تجربم از بيمارستان انصاری و دکترم
واقعأ دکترم عالییی بود من برای زایمان از۳۲هفته رفتم تحت نظرش
فوق‌العاده خوش اخلاق و مهربونه همیشه در دسترسه حتی نصف شب چ تماس تلفنی چ پیام و بعد عملم دوبار اومد بهم سر زد.
هزینه دستمزد ازم۵ گرفت
از بیمارستانم راضی بودم .کادر درمانش خیلی خوش اخلاق بودن و رسیدگیشون خوب بود فقط صبحانه برای ما دیراورده بودن من اتاقم روبروی ابدارخونه بود و فکر کرده بودن اولین نفر دادن ب ماو فراموش کردن اما تا۸ونیم طول کشید وهمسرم برام اورد و اونی ک بیمارستان اورد و نخواستم.
ب نظافت اهمیت میدادن مدام میومدن چک میکردن بعد خودشون پوشاک و میومدن تعویض میکردن و شیاف میزاشتن مسکن میزدن.
چون اتاق وی ای پی بود همراهام راحت رفت و آمد داشتن حتی دونفرم میتونس بمونه من قبلش اصرار داشتم ک همسرم با مادرم بمونه اما دیگه بنا ب دلایلی نشدوخواستم مادرم باشه همسرم تا۸ونیم۹موند بعد رفت و صبح ساعت۷اومد
من شبش ضعف داشتم داداشم ساعت۱اومد و برام غذا اورد و اصلا بهش گیر ندادن تو بخش فقط نگهبانی بود اونم شیرینی داده بود گذاشتن بیاد بالا.

خانوما حتما پول نقد در حد۲یا۳تومن ببریم همه شیرینی میخان بعد بااینکه خصوصیه شیرینی میدی خیلی بیشتر هواتو دارن
برای ما حتی جای بچه و لباس بچه ام خودشون عوض میکردن.شیر خشک با سرنگ خودشون اومدن دادن

هزینه سزارین ۳۶۵۰۰شد
اتاق وی ای پی داشتم۴شد
لباس نوزاد و خودشون میپوشن میارن
ی پک برای مادر داره ک اجباریه فک کنم۲۵۰۰یا۳تومنه
همراه ۱
غذا برای همراه هزینش جداست

۸ پاسخ

۳۹هفته زایمان کردم .وزن بچه ۳ونیم بود.زردی اصلا نداشت.

عزیزم تعداد شورت یکبارمصرف و پوشک و کاور توالت اینجا چندتابود اگ‌کمه بخریم جدا اگ‌نه هزینه اضافی نکنیم؟؟

با پارت های ک‌گذاشتین خوندم وحشت کردم

دکترتون کی بود؟؟؟؟؟سز بودین با طبیعی؟؟؟

بسلامتی عزیزم 🥰🥰

الان کل هزینه شما چقدر شد؟ بیمه داشتین؟

چرا باید ۲ یا ۳ تومن نقدی داشته باشیم ک شیرینی بدیم دکتر دستمزدشو گرفته بیمارستانم خدا تومن پولشو شیرینی دیگه چیه وظیفشونه پولشونو گرفتن 🤣

داخل پک چیا داشت اجباریه حتما اونم ۳ تومن

سوال های مرتبط

مامان کوچولو پسر مامان کوچولو پسر ۳ ماهگی
مامان بیبی مامان بیبی ۱ ماهگی
پنجشنبه ۱ خرداد، ۳۷ هفته و صفر روز تو بیمارستان نیکان اقدسیه سزارین شدم، برای اونایی که مثل خودم قبل زایمان سوال داشتن راجع به بیمارستان و هزینه هاش اینجا مینویسم
هزینه سزارین تو بیمارستان نیکان اقدسیه ۴۵ میلیون بود، ۴.۵ ساعت بچه م رفت ان آی سیو ۹ میلیون شد، اتاق خصوصی خالی نداشتن که اونم هزینه ش ۷.۸ تومن بیشتر میشد، مامای همراه هم که تا اتاق عمل باهات میومد تو و تا سه ساعت بعد عمل هم حواسش بهت بود هزینه ش یکونیم بود، من دیزاین و فیلمبرداری رو انتخاب نکردم ولی این قابلیتم داشت، هرچند تو اتاق عمومیاش جایی برای دیزاین نبود.
از نظر سزارین من بی حسی بودم و اونجوری که از آمپولش میگفتن و میترسیدم ترس نداشت و دردش کم بود، تو ریکاوری ۴، ۵بار ماساژ شکمی دادن که اخراش یکم درد داشت که اونم قابل تحمل بود، اولین راه رفتنش یکم درد داشت
از نظر وسیله چی ببریم هم همه چی خودشون دادن، پوشک برای مادر و شورت و زیرانداز مادر و شیاف و پمپ درد و دمپایی و لباساهم که برای خودت میشد، برای بچه هم همینطور لباس و پوشک و خشک کن با خودشون بود، خودشون تعویض میکردن بچه رو، شیردهی هم که اموزششو میدادن. فقط کمپوت و ابمیوه وخوراکیایی که برده بودم استفاده شد.
از نظر رسیدگی هم خوب بودن من راضی بودم.
بیمه تکمیلی هم من بیمه البرز داشتم و اولش که ۴۵ تومن پرداخت کردیم، ۹تومنم هزینه ان ای سیو دادیم، بعد از ترخیص بیمارستان ۲۷ تومن هزینه رو عودت داد بهمون. یعنی درکل هزینه بیمارستان ۲۷ شد واسه ما، ۲۰ هم دستمزد دکترم بود که جداگانه پرداخت کرده بودم
مامان قند مامان قند ۳ ماهگی
توی ریکاوری بالا سر هر مامانی ی ماما بود ، توی تایمی ک من خواب بودم بچمو به باباش نشون داده بودن و بعد اوردن رو سینه من گذاشتن که بریم بخش، من توی اتاق عمل پمپ درد خواسته بودم و بهم وصل کرده بودن اروم بودم ، خواستم اتاق خصوصی بگیرم ک پرشده بود چون اون روز روز شلوغی بود ،رفتم اتاق دوتخته اما اونجا تنها بودم اتفاقی و کسی نیومد( اگر براتون مهمه راحت باشید حتما اتاق خصوصی بگیرید چون رفت و امد میشه من چون دوازده عمل شدم اتاقا پربود اما شانس اوردم) شیاف گذاشتن برام ، مسکن زدن ب سرمم و پمپ درد ، اروم بودم اما درد هم حس میکردم ولی بشدت گشنم بود و دوس داشتم چیزی بخورم ک هشت ساعت بعد مجاز به خوردن شدم کتچی و چای عسل و اب کمپوت و مایعات و‌اگر بری برای مدفوع بعدش اجازه میدن غذا هم بخوری ک من اخرشب رفتم غذا خوردم و بعد ازون رفتیم کلاس اموزشی ، شب منو راه بردن سرویس بردن و‌… صبح هم چند دکتر و ماما خودم و دخترم رو چک کردن ، فیزیوتراپ اومد اموزش و ورزش داد ، و بعد ازون مرخص شدیم‌
مامان آرتا🐣🩵 مامان آرتا🐣🩵 ۱ ماهگی
پارت۶

وای چقد ریکاوری بد بود لرزش شدیدداشتم بهم دوتا سرم وصل کرده بودن انقد لرزش داشتم تختم تکون می‌خورد ویکی از همون پرستاران اتاق عمل با بچه اومد و گذاشتش روسینم و بهش شیر داد و من مداوم میگفتم لرزش دارم و فقط یادمه ک دوبار اومدن شکممو فشار دادن و چشام هی بسته میشد وب زور چشامو باز میکردم میدیدم بدترشدم و دوتا دکتر و ی پرستار بودن میومدن هی میگفتن اینو بزن اون کارو کنید و دُز داروهارو ببرید بالا اما من انگار ک کلا سرم واسه خودم نبود و س تا پتو کشیدن روم و کیسه آب گرم آوردن گذاشتن زیربغل و وسط پاهام و بازم دارو زدن تو اون تایم دونفرو بردن بخش اما من همچنان اونجا بودم وتا یکم اروم شدم اما هنوز گیج و منگ بودم ساعت ۲:۳۰ دوتا کمک پرستار با ی اقا اومدن و جاب جام کردن و آرتا رو با تخت نوزاد آوردن و بردنم ب سمت بخش وتاازآسانسورآوردن بیرون همسرم و پدرومادر و برادرم اومدن سمتم و ب سمت اتاق رفتیم وهمراهام باهام صحبت میکردن اما من یطوری سر بودم نمیشد جواب بدم و بعدب کمک اون اقاعه جابجام کردن و ب همراه ها گفتن برن بیرون ک لباسمو زیرمو تعویض کنن و بعد لباس، پوشاک و ک خواستن عوض کنن خودشون داشتن میگفتن ماساژ شکمی بدیم چون خونش لخته دفع میشه و منم از سری در اومده بودم دوتایی دستاشونو مشت کرده بودن از بالای ناف از دوطرف همزمان ب سمت پایین فشار میدادن من یعنی مردم ی لحظه خیلی درد داشت دادم رفت هوا و دستامو ک بردم سمت شکمم نزارم انجام بدن گفت اصلا نمیشه چون بعد کیست میشن پس همکاری کن ودوباره انجام دادن و من فقط ملحفه رو فشار میدادم و بعد تموم شدن شیاف گذاشتن برام و مسکن زدن و رفتن وبنظرم بدون پمپ درد هم قابل تحمله چون پمپ دردم فقط برای چند ساعته و جداازاونم مسکن‌های ک میزنن خیلی قویه...
مامان سپهر مامان سپهر ۲ ماهگی
تجربه ی سزارین در بیمارستان آتیه تهران
اکثریت کادرشون مهربون بودن و با انصاف. بی حسی از کمر بودم و اصلا سردرد و کمر درد نداشتم و ندارم. دکترم عالی زد بخیه هامو اصلا معلوم نیست. آموزش شیردهی داشتن چندین بار کمکم کردن تا یاد گرفتم‌ هر ساعتی از شبانه‌روز که کار داشتی میومدن. کلا خودشون پوشک رو تعویض میکردن و برای اولین بار با کمک اونا راه رفتم. ولی اون شب زایمان خیلی شلوغ بود و رسیدیگشون با تاخیر انجام میشد. مسکن ها رو بهم سر وقت نزدن و من خیلی درد کشیدم. غذای بیمارشون مثل غذای همراه بود که به نظرم سنگین بود. چون من که بعد از عمل نمیتونستم چلو کباب یا جوجه بخورم باید یه سوپی یا اب ماهیچه ای چیزی میدادن که ندادن. من کلا کمپوت خوردم یک روز کامل. و بیمارستانش خیلی قدیمی بود میخورد تو ذوق ادم.
در کل اگر بخوام زایمان کنم دوباره دیگه اتیه نمیرم و به جاش میرم بیمارستان لاله.
هزینه اتاق خصوصی شد ۶۵ تومن. همراه میشد همسر هم باشه و این برای کسایی که میخوان شوهرشون پیششون بخوابه شب خوب بود ولی بپدر کل بد بود چون من مجبور بودم برای پیاده روی هر سری حجاب داشته باشم و تو اون وضعیت روسری و شلوار پوشیدن رو مخه. دکتر متخصص کودکان پسرمو سه بار چکاپ کردن و بعد ترخیصش کردن. الکی هم بچه ای رو توی ان ای سی یو نگه نداشتن. این چیزا که میگن بیمارستان خصوصی الکی نگه میدارن که پول بگیرن نبود.
مامان آرتا🐣🩵 مامان آرتا🐣🩵 ۱ ماهگی
مامان شازده خانوم🩷 مامان شازده خانوم🩷 ۴ ماهگی
پارت ۳ _زایمان طبیعی
هرچی از ماماهمراهم بگم کم گفتم بشدت صبور مهربون و همراه بودن و واقعا حرفه ای دیگ از لحظه ای ک اومدن شروع کردن طب فشاری برام انجام دادن و از ۴ سانت شدم ۵ و درخاست اپیدورال کردم اومدن برام اپیدورال زدن و واقعا دردام هیچ شد فقط حس فشار داشتم ک حسش مث وقتیه ک ادم میخاد مدفوع کنه دیگ با کمکای ماماهمراهم در عرض ۲ ساعت فول شدم و ساعت ۸ رفتم اتاق زایمان و با چند تا زور قوی دخترم ساعت ۸:۲۰صبح بدنیا اومد ک وااااس نگم از لحظه ای ک بدن داغشو گذاشتن تو بغلم بهترین حس دنیا رو داشتم گریع میکردم و میبوسیدمش خیلی حس شیرین و نابی بود
دیگ دکتر شرو کرد ب بخیه زدن ک اصلا درد نداشت حتی وقتیم برش زدن اصلا دردناک نبود کل پرسه زایمان من راحت بود ولی موقع زور دادن یکم اذیت شدم ک واقعا ارزش داشت تو کل زمان زور دادن ماماهمراهم با حرفاش بهم انرژی میداد و دستامو محکم گرفته بود حتی زمان بخیه زدن رف بچه رو اورد پیشم ک سرم گرم باشه دکترم با این ک دکتر شیفت بودن خیلی حرفه ای بودن و با حوصله برام بخیه زدن دیگ تقریبا ی نیم ساعتی طول کشید بخیع زدن و شکمم فشار دادن ک دردش قابل تحمل بود ماماها اومدن کمکم کردن و نشستم رو ویلچر و بردنم همون جایی ک اول بودم ماماهمراهم بهم خرما و ابمیوه داد یکی از دانشجوهایی ک بالا سرم بود از اول تا اخر پیشم بود هرکاری داشتم برام انجام میداد باهام حرف میزد دیگ نیم ساعتیم تو زایشگاه بودم و ماماهمراهمم ی زایمان دیگ داشت تو همون بیمارستان ولی گف تا زمانی ک ببرنت بخش پیشت میمونم و موند دیگ وقتی اومدن چکم کردن و شکمم دوبارع فشار دادن دیدن مشکلی نیس گفتن میتونم برم بخش دیگ اونجا از ماماهمراهم خدافظی کردم و رفتم بخش ..
مامان پناه 🐥🩷 مامان پناه 🐥🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین پارت دو
بردنم توی بخش و اتاقم من ساعت۱۲و ربع زایمان کرده بودم و ساعت۱و نیم اوردنم توی بخش حس خیلی عجیبی بود بچه گریه میکرد من داروی بیهوشی توی بدنم بود پرستار اومد کمکم کنه شیر بدم صدای جیغ جیغش پیچیده بود تو اتاق خیلییی حس خوبی بود خلاصه تا ساعت سه شب بچه لخت روی بدن من بود و شیر میخورد یعدش مامانم لباسشو عوض کرد خوابیدیم تا ساعت۷دکترم اومد بالا سرم باهام صحبت کردوگفتش ک هرچی زودتر بتونی راه بری و دستشویی بری زودتر مرخص میشی منم ساعت۸صبح خودم پا شدم راه رفتم همونموقع هم زفتم دستشویی ببین اصلااا با اون چیزی ک میگن درد داره و بده زمین تا اسمون فرق داره شاید برامن اینحوری بود از ۱۰۰درصد ۱درصد بود درد پاشدن از تخت و راه رفتن خیلی خوب بود واسه من خلاصه اومدن و دیدن راه رفتم ابمیوه و اینا شروع کردن بهم دادن و ظهر غذا دادن و گفتن دکترت گفته هفت مرخص بشی‌درکل از تجربه ام بگم بنظرم سزارین خیلی بهتر طبیعی من سزارین و اصلا نفهمیدم چیشد بعدشم درد نداشتم حتی انقدر خوشحالم ک پمپ درد نگرفتم چون‌واقعا بکار نمیومد واسم شیافت هم نزدم خیلی تجربه خوبی بود دکترمم ندانیازی واقعا حرفه ای و بهترینه توی کار خودش اخلاقی رفتاری سبک بودن دستش همه چی عالی بود من خیلیی زاضی بودم ازش بیمارستانم عسگریه بودم از اونجا هم راضی بودم با اینکه میگقتن اتباع هست وخوب نیست اما یهه اتباع هم نیود و ما ندیدیم و اینکه هز نیم ساعت میومدن زیراندازتو عوض میکردن حتی خودشون شیافت میزدن واست خیلی تمیز و خوب بود درکل من از زایمانم راضیم خیلی انشالله هرکسی بچه نداره خدا بهش بده و مامان های باردار هم بع خوبی فارق بشن 🩷😘
مامان رادین💙🐥 مامان رادین💙🐥 ۲ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان سزارین ؛در بیمارستان عرفان نیایش✨🤍
بهترین بیمارستان؛بهترین امکانات بهترین کادر درمان 🫶🏼
(پارت اول)
روز دوشنبه ساعت ۶:۳۰صبح که از خواب بیدار شدم
به همراه مادرم و همسرم و دختر عموم راهی بیمارستان شدیم!
ساعت۸:۳۰ رسیدم بیمارستان که هم خیلی دیر رسیده بودم هم واقعا ترافیک بود !
خلاصه تا رسیدم مادر و دختر عموم رو نگه داشتن نداشتن بیان بالا
منو همسرم رو فرستادن بلوک زایمان برای انجام دادن کار هام و رضایت های همسری ✨🤍
کارام خیلی سریع پیش رفت و منو خوابوندن اول ان اس تی گرفتن ازم بعد آنژیوکت وصل کردن و بعد سوند !!
اصلا از سوند نترسید هیچی نییییییییست
از من ترسو تر فکر نکنم وجود داشته باشه اما اصلا ترس نداشت و درد نداشت 🙂فقط کمی سوزش!!
اما آنژیو کت وصل کردن برام خیلیییی درد داشت
بنظرم از اون بیشتر برسید حتی خانم پرستار هم می‌گفت آنژیو کت درد و سوزشش بیشتر از سونده😂اما خب اونم بعد از ۵ دقیقه عادی شد و دیگه درد نداشت!
ان اس تی هم همه چی خوب بود
کارام تموم شده بود و منتظر بودم بیان ببرنم اتاق عمل!!🥲