۶ پاسخ

بهش بگو تموم آدما قشنگن اصلا بچه زشت وجود نداره منتها آدما سلیقشون متفاوته ممکنه از نظر تو کسی قشنگ نباشه ولی از نظر کس دیگه خوشگل باشه و اینکه نباید این جملرو به کسی بگی چون ممکنه ناراحت بشن

براش به صورت قصه بگو که نباید کسی رو مسخره کنیم ناراحت کنیم

حتما باهاش صحبت کن اتفاقا ی کتاب قبلا در این پیرامون خونده بودم بر رایان اسمشو ببینم میابم بفرستم برات

حتما بگو بهش

سلام عزیزم فرزند شما چند سالشه ک کلاس زبان میبرین

براش توضیح بده اما بهش هم حق بده که بترسه ،منم یادمه بچه بودم از یه پسری میترسیدم. این عادیه.دخترت هم مقصر نیست اما باید یاد بگیرن جلو کسی چیزی نگن

سوال های مرتبط

مامان آلا مامان آلا ۴ سالگی
سلام مامانا
ی مسئله ای برام پیش اومده لطفا نظر بدین من دیشب تا صبح نخوابیدم از بس فکرم درگیر بود
دیشب ما خونه مادرشوهرم بودیم با خواهرشوهرا و. بچه هاشون
پسر خواهررشومرم کلا بچه ناسازگاری ی مدت هم قرص می‌خورد و دکتر روانشاس میرفت با مامانش دیشب بحث می‌کرد و ی چیزی میخواست ۱۱ سالشه
اونم میگفت نمیدم ی دفعه شوهرمو بلند شد دستش گرفت با حالت بد که چرا با مامانت اینکارو میکنی و بی ادبی و....دختر من فقط جیغ می‌زد همه بلند شدن جداشون کنن منم رفتم جلوی شوهرمو گرفتم جداشون کردم هلش دادم داد زدم سرش که برو بیرون ب تو چه ربطی داره تو بچه خودتو تربیت کن ب تو ربطی نداره اون بچه پدرو مادر داره دختر خودتو نگاه کنه بچه ام میلرزید فقط داد میزد واقعا عصبانی شده بودم کلا همسر من ب همه چی کار داره تو خانواده ماهم از این کارها میکنه
خواهرشوهرم حالا میگه تو بزرگش کردی داداشم میخواست پسرمو ادب کنه منم گفتم تو هیچی نگفتی من اگه جات بودم داداشم ب دخترم ی چیزی میگفت میخوابوندم زیر گوشش به داداشت چه ربطی داره بچه رو پدرو مادر ادب میکنن داداشت خیلی زرنگه بچه خودشو تربیت کنه بدهکار هم شدم
شما جای من بودین چی میکردین عکس العملتون چی بود
مامان جوجو ممد مامان جوجو ممد ۵ سالگی
سلام خانما امروز اولین روز برد پسرمو بردم مهد چهارسالشه مربیش کلی چیز گفت بگیر منم گرفتم بردم خوراکی میوه چیزا که برا مهد لازم بود کلن یه میلیون شد رفتم دنبالش مربیش گفت به پسرت بگو دوستاشو نزنه خوب پسرم تا کسی دست روش بلند نکنه نمیزنه که هیچی نگفتم به مربی گفتم باش میگم بهش بعد میخواستم بیارمش خونه نمیومد به زور آوردمش جیغ میزد رفت او اتاق در میخواست ببنده من نیام خورد به یه دختربچه مربی رفت بغلش کرد بوس کرد منم پسرمو آوردم بیرون بهش گفتم برو از مربی معذرت خواهی کن بگو دیگه تکرار نمیشه رفت گفت مربی گفت مامان این دختر بچه رو دخترش خیلی حساسه آخه منم گفتم همه رو باهاشون حساسن گفت ن اینا یه جور دیگه حساسن هیچی نگفتم اومدم یکم عصبی شدم اولش که پسرم من روز اولش بود باید مربی درک می‌کرد بعدشم اگه اون رو بچش حساسه من هستم اومدم بیرون پسرم گفت دوستم منو زده الان چیکار کنم لطفا بهم بگید من ماهی دو میلیون میدم یکم بچم اجتماعی بشه آروم بشه ن اینکه ازش ایراد بگیرن بچس خوب بنظرتون مهدشو عوَض کنم یا با مربی حرف بزنم چیکار کنم لطفا کمکم کنید
مامان رادین و دلوین❤ مامان رادین و دلوین❤ ۵ سالگی
سلام مامانا یه مسئله نمیدونم من زیاد حساسم یا بقیه بیخیال جاری من یه دختر داشت خانواده شوهر به شدت پسر دوست هستن بنده خدا دومی رو میخاست باردار بشه چن ماه زیرنظر دکتر دارو و آمپول مصرف کرد یه دوره هم زیرنظر طب سنتی کل غذاهاشون طبع گرم جوری ک بجای آب گلاب میخوردن باردار شد وقتی رفت سونو فهمید دختره میخاستن سکته کنن الان دخترش 5سالشه بازم داره میره بهش گفتم ریسک نکن برو تعیین جنسیت الان تقریبا دوسال و نیم دارن میرم هرسری کلی آمپول خارجی کلی هزینه میگه هرچی آزمایش میگیرن اصلا شوهرم اسپرم پسر نداره با بدبختی 5 تا جنین پسر تشکیل دادن انتفال دادن ولی هیچکدوم نگرفت دوباره شروع کردن دارن میرن من خودم خیلی از اینچیزا میترسم بهش گفتم بخدا دارید خیلی تو کار خدا دخالت میکنید اگ خدا میخاست حتما دومی پسر میشد من میترسم از اینهمه اصرار و ادامه شما بودین بازم میرفتین ؟تا الان شاید حدود 400 هم هزینه کردن من خودم معتقدم هرچی خدا بخاد چیزی رو نباید به زور خاست