۱۱ پاسخ

ای جان

خوشبحالت هیچوقت شیرم نرفته😍😍😍😍

منم دلم یهو می‌ریزه شوهرم پسرمو می‌بره بیرون احساس میکنم نباید بدون من جای بره انگار یه نفریم 🥹

یعنی شیر از سینه بریزه نشونه پر شدن سینست یا نه؟

منم اینطوریم
هرجا بدون بچم میرم انگار جهنمه برام🥲

بزای همین اسممون مادره

دقیقا 😍😍🥹

عزیزززم🙂🙂🙂

وای الهی
منم این حسو چند بار تجربه کردم به علاوه اینکه میدونی راحته و جاش خوبه اما قلبت تیکه تیکه میشه💔

ای جانم عزیز دللللم خدا برات نگهش داره

دقیقا منم زمانی که میرم خرید دخترم میذارم پیش باباش دلم براش تنگ میشه دوست دارم سریع برگردم درحالی که عاشق خرید کردن وبیرون رفتن بودم

سوال های مرتبط

مامان برسام مامان برسام ۶ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان پارت ۴۲#
خواستم بگم مامان این کارو نکن من قرار نیست برم اونجا پس لزومی ندارد که تو بخوابی تلاش کنی اونجا و سرو سامون بدی اما دلم نیومد اون روز بعداز مدتها خوشحال دیده بودمش پس چیزی نگفتم اونشبو بیمارستان موندم شوهرمو ساعتهای ده بود اومد به بچه سر بزنه واسه منم شام گرفته بود بچه رو دید و رفت .یک کلمه حتی به عنوان سلامم باهم حرف نزدیم اونشب تا صبح بچمو خودم هر دو ساعت شیر میدادم از ساعتهای چهار صبح کامل تو بغلم بود تا شش صبح دیگه پرستارش بهم گفت الان باید بهش یه دارو بدم که می‌خوابه و تقریبا چهار ساعتی. شیر نباید بخوره چون داره سرم میگیره دستمال مرطوب و پوشک و یه پتو اضافه لازم داشت که به من گفت برو تو این تاییم اینارو بگیرو بیار . منم زنگ زدم به مامانم بیاد دنبالم رفتم تو حیاط منتظر مامانم که دیدم بازم شوهرم اومده و چقدر برام عذاب بود هر بار دیدنش از طرفی خوشحال میشدم که به بچم اهمیت میده از طرفی هروقت ندیدمش یادم به روزای سختی میوفتاد که کنارم نبود.. با حال خوب پسرمقشنگ متوجه این میشدم که یه حس بی‌تفاوتی داره نسبت به شوهرم سراغم میاد همیشه بانه میگفتن که حس تنفر بهتر از حس بیتفاووتیه هیچوقت اینو درک نمی‌کردم چون فکر میکردم بی حسی و بی تفاوتی وجود ندارد بلاخره آدم یا از کسی خوشش میاد یا خوشش نمیاد و متنفره