۱۰ پاسخ

بنظرم تاخودشون نخوان نمیشه

وقتی شوهرت از سرکار میاد بهش بگو بچه همش میگفت دلم برای بابا تنگ شده، کی میادش خونه و فلان. حالا یخورده دورشو بگیر گناه داره برو پیشش.
و برعکسش به پسرت بگو بابا خیلی دوستت داره وقتی میره سرکار دلش برات تنگ میشه.

من اینکارارو کردم حتی به دروغ گفتم تا رابطشون خوب باشه و خوبم شد

منم همین مشکل و دارم رابطه پسرم با باباش افتضاحه

تعجب میکنم میگید باباها به بچه توجه نمیکنن شوهر من شبا وسط خوابش یهو پامیشه چکش میکنه که پتو روش باشه میدونه من عین خیالم نیس🫠

دقیقا مشکل منم هست
مدتی زیاد سرش بحث داشتیم
هیچکاری نمیشه کرد باید خودشون بخوان
من پدرم ۳۰ سال منو نخواست هر کاری کردم به چشمش بیام بام خوب باشه نشد که نشد رها کردم بیخیال
نجنگ بپذیر
و خیلی یس بخون

من به تجربه خودم،میگم این مدل مردا نباید پدر بشن،یعنی نباید ازشون بچه اورد
پدر بودن یه بلوغ و شعوری میخواد از تو ذات ادم،نباید که بهشون پدری کردن یاد بدیم،ولله پس بجای یه بچه ،دوتا داریم تربیت میکنیم دیگه. برادر شوهر من اینجوریه،دختر پونزده ساله داره،ما یه عشق پدر دختری تا حالا ندیدیم،بچه با شوهر من وابسته تره،انقدرم دختر خانمیه،ولی حیف از پدر، حالا ازدواج مجدد کرده،اون خانمم یه دختر داره،همش به گردن این مرد آویزونه،این بازم حوصلشو نداره
روانشناسا میگن تا هفت سال از زیر یک سقف رفتنتون نگذشته،بچه ای رو به این دنیا نیارین، هر خانواده ای لایق پرورش یک انسان نیس، ببخش اینجوری گفتما،تو کشور ما که دیگه فقر فرهنگی بیداد میکنه، فقط مادر یه تنه مسئولیت همه چیزو داره،این زنو فرسوده میکنه،دیگه روانی نمیمونه

من دقیق برعکس توام، پسرم اینقدوابسته به شوهرمه که وقتی میره سرکار یه ساعت گریه میکنه
اگرکاراشتباهی کنه فوری ب باباش پناه میبره، هرچیزبخاد یا کاری بخاد بکنه ب باباش میگه کلا خیلی خیلی بابایی هست ک من حسودیم میشه وقتی باباشه طرف من نمیاد

مشکل ما هم همینه شوهرم با پسرم یه جوری دستوری صحبت میکنه یا زیادی باهاش شوخی های بد میکنه که اذیت میشه بچه کلا سمت باباش نمیره خیلی حرف زدم باسوهرم با هر روشی ولی خب درست نمیشه

بر عکس بچهای من ایقد وابسته شوارم هستن ک منو ادم حساب نمیکنن همش مگین ما بچههاا بابایم
وقتی شوهرم میخاد بره بیرون جوری میرن پیشونی شوترمو میبوسن و بدرقش میکنن شوعرم میخاد ذوق مرگ شه

دنبال دلیل این دوری باش.گارد نگیر نسبت ب شوهرت.دلیلشو پیدا کردی خودتو بزارجاش. بعد قضاوت کن.ودراخر خودت باید خیلی کمک کنی باید شوهرتو جلوی پسرت بزرگ کنی باید خودت باهاش درست رفتارکنی مطمین باش از دوسمت نتیجه میگیری

سوال های مرتبط

مامان گنجیشک مامان گنجیشک ۴ سالگی
چرا شوهر من اینجوره‌.همش به پسرم بکن نکن میگه .دست نزن خطرناکه میفتی دستت میشکنه پات میشکنه میمیری فلان میشی اینو نخور اونو نخور.همش فاز منفی.همش میزنه توو ذوق آدم.یه بار گفتم هوس بندری کردم.میگه تو آشغال خوری.یا چرا برا بچه پفک میخری.درصورتیکه من سالی یه بار شاید هله هوله بخرم.ولی خودش روزی ۳ وعده نوشابه میخوره ک من حالم بهم میخوره ازین عادتش..یا چون توو کوچه ماشین رد میشه بچه نباید بره توو کوچه..من با خنده از یه شیطنت پسرم تعریف کنم اون باید بزنه توو برجکم بگه پس تو چکار میکردی ک اون این کارو کرد...خب مگه حیوونه که من ببندنش جایی نره کاری نکنه..عملا خودش هیچ کاری نکنه هیچ زحمتی ب خودش نده.و بچه خودبخود همه چیزو توو خیالاتش تجربه کرده باشه..از اول همینحور بود چرا سرما خورده چرا پیپی کرده چرا اینو خراب کرده..اگه از خستگی زیاد غذا نخوره خوابش ببره غر میزنه ک چرا غذا نخورد.میگم بابا اون نفعی ک از بازی کردن میبره می ارزه به ضرر یه شب غذا نخوردن..بنظرتون چکار کنم این اخلاق گندش ترک کنه..