۱۹ پاسخ

بهش یاد بده پوشک کردنو
دختر خودتو که پوشک میکردی بگو بیا یادت بدم

اشکالی نداره عزیزم اوناهم مثل مامان وبابات هستن حالا اگه پدرت بود اینطوری میگفتی ؟
ثواب داره

من بخام داستان زندگیمو تعریف کنم همتون گریه میکنینن ومیگین دروغ میگی زندگیت ایطور بود با مادرشوهر ولی جدا نمیکردی

واقعا وقت میکنی غذا درست کنی بخدا من وقت نمیکنم 1وعده غذا درست کنم خداشاهده.

من حتی لباس ها مادرشوهر هم میشستم. می‌گفت من سرخ کردنی نمیخام باید برا من رژیمی درست کنی .درست هم میکردم براش ولی قدر زحماتمو نمیدونست همش میزد تو سرم ولی من بخاطر شوهرم و رضای خدا این کارا رو میکردم.خداوند لعنتش کنه تمام گذشتم اومد یادم اعصابم بهم ریخت بخدا دارم هی گریه میکنم
اینم بگم مادرشوهرم چنان سالمه از شوهرم که 34سالشه سالم‌تره خداشاهده. نه مریضی نه چیزی هیچی هیچی.85سالشه مثل جت هم راه میره بدون یک ذره چروک و بدون یه دونه مو سفید . بعد چرا میگن خدا آدم بدا رو مجازات میکنه کو پس کجا الان 85سالشه بهترین زندگی داره برا خودش. .با این تاپیکت اعصابم خراب شد بخدا خیلی زیاد . البته تقصیر خودم بود جرا بایست دلم برا یک آدم شیطان بسوزه جز بدی مگه چکار برام کرد .من فقط بخاطر شوهرم اینکاررو میکردم .ای وااااای

درکت میکنم عزیزم ولی مثل من نباش توخودت نریز .هرحرفی داری بدون رو دربایستی وبدون ترس بگو بعد پشیمون میشه از این نگفته هاا.وظیقه مادرشوهرته به تو چه

یادشون بده بگو خودم نمیتونم یادت میدم فقط

سمیرا شاید گوناحم‌بگاته پیت بلیم
ولی به عهده ی خوتی مگره
دوایه هر درون بوتوی بجه دلین
بله ناتوانم

خدت کمکت کنه واقعا سخته

به شوهرت بگو من غذا اینا درست میکنم ولی نمیتونم پوشک کنم

به مادر شوهرت یاد بده گلم بگو اینجوری درسته تو اون خونه ای ولا اصلا حق تو نیست

پوشک کردنشون ک سخت نیس عزیزم ازین شورتی ها بگو براشون بخرن
انشالا هر کاری میکنی خدا صد برابر برات خوب بخاب چقد مگه زنده هستن انشالا خدا بهت صبر بده و توان

بنظر من خیلی رک با همسرت حرف بزن بگو من نمی تونم ، من عروسم نه دخترشون، دختراشون بیان کمک حال شون ، انشالله خدا بهشون سلامتی بده ولی وظیفه شما نیست .میتونن پرستار بگیرن .شما فقط میتونی بچه خودت رو پوشک کنی ،غذا حالا ی چند باری درست کن ولی اینکار با زور ‌ و استمرار بیجا نمیشه. همینکه بتونی از بچه خودت نگه داری کنی خودش کلی زحمت و خستگی داره.

بگو روم نمیشه خجالت میکشم عوضش کنم

من پدرشوهرم خدابیامرز آلزایمر گرفته بود
۱۵ روز میومد خونه ما میموند وقتایی که شوهرم نبود من باید جاشو عوض میکردم
طفلکی خیلی اذیت میشد و خجالت میکشید ولی چاره ای نبود

خیلی سخته عزیزم درک می کنم واحتمالا شوهرتم روش نمیاد بگه بهشون حق هم داره

انتظار زیادی ازت دارن مادر شوهرت از اول نیت کرده همه چیو بندازه گردن تو.....چطور اون روش میشه ب شوهرش بگ من بلد نیستم پوشک کنم مادرتو.....توام بگو من نمیتونم پوشک کردن بچه با آدم بزرگ فرق داره......غذا هم نگو ن ولی چن بار خراب کن ی بار شفته ی بار شور بهونه بیار....... ببین شاگرد خودشون باش ببین چجوری کاراشونو پیش میبرن توام اونجوری باش عین خودشون

مادربزرگ‌منم سکته کرد یه مدت پوشاکش میکردیم اصلا اجازه ندادیم عروسامون دست بزنن مث‌مهمون میومدن میرفتن اخه وظیفه شون هم نیست بیچارع ها مادرشوهرت دخترندار؟

خیلی حس بدیه درکت میکنم ولی چکنیم دیگ رک بگو‌نمیتونم شرمنده همه‌کارمیکنم امااینو نمیتونم

سوال های مرتبط