۱۶ پاسخ

دختر منم تو تختش نمیخوابه یه چیز اضافه کنار اتاقه

نه راستش بنظرم بچه بایدبه روتخت خوابیدن عادت کنه

با موکت پرز بلند موافق تر هستم تا تاتامی چون شستشو و تمیز کردن تاتامی سخته

چقدر تختشون شبیه کمد مبین هست
وای🥰🥰😍😍😍

.منم تخت رو رد کردم رفت کف اتاقشون رو پالاز کردم قراره کمد بزنم یه مدت دیگه اتاقو جمع و جوره حسابی اساب بازی میریزن و بازی میکنن

منم تختاشون انگار دکوریه عزیزم اره جمع کن

کف پوش و نمیتونی تمیز کنی عزیزم. موکت پالاز بخر پرز بلند
تختم بزرگ شن دو طبقه بخر

جمع کنید موافقم
اما کفپوش ن
پالاز موکت بهتره

اره بابا منم تختو جمع کردم تا انشالله برن مدرسه مجدد براجفتشون تخت بزارم الان همه چی رو بردم اتاق خودمون و اناق بچه ها فقط برا بازیه کیف میکنن چادرمیزنن میریزن میپاشن یه دونه چراغ گردون رنگی هم خریدم زدم پارتی میگیرن

ازین تخت های مونته سوری ام خوبه

تصویر

جمع کن تخت و گلم دیار هم خیلی غلت میزنه

ایده خوبیه گلم

منم همه چیو از اتاق برداشتم فقط کمد دیواری و بخاری هست اتاقشونم خیلی بزرگه

اره به نظرم ایده خوبیه

شاید بزرگتر بشن تخت بخوا براشون دو طبقه بخر منم پسرم رو تخت نمیخوابه چون خیلی غلت میزنه

فروش نه فرش 😅😅
اشتباه تایپی بود

سوال های مرتبط

مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
اونایی که ۳تا بچه ۲تا بچه دارید چجوری بچه کوچیک میخابونید.من دیگه کم آوردم ما خونمون ۶۵متر وکوچبکه کلن یه اتاق خواب داریم.من ظهرا به دختر بزرگم میگم برو اتاق بازی کن خواهرت خابید میام پیش تو هی میپرسه میای میگم آره.دیدم نه هی میره اتاق میاد صدامزنه مامان بیا.منم گفتم بیا گوشی بگیر برو اتاق کارتون ببین یه یک هفته خوب بود میموند اتاق اینم میخایید یک ساعت بعد یک هفته یکدفعه گفت من ازاتاق میترسم نمیرم تنها میخام پیشتون کارتون ببینم گفتم باش پیشمون دراز میکشه اما هی حرف میزنه مامان این چیه مامان این چی گفت مامان مامان هی من میگم بعدا حرف می نیم بزار بخابه اما انگار نه انگار‌.دختر کوچیکه هم یک هفته لج کرده نه ناهار میخوره نه صبحانه ظهرم خوابش میاد گشنشه هی سینه میخوره اونم فقط یه سینه سیر نمیشه هر نیم ساعت بیدارمیشه گریه میکنه من یا دارم روپا میخابونم یا سینه دهنشه تا یک ساعت بخابه.بزرگه هم هی میره میاد میره میاد مامان مامان. بخدا کوچیکه نخابه پدرم درمیاره دیگه نمیمونه زمین میگه فقط بغلم کن راه برو‌.منم آرتروز گردن دارم یزره بغل میکنم دیگه نمیتونم دستم وگردنمو تکون بدم.هرمدل بگید بزرگه رو گل میزنم.امروز کوچیکه خابید رفتیم اتاق خواب داشتیم بازی میکردیم که بیدارشد کفتم بمون ادامه بازی بکن من خواهرت خابید میام همین که اومدم بیرون اومد واستاد دم اتاق هی آروم گفتم یا برو اتاق یا بشین رومبل هی صدا میزنه مامان مامان ۵بار حرفمو تکرار کردم یا برو اتاق یا بشین رومبلی دختر کوچیکه هم به اون نگاه می‌کرد آخر دادزدم چرا هی صدامیکنی یا بیا بشین یا برو دیگه نمیفهمی مگه.کوچیکه هوشیار شد تازه ۱۰دقیقه خابیده بود