از روزی ک زایمان کردم تنها خوابیدم تا ب امروز ک دخترم شده ۶ماهش من رو زمین میخوابم شوهرم تو اتاق روی تختمون تخت بغل مادرم گرفتما ولی شوهرم میگه نیا من نمیتونم بخوابم با استرس میخوابم اذیت میشم و این منو خیلی اذیت میکنه انگار دیگه دوست نداره بغلش باشم و بخوابم حتا توجه هاشم خیلی کمتر از قبل شده همینجور رابطه مون 🤔کسی هس مث من جدا بخوابه؟

دوبار فحشش بده درست میشه😅
جدا از شوخی باهاش حرف بزن و بگو که ناراحتی و نیاز به همراهیش داری

شبا سرکاره کلا نیست که کنار هم بخوابیم روزاهم که منو بچه بیداریم اونم تو حال خوابه ماهم کنارش درحال درگیری با بچه و کار خونه درهفته اگه اگه یشب مرخصی داشته باشه یا دوهفته یبار یشب هست اونم کنارهم میخوابیم ولی من چون عادت کردم تنها بخوابم وقتی همون یشبم هست اذیتم.
بهتره گلم کناره شوهرت بخوابی دوری اصلا خوب نیست کم کم باعث سردی میشه

ماهم جدا می‌خوابیم شوهرم تو اتاقه خودمونه دخترام تو اتاق خودشون منو پسرمم تو پذیرایی ..اگه رابطه بخواد مثلاً ده روزی دوهفته ای شایدم ماهی یه بار ..بچه ها که خوابیدن میاد دستمو میگیره می‌بره تو اتاق بعدش باز میام پیش بچم اونم می‌خوابه تموومم 😂😂😂 تو نگهداری بچه ام اصلا بلد نیست و کمکی نمیکنه منم چیزی نمی‌گم ..خونه م باشه یکسره تو گوشیهعععععععع

ما تا ۲۰ روز خب مامانم مادرشوهرم نوبتی هرشب میومدن بعدش دیگ شوهرم اومد کنارمون خوابید از همون شبم رابطه استارت زدیم ولی اوایلش کم کم من زخما تو دلم خوبشه😄بعد چند وقت هلن جان رفلاکس گرفت تا دو هفته دوباره مامانا میومدن دیگ از بعدش ن کنار هم تو سالن میخوابیم اتفاقا من گهواره دارم ولی میترسم شب بیفته از توش دیگ کم کم از تو سالن کوچ کردیم رفتیم تو اتاق خود هلن ک یاد بگیره اتاقش اونجاس ...رابطه هرشب نباشه یک شب درمیون هس🤭باید بهش مسولیت بدی مثلا من جمعه ها دیگ صبحش هلن میدم باباش خودم میخوابم کم کم یاد میگیره ک بجه دوتاییتون

ببخشید اینجوری میگم مطمئنی کسی دیگه رو نداره؟ نمیخوام حساست کنم اما بچه مال اونم هست اگه استرس هست باید برای هر دوتاتون باشه باهاش صحبت کن این روال یه جورایی جدایی محسوب میشه

منم شوهرم جدا می‌خوابه بعد دخترم ک میخوابونم میرم پیش شوهرم می‌خوابم

سعیتو بکن ک حتما کنارش بخوابی یا اون بیاد کنارت اینجوری خیلی بده خیلی از هم فاصله میگیرن
ن ما اینجوری نیستیم هر دومون رو تختمون میخوابیم دخترمم تو گهواره ک جدیدن تو گهواره ننیخوابه رو دستم میخوابونمش شوهرمم حواسش هس مثلا دیشب دخترم کل جای منو گرفته بود من جا نداشتم شوهرم دستشو باز کرد گف بیا تو بغل من بخواب بزار سلین راحت بخوابه خیلی هم کمکم میکنه تو نگهداریش فقط شبا کلش با منه چون اون ۶ صب سرکاره البته اینم بگم اگ خیلی گریه کنه براش مهم نیس ک ۶ صب سرکاره با من بیدار میمونه رابطمون هم مث قبله خیلی خیلی زیاده اگ من خسته باشم بازم همه تلاشمو میکنم برا شوهرم وقت بزارم

مادرتون درست میگن از الان جدا خوابیدن بنظرم درست نیست زنی ک زایمان کرده نیاز به کمک و همدردی داره نمدونم واقعا چرا بعضی ها اینجوری میبینن ک باید زن نگه داره و اذیت بشه من از اول مواقعی ک شوهرم هست باید اون نگه داره شبم هممون تو هال کنار هم می‌خوابیم اگ یه شب جدا بخوابه میرم خونه بابام بنظرم اون زندگی برام زندگی نمیشه

ولی سعی کن تلاش کنی همسرت رو تشنه کنی نصبت به خودت اینجوری شاید شرایط بهتر بشه
مثلاً قبل اومدن همسرت بچه رو بخوابون آرایش کن لباس های جذاب بپوش یه غذای حسابی بزار بزار شوهرت نصبت به تو حس نیاز کنه
بعدم راجب حس و حال الانت باهاش حرف بزن ک نصبت به رفتارش چه حسی داری

من که هر موقع حس میکنم رابطه مون کمرنگ شده ،میرم آرایش میکنم لباس خوجلامم میپوشم خودم رابطه جنسی رو شروع میکنم ، چرا منتظری اون شروع کننده باشه تو رابطه زن و شوهری که این حرفا نباید باشه، بهش بگو بغلت کنه با مردها مستقیم حرفتون رو بزنید غیر مستقیم فایده ای نداره

ماهیچکدوم روی تخت نمیخوابیم هردو توپذیرایی میخوابیم اوایل بهم میگفت برو تواتاق روتخت بخواب منم الکی گفتم میترسم تنهایی ک الان دیگه حرفشو نمیزنه

واقعا چرا همسر من سر شب با بچه بازی میکنه و نگهش میداره چند باری خوابوندتش
چند شب خودم جدا خوابیدم اخرش دعوام کرد که جات رو جدا نکن اگه بچه شب گریه کنه کمکم میکنه
این کارا یعنی چی اخه در حالی که همسر منم سر کار میره از ۵ صبح خودم دلم نمیاد بیدار بشینه بهش میگم بخواب
اونم اگه واقعا نتونه میخوابه ولی میگه اگه شب کمک لازم داشتی بیدارم کن

باز شوهر من رو زمین میخوابه منو بچم رو تخت
دقیقا اونم حرف شوهر شمارو میزنه میگم کنارم نخواب میترسم بچه رو تو خواب له کنم🤪
ماهی یه بار یا دو هفته یه بار رابطه اونم به بدبختی داریم

منم تخت کنار مادر گرفتم ولی شوهرم نمیزاره ردی تخت بخوابیم ک بچه هم روی تختش میگه نه شبا شیر خواستنی خوابالو برمیداری بچه سرش میخوره اینور اونور بعد منم گفتم پس اگه نمیزاری توام حق نداری تنها بخوابی جامون رو میندازیم وسط پذیرایی 😑

نه من تابحال این مشکلونداشتم فقط دخترم یکم زیادی وابسته است باید پیش خودمون رو تخت خودمون بخوابه با این ک گهواره اش بغل تخته

خیلی معذرت میخام اما خیلی بیجامیکنن مگه ازخونه بابامون اوردیم ک صفر تاصدش باماباشه
من جامونومیندازم تو پذیرایی خودمم کنار همسرم بهشم میگم شبا بعضی وقتا توهم حواست ب بچه باشه جداخوابیدن نداریم نبایدم باشه

ماهم همینه

شوهر منم جدا می‌خوابه
اصلا عین خیالشم نیست که من پیشش نیستم