هیوا رو از وقتی چهار ماهش شد خودم تنهایی می بردم حموم
از همون اول یه تیشرت و شلوار می پوشیدم تا الان که یک روز در میون به بهانه آب بازی می ریم حموم
بعد حوله پیج می دادم به باباش و لباس هام رو عوض می کردم
تااااا چند روز پیش رفته بودم حموم برای باباش کاری پیس اومد رفت بیرون منم وسط حموم با موهای کفی مجبور شدم بیارمش داخل
در رو که باز کردم واااای یه لحظه چونه ام از بغض لرزید
خیلی عجیب غریب زل زده بود به بالا تنه ام

نمی دونم چم شد ولی یادم اومد تو چن لحظه تمام غصه هایی که واسه دختر گرسنه ام خوردم
واسه سینه های پر شیر و دردی که خالی نمی شد
واسه جیغ های شب و روزش
واسه لب های خشکش
یه دردایی کشیدم اون موقع یه حرفایی شنیدم اون موقع که ...

به خودم اومد هنوز داشت نگاه می کرد گفتم دور سرت بگردم مامان و خم شدم از تو سبد لباس چرک یه تیشرت پوشیدم و باهم رفتیم حمام
چن روز گذشته هنوز نگاهشو یادم نرفته. 😭🥺
به نظرتون می فهمن ؟ چون چند تا دختر بچه همسن و سالش نزدیکمون هست از اون موقع یکی دوبار موقع شیر خوردن نگاشون می کنه
منم زود حواسش رو پرت می کنم

من بخاطر شیر خشک بودنش ناراحت نیستم اتفاقا به نظرم شیر خشک نعمته خیلی بزرگیه برای مادر و بچه هایی که چنین تجربه ای داشتن
هیوای من یه جور افت دهان گرفته بود که اتفاقا بعد یه هفته درمان خوب خوب شد اما دیگه تا دوماه نتونست شیر بخوره چه شیشه و چه سینه
و فقط تو خواب و با سرنگ به سختی می خورد
روز به روز ضعیف تر می شد، از گرسنگی گریه می کرد ، دهانش رو باز می کرد اما نمی توست قورت بده ، لب هاش خشک بود
اون موقع این لحظه ها برام یاد آوری شد که غصه خوردم

آخه بچه بگردم هرچی نوشته بودی تصور کردم پسرم اینطوری کنه دلم گرفت

بیین نمیدونم چیزی یادشونه یا از روی کنجکاویشونه
نویاره من از یکی دوماهگی سینه نخورد
ولی یکی دوبار موقع لباس عوض کردن ذوق کرده و اومده تو بغلم و به بالاتنم دست زده
البته من چون کلن جلوش لخت نمیشم گذاشتم به حساب تازگی که براش داره

وای نگو چشام اشکی شد.منم امشب خونه دوستمون بودم داشت شیر می‌خورد دخترم رفته بود نگاه می‌کرد اینقد دلم یه حالی شد آوردمش لباسمو زدم بالا سینه مو نگا کرد خندید🥲🥲

پس چی بهش دادی تا الان خواهر؟

چه احساسی🥹

منم از سه ماهگی خودم بردم

من ت یکسالگی شیره خودمو قط کردم شیره خشک دادم راحت بود ولی،تا الان خیلی غصه میخورم ناراحت میشم ک کاش،تا دوسالگی میدادم

اصلا ربطی نداره ک ناراجت بشی ،بخاطر اینکه بدون لباس دیده براش جالب بوده، داشته کشف میکرده بدنت و، الان از اکثر مادرا چ اونایی ک شیر دادن چ ندادن بپرسی،میگن بچمون ب سینه هامون نگا میکنه،منم اتفاقی پسرم چن روز پیش،سینه مو دید تعجب میکرد و دوس داشت لمس کنه، شیرخشکی بچم ،اصلا هم عداب وجدان ندارم، روزی بچه من شیر مادر نبود والسلام

دورت بگردم درخواست میدی داشته باشمت من درخواستام پر نمیتونم ببخشید عزیزم🙏

گفتی بغضم ترکید منم به دخترم شیر ندادم و دقیقا تو حمام با لباس زیر میبرمش حموم میکنم یه بار در آورده بودم لباسمو گریه میکرد بهونه میگرفت گفتم به باباش بده یه دقیقه آب بازی کنه دقیقا اومد تو زل زده بود بهم
منم بغض کردم چون برای شیر خوردنش انقدر اذیت شدم که خدا میدونه هنوزم تو خواب میخوره

عزیزم چقد سختی کشیدی
غصه نخور خیلی از بچه ها شیر خشک میخورن تو تلاشتو کردی نگران نباش

عزیزدلمممم 🥺
پسر منم گاهی با تعجب نگاه میکنه اما خیلی کم زیاد دقت نمیکنه چون زیاد سینه نخورد

وقتی خودش نخواسته چشمش دنبال شیر نمونده ک هیرادم از اول نگرفت سینمو اون نگاهشم بخاطر تعجبه همیشه ک آدمو لخت نمیبینن بچها هیراد سینه میبینه میگه ممه هی پیرهن منو اونور اینور میکشه میگه ممه اما نمیدونه شیره یا چی فقط کنجکاوی میکنه

از پشت سر کپ دختر منه😍😍

اخ ک چقدر بده من آرزومه برگردم ب عقب شیر خودم بدم ب بچم مخصوصا ساحل ک کمبود وزن داره همش خودم مقصر میدونم و میگم اگر شیر خودم میخورد اینجوری نمیشد😭

دختر منم میفهمه ولی من شیر خودم بهش میدم وقتی سینه هام میبینه یه ذوقی میکنه که اشکم بیرون میاد از صدای ذوقش

آخی ولی خوب چرا از شیر گرفتی گناه دارن بچه ها

از شیر گرفتیش. واقعا درد ناکه. دل ادم میسوزه