با مادرشوهرم قهرم

ب شوهرم گفته بچه رو بیار ببینیمش

شوهرم میگه مامانم اصرار میکنه بیار بیینمش

بهش گفتم من نمیتونم خاطر جمع کنم میبریش میترسم

میگه تو ماشین بشین 20 دقیقه میبرمش سریع میارمش

اخه دخترم یکسال و نیمه هستش بغل هرکسیم میره گریه میکنه

نظرتون چیه نمیخام دل شوهرمم بشکنه وگرنه با بحث و دعوا میتونم نذارم ببره

میگه بلاخره اونارم باید بشناسه

بزار بره عب نداره عزیزم دنیا ارزش قهر کردن نداره بیست دقیقه چیزی نیس اون طفل معصوم که نمیدونه قهر چیه گریه کرد همسرت فوقش برش می‌گردونه

من بودم نمیذاشتم، میگفتم هرکی میخواد بچه رو ببینه بیاد ببینه ولی تنها بچه رو نمی فرستادم

مادره
تورخدا قهر نکنین
نمیخوام بگم مقصر کیه ولی ما جوونا یه جایی باید کوتاه بیایم

اونم یه مادره

بارداری خدا بدش میاد

نه خوب نیست گناه داره بزار ببره

اگه دلتنگ بچه است یاقراره بچه تواوناروبشناسه رفت وآمدبایددوطرفه باشه اگرمهم بودبراش میومدخونه پسرش سرمیزدوقهروکنارمیذاشت بچه روهم میدید

بذار بره
تهش گریه میکنه نمیمونه

آخ منم دقیقا شرایط شمارو دارم ولی قهر نیستم دوست ندارم بچم ازم جدا بشه نه اینکه نخوام خانواده شوهرم بچمو ببیننش ولی یه کارایی از عقل به دور میکنن ترجیح میدم بچم جلو چشمم باشه مامانشم هرروز زنگ میزنه من دلم تنگه بیار بچه رو منم شرایطم مناسب نیست که هرروز بخوام تو ماشین بشینم بچه ۱ نیم سالمو بغل بگیرم ببرم خانم ۱ ساعت بازی کنه برگردم میگم اونا بیان اونم نمیاد توقع داره همیشه هم دور و برش باشیم خسته شدم باردارم هستم دیگه نه عصابم میکشه نه حوصله کل کل دارم تازه شوهر خنگمم میگه من هفته ای یه شب باااااایییییدددددد خونه مامانم بخوابم هرروز یه بهانه ای میاره بره خونه مامانش.

بزار ببره

من شوهرم با داداشش قهره مادرشم اونجاست اما نمیره منم اصلا نمیرفتم فقط دوبار مریض شد دوتا کمپوت گرفتم رفتم یه سر زدم بهش برگشتم حتی دوست نداشتم دخترم ببرم ولی بدون من جایی نمیمونه اینم دوتا ۱۰یا۲۰دیقه موندم گفتم نمیتونم با این حالم پاشم ایقد راه بیام خودتون بیاین😁

بنظرم تو ماشین بشینی زود بره برگردع بهتره
با توجه ب اینکه قهری ممکنه همینو هی بهونه کنه که هی بچه رو ببینه،بعد بچت عادت کنه و خیلی الکی بچتو ازت دور کنه

بزار ببره به خاطره شوهرت

من جای شما بودم میزاشتم ببرتش

بزار بره ولی بگو مواظب بچه باش