سلام دوستان پسرم هنوز شب ادراری داره و باید واسش پوشک بپوشم شبا جدا ازون پیپی رو اصلا غیرپوشک جایی نمیکنه کسی تجربه ای داره ب هیچ عنوان نمیزنه ن ادرارشو ن پیپیشو ولی ادرارشو خودش میره میکنه ولی پیپیشو ب هیچ عنوان حتما میگ پوشک بیار کسی بوده بچش اینجوری باشه چیکارکنم ترک کنه پوشکو تروخدا راهنماییم کنین جواب بدین

من چیکارکنم که پسر بعد دو سال تمرین هنوز مثل روز اول همه کارش تو شلوارش میکنه اصلا هم نمیگه دیگه خسته شدم گفتم ببرم دکتر یا روان شناس کمکم کنن

منم دخترم شب ادراری داره
تا روز بشه دو سه باری خودشو کثیف میکنه ولی تو کل روز پی پی ودستشویی عادی میره نمیذاره شبام پوشکش کنم اذیت میشه

پوشک نبند خودت شبا ببرش دستشویی ... آریا هم خودم شبا بغلش میکردم میبردم دستشویی ... دیگه دوسه ماهی هست کلا دیگه جیش نمیکنه صبح که بیدار میشه میره دستشویی

دقیقا پسرمنم همینه شبا چون شیشه میخوره چای شیرین یا اب قند عادت کرده میخوره واسه همین شب ادراری داره کلی جیش میکنه منم مجبوری پوشک میکنم ادرار و میره روزا دسشویی میکنه ولی پی پی رو فقط توو پوشک میکنه دیوانه شدم انقد حرص میخورم همه میگن بزرگ شده پی پی هم عادتش بده بره دسشویی ولی انقد سلیطه بازی درمیاره اصلا حرفمو گوش نمیده نمیره منم میترسم فشار بیاد به روده هاش کوتاه میام پوشکش میکنم تا پی پی کنه ولی دیگه تصمیم گرفتم پوشک نکنم تا مجبور بشه بره دسشویی پی پی کنه امروز هرچی گفت پوشکم کن پی پی کنم من گفتم نه باید بری دسشویی اونم پی پی شو نگه داشته اصلا نکرد .دیروزم پوشکش نکردم خیلی پی پی داشت بردیمش باشوهرم دسشویی انقد گفتیمش اینجا باید کنی ولی ترسید فقط گریه کرد وسلیطه بازی دراورد پی پیشو نگه داشت نکرد اخر شب بخاطره شب ادراری پوشکش کردم نصفه شب بیدار شد دیده بود پوشکه پی پی کرد خودشو توو پوشک خالی کرد کلی هم خوشحال بود که پوشکم واقعا حرص میخورم شوهرم گفت امشب اصلا موقع خواب پوشکش نکن بزار تا صبح جیش کنه ببینه پوشک نداره تا مجبور بشه بره دسشویی.شب ادراریش هم بخاطره شیشه هم حالا قراره واسش برم بازار قمقمه آب عروسکی بخرم تا دست از سر شیشه برداره خیلی چالش دارم هم واسه شب ادراری هم عادت شیشه هم پی پی کردنش

پسرمنم موقع پی پی کردن پوشک میاورد میگفت پوشک کن بعد میرفت پی پی میکرد میگفت حالاببر بشور ۱سالی همینجوری گذشت تااینکه مای بیبی پیدا نمیشد منم گفتم دیگه نمیارن باید بری دسشویی سخت بود ازش میترسید یبوست خیلی شدید گرفت ک شیاف میزاشتم دلپیچه میگرفت بعد پی پی میومد چقدم گریه میکرد ک مقعدش درد گرفته رفته رفته فهمید پوشک پیدانمیشه دیگه یاد گرفت