۱۵ پاسخ

تو این شرایط هرچی بهشون بگی قانع نمیشن و بیشتر باهات کل کل میکنن هنوز فرصت داری برای راضی کردن
ب این موضوع زیاد حساسیت نشون نده
بگو باشه بیاد،
دکتر میری میای نگو همچی خوب بوده بگو دکتر گفته استراحت مطلق دست ب هیچی نزن برو خونه مامانت
بگو دکتر گفت خیلی باید مراقب باشی کم کم ب نزدیکای زایمان رسیدی الکی بهانه های این مدلی ک دکتر گفت از جات تکون نخور بخیت وا مبشه ال میشه بل میشه
اولین هفته زایمانت مامانت بیاد هفت روز ک شد مشکلی نداشت بشوره بچتو ک دگ نیاز ب شستن مادرشوهرت نباشه

تایمی ک شوهرت خونس تکون نخور از جات بزار بفهمه درد داری و نیاز ب پرستار داری اگه مادرش مریضه نمیتونه باید قبول کنه ک تو این شرایط نمیتونه پرستار دونفر باشه
مادرشم اومد بی احترامی نکن ولی از جات تکون نخور ب شوهرت بگو خودتم باش خونه چون نمیتونم ب این بنده خدا دم دقیقه بگم اب بیار غذا بیار بچمو اروم کن ک درد دارم این مدلی قانعش کن چون بهترین روزای زندگیمونه با کله شقی مردااا نمیشه خرابش کرد

من تا ی ماه میام خونه مامانم مادرشوهرم اینام نزدیک مامانم اینا زندگی میکنن میاد ی سر میزنه میره هر چند گاهی وقتا از حرفاش خوشم نمیاد ولی مهم نیس😂

توام مث خودش لج کن بگو نمیخوام اصلا هیچ کدوم بیان سراغم خودت مرخصی بگیر نگه داری کن آزمون یکم ک لج کنی اونم خودش میفهمه دنیا دیت کیه

عزیزم سخت نگیر انشالله تو هفته دوم شما بهتر شدی بیشتر کاراتو خودت میتونی انجام بدی سخت نگیر ناراحتی درست نشه گلم😍

حالا خوبه باز شوهر تو از مادرش توقع داره شوهر منکه اصلا هیچ توقعی از مادرش نداره فقط میخاد مامان من باشه بالا سرم

بد زایمان برو خونه مادرت تا سر پا شی بد بیا
من که یه راس میرم خونه مامانم

من مامانم مرده قرار بمونم خونم راحت نیستم خونه مادرشوهرم برم میمونم خونم خودم ب خودم برسم بابام و شوعرم کمک کنن

من به مادرم گفتم ازم مراقبت کنه ❤️

بنظرم تو خودت مادرشوهرت صحبت کن ببین توانایی نگهداری از تو و بچه رو داره یا نه
بعد میگه بهت میتونه یا نه
اینجوری روابط بین خودت و همسرت و خانواده شوهرت حفظ میشه

بهش بگو مادرت برای خواهرت وظیفه داره که بره من مادرم باید بیاد و از طرفی دختر با مادر خودش راحت تره تا مادر شوهر.
حالا یه جا مادر خودت نباشه یا شهرستان باشه چاره ای نیست مادرشوهر میاد

سمت ما تا ده روز مادرم میاد بعد ده روز اگه حالم خوب نباشه خودم میرم،توهم بخاطر اینکه کمرشو عمل کرده بهونه بگیر بگو اذیت میشه اگه خودشو دیدی گف بگو شما اذیت میشین بعدشم هنوز تا اون موقع زیاد مونده

تا اونموقع و حموم کردن نوزادت خدا بزرگه . الان هیچی نگو الکی دعواتون میشه شوهر میگه میخاد مامانم راه نده خونم .

من نهایت ده روز ی هفته بتونه مامانم بیاد پیشم . چون هم کمردرد داره هم راهش دوره بقیش باید مادرشوهرم ک تو ی ساختمونیم بیاد پیشم کمک . چرا ناراحتی بزار کمک کنه مامانا هم گناه دارن استراحت کنن .من تا جایی ک مادرشوهر یاری کنه مامانمو نمیندازم. تو زحمت😂

شوهر منم. اینطوره
مامانم آمد بهش گفت دختر خودم پیشم میمونه و من بچشو نگه میدارم اخه خوانواده شوهرم گوسفند و گاو دارن بچه ی کوچیکو نمیشه آورد به اون همه کثیفی

مامانم میاد میدونم مادر شوهرمم میاد .
ولی مادر شوهر من حکم مهمون میاد اینجوری نمیاد ک بخاد کمک کنه . الان تو بارداری ام میاد حکم مهمون میاد و تفریح .
قبل بارداری جمع میکرد کلا میومد خونمون تا دو ماه .
من تهرانم اون شهرستان .
الان هول گرفتم مامانم مراقب من و بچه باشه غذا بزاره بشور بپزه . اونم میاد میشینه تنگ دل من .

من میرم پیش مامانم.اونم داداشام هستن وبابام باید ب اوناهم برسه نمیتونه همش بیاد اینجا بخاطر این من میرم تا چن وقت

سوال های مرتبط

مامان شاهان👼🏻 مامان شاهان👼🏻 هفته سی‌ودوم بارداری
بچه ها یه سوال.بهم کمک کنید تا بهتر تصمیم بگیرم من اصالتم اهل رشتم همه خونوادم اونجان من تازه اومدم تهران .من دلم میخواد تهران زایمان کنم ولی کسی اینجا نیست ازم مراقبت کنه یا باهام بیاد بیمارستان مامانم از شمال میاد ولی یه دختر سه ساله داره بچشو با کی بذاره اگه بیاره اینجا با کی بذارتش اگه نیاره که خوب یه هفته ۱۰ روز بدون مامانم که نمیتونه بمونه .زایملنمم موقع کار کشاورزیه مادرشوهرمم نمیتونه بیاد بجار داره
.اگه برم شمال زایمان کنم خونه مادرشوهرم که نمیتونم بمونم چون گفتم میرن مزرعه بعد دستشوییش بیرونه برا شستن بچع سخته
مامان بابام از هم جدا شدن خونه باباو زن بابامم نمیتونم که بمونم
مامانم و همسزش مزگن بیا خونه ما بمون ولی اونجام راحت نیستم بعد همسرمم کارش اسنجاس برامون سخته از هم دور باشیم .چون خوب باید چند هفته زورتر از زایمان برم دیگه .از اون طرفم دو هفته بمونم بعد برگردم تهران
الان بنظرتون من همینجا زایمان کنم؟ خونه خودم باشم راحتترم
یا برم خونه مامانم؟بدون همسر