تو ی شهر غریب همیشه با پسرم تنهاییم شوهرمم شاید روزی ۶ ساعت خونه باشه ک خیلی وقتاش خابه و جمعها ک هیچوقت نمیاد خونه بعضی اوقات پسرمو میبرم پارک ک دیروز فقط یک ثانیه ازش غافل شدم دیدم جلو چشمم نیست قلبم ایستاد خاستم جیغ بزنم ک ی زنه میشناختش اوردش رفته بود جلو تاب خدا رحم کرد منم دیگه نمیبرمش میترسم ب شوهرمم نگفتمه
بعضی وقتاهم یچیزی نیاز داشته باشم باهم میریم میخریم
پدرشوهرم فقط بعضی شبا میاد میبرش بیرون آرسینو خدا خیرش بده ولی مردشور هیکل مادرشوهرمو ببرن حتی ی زنگم نمیزنه
خب توام با مادرشوهرت برو... ماهم خونه ایم اخرهفته ها میرم خونه مامانم.. مادرشوهرم ک بالاسرمه.. هرجا برن باهاشون میرم
والا من که صبح تا شب تو خونم
با مادرم سه چهار ساعت فاصله دارم
راهم از مادرشوهرمم یکساعت طول میکشه
از تنهایی و بی حوصلگی گاهی اوقات حس دیوونگی میکنم
وای چه تایم طولانی همسرت سرکار
من هفته ای ۳ بار میرم خونه مامانم
گاهی وقتا ظهرا که تنهام خواهرم میاد پیشم
اورهان عاشق خواهرزادمه آروم میشه
بعضی وقتاهم که دیگ تنهام
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.