دلم گرفته شوهرم فقط حس ناکافی بودن بهم میده همش مقایسه همش تحقیر
بابچه چهارماهه توقع داره هرشب رابطه جنسی داشته باشیم خونه برق بزنه خودم باانرژی باشم غذا حاضر باشه بچه ساکت و آروم باشع شبا که هزار بار بیدارمیشه و از چهارصبح نمیخوابه توقع داره من بخندم و مادری کنم
کم اوردم بخدا
تا چندوقت پیش با جاریم مقایسه میکرد که اون پرستاره تو چی هستی
حالا داداشش عروس آورده اون دانشجوی پزشکی هست
منو بااون مقایسه میکنه
من دانشجوی پزشکی بودم و ترک تحصیل کردم ب دلایل مالی
اعصابمو بهم میریزه افسردگی گرفتم
هرچی میخوام مثبت فکرکنم نمیذاره
از بعد رایمان که بیست روز رد شد این همش رابطه میخواست اصلا نمیفهمه سزارین شدم
مادرشدم زندگیم تغییر کرده
مامانمم همش میگه مدیریت کن چرا واقعا زن ها باید همش کوتاه بیان زن ها باید همش درک کنن؟!
انقد خستم که بود و نبود شوهرم دیگه مهم نیست برام
تو بچه داری ک کمک نمیکنه بااینکه اون بچه مبخواست و من داشتم کار میکردم درس میخوندم اصلا تو‌فکر بچه نبودم
تو خونم فقط غر میزنه
شبا جای اینکه میاد خونه یه ظرفی بشوره کمک کنه فقط شام میخوره و میخوابه

۱۹ پاسخ

حس کردم خودم تایپ کردم این پیامو
میفهمم چی میگی منم دارم تجربه میکنم این روزا رو
منم مامانم میگه مدیریت کن و همش دارم به این فکر میکنم که چرا من باید کوتاه بیام و مراعات کنم؟ مگر اونی که درد کشیده هورموناش ب هم ریخته من نیستم؟ مگه نباید بقیه منو درک کنن؟
تنها راهی ک به ذهنم رسیده اینه ک تا میتونم به خودم برسم نه بخاطر شوهرم
بخاطر خودم که قربانی این ماجرا نباشم

درستو ادامه بده حیفه

حق داری عزیزم تو ایران مردا اصلا درست تربیت نشدن خودمونم مقصریم کاشکی ما نسلی بشم که پسرا رو درست تربیت کنیم

بگو مگه شوهراشون مثل تو هستن؟
منم اگه جای اونا بودم همین بودم
منو میبینی خودتم ببین

باهاش صحبت کن یکم به زبون بگیرش ، نمیگم کوناه بیا ولی سعی کن باهاش صحبت کنی شاید کمبود محبت گرفته ، نمیگم همه ولی اکثر مادرا این مشکل دارن مردا انصافشون کمه ، زیاد به خودت فشار نیار سعی کن بیخیالی طی کنی والا افسردگیت شدید تر میشه خطرناکه ، باهاش صحبت کن بگو هر چی اذیتت میکنه هر چی که اصلا شذنی نیست بیست روز بعد زایمان رابطه کلا خطر پاره شدن بخیه داشت این چیزا واضح بهش بگو شاید لج میکنه، به مقایسه توجه نکن مودب بگو بچه با بچه فرق داره ظرفیت و توانایی فرق دارن جاریت میتونه تو نمیتونی جرم که نیست

باهاش صحبت کن همه اینارو بگو جواب نگرفتی از مشاوره کمک بخواه من تو زایمان اولم دقیقا همین اتفاق برام افتاد دیر دنبالش افتادم ولی خب تو یک سالگیش رفتم مشاوره و تونستم مشکلمون رو حل کنم شما رودتر برو نزار بینتون فاصله بیوفته

بشین باهاش حرف بزن بگو اونا شوهراشون صبر دارن تحمل میکنن خونه بهمم ریخت مشکلی نداره واس همین میتونن درس بخونن،بگو این بچه رو توام خاستی پس باید کمک کنی، ازین ب بعد قانون بذار براش بگو حق نداری لباسات هر جا دلت خاست بریزی،ظرفا رو اگه ماشین داری ب جای سینک بذار توماشبن اخر شب بشور،غذا رو تو اشپزخونه بخورین بگو اینور کثیف میشه خونه بابد مرتب باشه،چیزی ریخت بگو انتظار تمیزی داری نباید ریخت و پاش کنی

عزیزم خودت ناراحت نکن .شوهر منم بخور و بخواب هیچ کمک آدم نمیکنه ‌میخوره و بلند میشه حتی سفره جمع نمیکنه اب هم میدهم دستش ....بیکار که نگو ....اگه حرفی هم بزنم دعوام میکنع منم ازش متنفرم

عزیزم اکثر مردا همینن
منم دل خوشی ندارم ازش

نمیدونم چی بگم😞خیلی ناراحت کننده بود برام چیزایی که نوشتی
امیدوارم روزی قلبت و روحت التیام پیدا کنه 🥺

چ بد

شوهر من که از وقتی بچه دنیا اومده زندگی اش رو جدا کرده فقط خوردن و خوابیدن در اتاقی جدا منم همش درگیر با این بچه ها اعصابم دیگه نمی‌کشه دوبار بخیه هام عفونت کرد و مدت زیادی مجبور شدم آنتی بیوتیک مصرف کنم و باعث حساس شدن معده و روده بچه شده همش گریه میکنه

چون خیلی سکوت کردی و هرچی گفته گفتی چشم یکی دوبار خیلی قشنگ بشورش پهنش کن گند بزن به سر و هیکلش توام کوچیکش کن بگو تو خیلی آدمی پرستار بگیر برای بچه منم همیشه حالم خوب باشه وقتی نداری نمیتونی اینقدر زر مفت نزن بعدشم مرد هارو عادت ندین تو کار بچه دخالت نکنن از همون اول باید می‌گرفتی به خم کار الآنم بگو روزی یکساعت باید بچه رو بگیری من به خودم برسم و استراحت کنم اینقدر رو بهش نده

شوهرتو توقعشو بالا نیست ولی توهم مشکلات خودتو داری و سختته سعی کن با ارامش حلش کنی خدا بزرگه مادرا همیشه مشکلاتو دارن مردا درکککک ندارننن

همه همینن سرغذا من خوشمزه ترین درس میکنم نخورده عیب میکنه تا خرود دهنشو میبنده😂😂💔💔

چون خودمون همیشه این توقع ها رو ازخودمون ایجاد کردیم خودمون فک میکنیم خانومی کردن ینی رسیدن به بچه خونه خودت شوهر ن عزیزم ربات ک نیستیم ی روز اومد خونه بچه رو بده نگه داره بگو من میرم آرایشگاه جایی لفت بده تا بفمه ازش کمک بخواه بچه گریه میکنه بده دستش بگو برم ظرفارو بشورم یا بگو تا وقتی نگه میدارم ساکت شه برو ظرفارو بشور یا فلان کار کن وقتی حس ناکافی بودن میگیری پس مشکل از خودته ن همسرت وقتی خودت نمیتونی خودتو درک کنی

هفته ای یبار کمکی بگو بیاد هروقتم بچه گریه کرد بده بغلش بگو تو بچه خواستی جلوش کوتاه نیا آدم پرو خانومی کنی واسش فکر میکنه وظیفته.سبزی اماده غذای نیمه آماده تا پیاز سرخ کرده هم ازبیرون بخر بگو نمیتونم با بچه وقت نمیکنم.بعدم اگ ماشین ظرفشویی نداری حتما بخر

عزیزم بچه رو بده نگه داره ، اصلا بد عادتش نکن ، بهش بگو منم ادمم ربات نیستم که نمیرسم ، شب که میاد بچه رو بده دستش خودت کاراتو انجام بده ، اگه شیر خشک میخوره یا جیش کرده بگو خودش انجام بده تا بفهمه بچه داری چقد سخته ، مردا تا کاری رو انجام ندن متوجه نمیشن
اگه نگه نمیداره بگو پس ظرفا رو بشور به هر حال همینجوری نگذر
اصلا به خودت سخت نگیر همیشه خونم تمیز باشه و اینا به شوهرت بگو یکیو بیاره هفته ای 1 بار تمیز کنه اینجوری بگی حتی اگه نیاره دیگه انقدم گیر نميده، شوهر منم همین بود همه مردا همینن عزیزم فقط سعی کن اعصابتو بهم نریزی ، اب نظر خورد خوراک و ویتامین و .. حسابی یه خودت برس ،سلامتی تو از همه مهمتره ، وقتی حالت خوب باشه راحت به بچه و شوهر و خونت میرسی
میتونی از مامانت هم گاهی کمک بگیری بچت و نگه داره ،
بعدم در نهایت رسالت ما مادری کردنه، درس خوندن و همه میتونن ولی مادر شدن جهاد و نهایت فداکاریه چون از جون خودت داری میگذری از خوابت میگذری از وقتت میگذری ، خودتو وقف بچه کردی ، بچه ای که مشترکه پس اصلا انرژی منفی نده به خودت هرچی میگه توام توقع تو ببر بالا جوابشو بده
میگه رابطه جنسی بگو واسم 1 کیلو گردو و پسته و بادوم و موز بخر معجون درست کن ، میگه خونه کثیفه بگو بچه نمیزاره بیا نگه دار .... روش تو باید عوض کنی عزیزم

بیشتر مردان همینجورین عزیزم شوهر منم خونه تمیز میخاد خودم مرتب غذاش مرتب بچه ساکت تا گریه می‌کنه غرغراش شروع میشه خودم هم ک خسته ولی من زیاد توجه نمیکنم میگم با بچه نمی‌رسم یه روز تو بیا نگهش دار

سوال های مرتبط