۶ پاسخ

پسر منم همین شده بهانه های الکی میگیره همش رو اعصابه و گریه میکنه. کاملا درکتون میکنم

اصلا الان توی این سن همه شون همینن دختر خودم انقدر آروم بود اصلا وروجکی شده که نگو

من به یه مامان گفتم عصبی شدید خیلی .دیگه سرش داد بزن
داد منظورم یه کم عصبانی شو
طرف اومد گفت بی ادب
ولی واقعیتش همین
باید وقتی رعایت حاد طرف رو کردی و اون داشت ازت سواستفاده میکرد باید یه جور نشون بدی عصبی بودنت رو
چون من دیدم شوهرم خیلی خیلی رعایت حال بچه ها رو میکنه
ولی آنقدر پسرم اذیت میکنه که بهش میگم خوب تو هم آدمی کم میاری
زیاد بها نده

باهاش همدلی کن

وای کلا دختره منم از موقعی ک بیدار شده کلا بهونه میگیره بداخلاااق هم میگه بغلم کن غذا دادم نخورد اصلا نمیدونم چشه

خیلی عصبانی شدم ها هزار تا چالش دارم باهاش

تصویر

سوال های مرتبط

مامان آراد 🫀🧒 مامان آراد 🫀🧒 ۳ سالگی
میدونید بچه هام چندساله هستن دیگه. امروز هم مثل هرروز بردمشون پارک ، البته با اعمال شاقه🥲 رسیدیم پارک پسرم گفت جیش دارم. شومبول به دست میگفت داره جیشم میریزه. دیگه کلی گشتم یه کوچه خلوت پیدا کردم. طفلی بچم چقدددرم جیش داشت.
اومدیم باز گفت وای پی پی دارم داره میریزه.😐 دخترمم از اونطرف گریه گریه ک میخوام تاب بازی کنم. پیادش کردم بردمشون فروشگاه جانبو بغل پارک. با کلی عذرخواهی گفتم سرویس بهداشتی دارید؟ پسرم دلیپجه گرفته. گفت اره برو اون ته فروشگاه هست.
خلاصه رفتیم کارشو انجام داد بچم.
اومدیم
دخترم رفت تاب بازی. پسرم گیر داد من هولش بدم. یهو اومد از وسط تاپ بیاد جلو ک از جلو هولش بده، تاب بغلی محکم خورد تو سرش افتاد زمین😥 پریدم تاب رو محکم گرفتم ک دوباره نخوره تو سر پسرم😥 انقدر بچم گریه کرد ک خدا میدونه. دست و روشو شستم سرشو ماساژ دادم خوراکی دادم بغلش کردم تا اروم شد. و اینم درنظر داشته باشید ک دخترم همزمان گریه میکرد ک بریم تاب بازی😐🥲

و هرروز همین داستانارو داریم
و باز فردا تیپ میزنیم شاد و خندان میریم پارک
له و داغان برمیگردیم خونه🙂
مامان مھلا کوچولو مامان مھلا کوچولو ۳ سالگی
دخترم سرماخوردگی گرفت همراه تب از اینورم‌ شکمش کار نکرده بود چن روز بود بردمش دکتر برای سرماخوردگیش چون شکمش سابقه داشت ۶ روز کار نکنه خلاصه ک‌ من داروهای سرماخوردگی رو از دیروز هیچی ب دخترم نمیدم چون درگیر شکمش شدم امروز ۸ روزه کار نکرده خاکشیر دادم روغن زیتون سوپ حالش بد شد ولی روغن کرچک شربت فیژیلاکس یا همون انجیر دادم دیشب سیاف گیلیسیرین گذاشتم ک همیشه رد خورد نداشتم ولی نکرد امروز روغن شیاف کردم ولی نکرد شکمش ماساژ ریاد دادم با روغن خوش دارو هم نیس چیزی بخوره گیاهی اینا.ولی کمو بیش چیزی میخوره مثل آب هویج سیب یه ذره غذا حالا مام روستا تا شهر دوساعت راهه شب تصمیم شد دخترم و ببریم شهر بیمارستان و دکتر اماده شدیم رفتیم تا یه مسیری ک ۱۰ دقه راه بود شوهرم ب شدت خواب گرفته بود مجبوری برگشتیم تا صبح بریم الآن دارم ثانیه میشمارم صب بشه بریم زودتر همش فکر بد میاد ذهنم نصف شبی از استرس و نگرانی حالت تهوع گرفتم دخترم خداروشکر آروم خوابه.کاشکی خدا معجزشو الان نشون بده و دخترم بیدار شه و شکمش کار کنه😔🥺😓🥲😭