یه مشووورت بیاید ببینم
اون هفته رفتیم عروسی پسر بزرگم ۳سالشه همش تو تالار و باغ می‌رفت و میومد به ما اصلا اهمیت نمی‌داد ما همش دنبالش بودیم جایی نره خرابکاری نکنه،امروزم عروسی دعوتیم میخام نبرمش بزارم خونه مامانم از دیشب دارم از عذاب وجدان میمیرم میگم بزا ببرمش گناه داره شاید اونجا بهم خوش نگذره چون بچم نیس ،نظر شما چیه شما باشین با همه سختیاش می‌برین که به اونم خوش بگذره یا مهم اینه خودم خوش باشم ؟؟؟!

من باشم میبرم اصلا دلمـنمیاد بچم بزارم تو خونه و خودم خوشبگزرم در غیر اینصورت ترجیح میدم اصلا نرم و کنارش باشم

من که هیچوقت نمی‌برم چون هم خودم اذیت میشم هم پسرم ،،خونه مامانم می‌زارم راحت

مهم خودته هفته پیش بردی بهش خوش گذشته دیگ

بنظرم بزارش خونه مامانت و دیر تر برو مراسم

پسر من خونه مادرمو به همه چی ترجیح میده پس همون میزارم پیش مامانم

اگه مامانت مواظبشه و اونم مشکلی نداره بزار پیشش و خوش بگذرون ماهم دل داریم

اینکه بیان بگن اره بچه و نزار و با خودت ببر اینا یا واقعا بچه هاشون ارومه و اول تا اخر بغل بقین نه بچه من و شما خخ اول تا اخر یا بغله یا باید بری بیرون دنبالش یا گریه من خودم بچه نمیبرم عروسی ایتهمه وقتمون برا بچه هاست یجا رو بزار تنها باشیم خوش بگذرونیم

من تا الان جشن و عروسی نبردمش و تا ۶-۷ سالگی هم نخواااهم برد

عذاب وجدان نداره گاهی ادم باید برا خودشم وقت بگذرونه حق طبیعیه یه مادره

منم خیلی اذیت شدم سرپا موندم پدرم در اومد!!!
خوش میگذره به بچه ها ولی من اسارس و خیس عرق

من میبرم
نظرمم اینه که بچه ها باید اینجور مراسم ها برن تا شخصیتشون شکل بگیره و بمرور کم کم رفتار درست رو تشخیص بدن .
چ پارک
چ مهمونی
چ عروسی
چ مسافرت
فقط موافق مراسم ختم نبستم ک اصلا بچه هام رو نمیبرم
وگرنه بچه حتی اگ خودش سختش باشه میبرمش تا موقعیت و جا و مکان رو تشخیص بدن و بدونن تو سختی چجوری رفتار کنن
خودم پاره میشم ها ولی میبرمشون حتما

بذار خونه مامانت

من هرجا برم بچه هام میبرم با اینکه ۳تا هستن ،نبرم دلم پیش بچه هام میمونه بهم خوش نمیگذره

بنظرم ببردیدش
من خودم پسرم خیلی شیطونه ولی هرجا باشم دوسدارم باشه چه اشکال داره بگرده بهش خوش میگذره تو عروسی تا توخونه

اگر خونه مادرتون میتونن شرایطی فراهم کنن سرگرم باشه بزارید اونجا و بدون عذاب وجدان از مراسم لذت ببرید چون تو این شرایط معمولا پدرها مسئولیت میزارن با مادر و همکاری نمیکنن

هفته پیش عروسی خاهرم بود کاش پسره منم برا خودش میچرخید باز میدونستم بهش خوش میگذره ولی از اول تا اخر گریه کرد نمیزاشت اصلا برقصم🥴 اینهمه هزینه کردم لباس ارایشگا اصلا خوش نگذشت بهم این هفته ام عروسیه دختر عمومه باز همون داستانو داریم مطمئنا... اگر اونجا گریه نمیکنه بزار پیششون چی میشه حالا یه شب مامانا خوش بگذرونن ما تقریبا تمام وقت در اختیاره این وروجکاییم حالا یه شبم برا خودمون باشیم قرار نیست همه مجالس بچه ها مارو همراهی کنن

اگر خونه مامانتون بهش خوش میگذره بزاریدش
و اگر میتونن راجب جایی رفتن شما حرف نزنند و اینکه بگید دارید با باباش میرید مهمونی بزرگترها دروغ نگید دکتر و …