قوم شوهر یه دفعه حجوم آوردن به خونم،مادرشوهرمیگفت چرا شیرخشک میدی ؟گفتم چون شیر ندارم ،میگه باشه باز تو نده 😕(پس بچمو چجوری سیر کنم )پدرشوهر میگه شیر خشک نده گرونه مگه بچم سرگنج نشسته😕(اگه بچت سرگنج ننشسته غلت میکرد می‌گفت بچه دوم بیاریم)جاریمم هی پتو میاورد میکشید رو بچه هی می‌گفت سرده بچم بیچاره عرق کرده بود بین اون همه پتو 😕برادر شوهرم هم می‌گفت شبا بیدار بمون هی بچه رو کنترل کن 😕(خوب شد گفتی ۳۰روزه عمت داره از بچم نگهداری می‌کنه خودم بلد نبودم والا )خواهر شوهر هم هی می‌گفت به بچه شیر نده معدش اذیت میشه (خب سیر نشه که نمی‌خوابه پاشم کوفت بیارم بخورین گمشین خونتون )یه تومن دادن به بچم اندازه ی پنج تومن هم بهم حرص دادن 😕😂😂بعد این که رفتن خدارو شکر کردم که راه دوره و هرروز نمیان خونم

وااای واقعا ریدم ب دهن خانواده شوهرمخصوصا مادرشوهر

خاندان شوهر ماهم تشریف آوردن نظراشونو دادن منم گفتم اینا ک هیچوقت درس نمیشن پ من چ حرص بخورم چ نخورم میگذره خودمو زدم ب بی‌خیالی گفتم اینقد بگین ک جونتون دربیاد😂😂😂

عزیزم چنتا بچه داری ؟؟؟
چن سالشون
سزارینی یا طبیعیه

اینایی ک توو پرانتز گفتی رو کاش ب خودشون میگفتی🤣🤣

خوبه مال شما قوم شوهر مال ما مادر پدر خودمون از این حرفا میزنن بیست بار اشکمو دراوردن به عروس از گل نازکتر نمیگن

مادرشوهر منم جلو روش به بچه شیر میدم میگه بسش نیست بیشتر بده کاری کرده بچه بیست روزه ۶۰ تا بهش شیر میدم بیش نیست شیر خودم و که اصلا قبول نداره از تو بیمارستان بهش شیرخشک داد گفت شیر مادر آبه

خدا نکشتت 😂😂😂

😂😂😂😂

پدرشوهرمنم خیلی خاله زنکه رفتم خونشون مهمونم کردن هی مث زناتوهرچیزی دخالت میکنه ایییی بدم میادادم خاله زنک

تف بشون همین 😂😂😂

سلام از این قوم شوهر هر جا پیدا میشه
مادرشوهر و خواهر شوهرای منم اینطورین😡😡😡اونروز زنگ زده دستوری میگه به بچه ام چهار تخم بده بزار سینه و گلوش روان بشه.
تلفن قطع کردم به همسرم زنگ زدم میگم چرا مامانت دستوری میگه چیکار کنم یا چیکار نکنم
گفته بهت بگم چهارتخم بخری بیاری بدم نخریا من نمی‌دم این معده‌ش فقط شیر مادر یا شیر خشک حضم می‌کنه نه چیز دیگه.
تا حالا اینو نفهمیده بعداز این همه بچه بزرگ کردن سن بالا بردن.
همسرم گفت یه باشه بهش بگو هر کاری خودت دوست داری انجام بده.

اونروز چنان پتو پیچش میکردن از گرما هلاک میشد چنان جیغ می‌کشید.

فقط دلشون میخواد به تو چه بشنون آخرم ناراحت بشن و ما بشیم آدم بده.
همیشه میخوان تجربه هاشونو رو سرمون بریزن دیگه

زهر مار میریختی تو چاییشون تففففف

عزیزم خانواده شوهر همش همینن
مادرشوهر منم اینو میگه شیر مادر بهترین غذاست برای بچه و...
باز خداروشکر خوبه من شیر دارم وگرنه انقدر میگفت شیرخشک نده و.. کچلم میکرد
و اینکه جاری هام هردفعه میان یه. چیز میگن
امروز جاریم اومد به پسرم سر زد هی مثلا به پسرم میگفت جوراب برات نخریدن؟؟؟؟
گفتم گرمه جوراب داره خودم پاش نمیکنم
میگفت حمامش میدی؟؟؟
تو دل خودم گفتم وا این چه سوالیه معلومه.. نه منتظر بودم تو بگی تا حمامش کنم
و کلی سوال و حرفای مسخره
مادرشوهرمم هی میگه قنداقش کن
شاید من خوشم نیاد تو چته آخه

ولی خدا چرا اینقد مهمون داریشون میکنی که همه بیان اگه از اینا خانواده هستن که به دردت نمی نورن وقتی میان اخم کن طوری که بفهمن از اومدنشون ناراحت شدی...مثلا خودم من خانواده ای شوهرم هیچی برام نکردن نه کمکی یعنی هیچ هیچ تازه از اینکه خودمون هم پیشرفت کنیم حسادت میکنن ...منم با اخم قیافه گرفتن بهشون می فهمونم زیاد نمی آن

جواب ها رو هم گفتی؟😂

حرص نخور . اهمیت نده. یه گوشت در باشه، یکیش دروازه

اصلا اهمیت نده
خودت هرجور دوستداری بزرگش کن بزار بقیه بگن و برن تجربه بدن و برن
هر بچه با بچه دیگ فرق داره

اروم باش عزیزم سخت بوده ولی گذشت😂

هرچی از این اقوام شوهر دور باشی راحت تری ولی انقد بلانسبت بعضیاشون دور هم باشن باز سرشون تو زندگیت هس

خداصبرت بده عزیزم

🤣🤣🤣🤣🤣خدایا از دست تو