سلام مامانا
من متاسفانه طبقه بالای نادرشوخر میشینم
هر سری ک میخوام برم بیرون دخترم جیغ و داد و گریه راه میندازه ک بره پیش مادرشوخرم، هیچ جوره ام آروم نمیشه، من نمی‌خوام با گریه ب اهدافش برسه و اینکه نمی‌خوام ب این خونواده وابسته بشه، از طرفیم اگه زورش کنم ک نره اینقدر گریه می‌کنه نفسش قط میشه دور از جونش
شما باشید چیکار میکنید

وای پسر منم همینه منم خونه مادر شوهر میشینم هر موقع جایی میخایم بریم یا از جایی بیایم همش میگه بریم پایین.هر موقع هم گریه میکنه ننه هه زنگ میزنه چیشده....به تو چه.دارم بچمو تربیتش میکنم.وقتی میخای بچتون درست تربیت کنی همه واسش ننه بابا میشن

چن باری محلش نده بزار گریه کنه دیگه مطمئنا ترکش می‌کنه

وای خیلی بده نذار وابسته بشه و تا کوچیکه کوتاه نیا جاریم طبقه بالا مادر شوهرم پسرش از اول تا الان ک ده سال‌س صبحانه ناهار شام و حتی خوابیدن پایینه خودشو میزنه ب خاب نره بالا خیلی مادر شوهرم اذیت میکنه البته برا مامانش خوبه ولی من دوست ندارم بچه انقد بی قانون باشه

قبلش بهش بگو باید باهم بریم بیرون پارک مغازه هر جا بعد ک اومدیم میریم خونه اشون یا بگو نه مامان الان خوابیدن یا خونه نیستن وقتی اومدن زنگ بزن بعد برو

من مامانم اینا یه کوچه فاصله دارن تا بریم از ساختمون بیرون پسرم گیر. میده راه میفته سمت خونه مامانم...من چندتا کار کردم تاثیر داشت یکی اینکه دقیقا تو خونه بهش میگم داریم کجا میریم چی بخریم حالا اومدیم بیرون راه میفته. سمت خونه مامانم میگم یادت رفت مثلا قرار بود بریم فلان جا میگه اهان اره میاد دنبالم..یکی ام مثلا عاشق گربه هاس من یه تیکه نونی گوشتی چیزی برمیدارم میدم دستش میگم بریم غذای اون گربه هه سر خیابونو بدیم منتظرته بعدش بریم فلان جا...دگ ب هوای غذای گربه دور میشیم از اون کوچه دگ یادش میره...یکی ام دوباره موقع برگشتن مشکل داریم ک نمیخاد بره خونه خودمون منم از قبل خوراکی و میوه های مورد علاقشو اماده میکنم میگم بریم مثلا بیسگوییت بخوریم به هوای اون میاد بعد دیگه میشینه به خوردن بیخیال میشه...و اینکه تایم رفتن به خونه مامانم اینا ثابته غیر اون تایم‌ اجازه نداره بره پسر منم اوایل خیلی گریه میکرد منم وقتی گریه میکنه بغلش میکنم میگم این قانون خونه ماست یکم همدردی میکنم بعد اگه اروم نشد یکم تنهاش میذارم اروم میشه...اوایل بیشتر گریه میکرد الان کمتر شده...هرچی زودتر جلوشو بگیری براش قانون بذاری بهتره چون یه ساختمونید سخت میشه..

سلام
پسر منم متاسفانه همینجوریع
ولی خب الان بهترر شده گولش میزنم میگم میریم بازی پارک فلان میبرمش نمیذاره
ولی خیلیم ب اونا وابسته اس

بذار گریه کن،مادرشوهر بیاد بیرون چی میشه مگه دوبار بگو نمی‌خوام با گریه به هدفش برسه الآنم باید بریم فلان جا دیر میشه ،از در بیاید بیرون بچه هم گریش قطع میشه

دختر من اینطور بود دو بار ولش کردم خودش با پای خودش افتاد دنبالم

وا چه همه گارد میگیرن برا مادرشوهر