ینی امشب بچمون میاد دنیا گفت چی میگی نیم ساعت دیگه بچت میاد دنیا امشب چیه تلفنو قط کردم رو سرش😂😂😂😂 بردنم تو اتاق عمل پرسنل اتاق عمل واقعا آدمای خوب خوش اخلاق بودن همش من گریه میکردم دلداریم میدادن آرومم میکردن همش میگفتم بچم میمونه تورو خدا بگین میمونن میگفت هفتت ک خوبه چرا نمونه یدفعه گفتن پاشو بشین تا امپولتو بزنیم...
مشاهده ۱ پاسخ دیگر