۲۱ پاسخ

جشن گرفتن کادو بده
یه کادوی مناسبم وقتی به دنیا اومد
اضافه بر این یکم لوس بنظر میاد
بازم بستگی به ارتباط بینتون داره

من باشم میگیرم مثلا ی باکس با چیزای سیسمونی گوگولی
چون تو میگی واسه همه چی ما اومده دوست داشتی بگیر ❤️
من فعلا جاری ندارم پیش نیومده برام 😂

دنیااومد بچش بعد کادو بدین

نه لزومی نداره عزیزم
بذار برای سیسمونی یه کادوی خوب بدی
و زایمان
و بعد ب دنیا اومدنش هربار دیدیش یه چیز کوچولو مث جوراب ، اگه دختر بود هد تل گل سر جوراب شلواری و اکسسوری بده
اگرم پسر بود مثلا کلاه
الانم اگه میخای یه چیزی بدی یه سرهمی سایز صفر نهایتا بگیر اسپرت

اگه جشنی چیزی داشت براش ببر
اگه نه همون وقتی ب دنیا اومد بگیر

اره بابا الان کادو لازم نیست که

از جاریت خوشگل تری

عزیزم‌تاپیکاتو‌دیدم از عروسی عکس نیس من ندیدم فکز کنم پاگ ‌کزدی اگه‌امکانش هست ببینم منم

چرا اینقدر نازی تو

اینجا شبیه دخترخالم افتادی😍

منم خواهر شوهرم بارداره منتظرم جنسیت مشخص بشه چندتا وسیله ی گوگولی برای نینی بگیرم خیلی هم ذوق دارم براش، اما کادوی اصلی رو برای بعد زایمان میدیم

یه گل یه پاپوش کوچولو بخر ‌بهش تبریک بگو

به نظر من یه کادو با قیمت مناسب برای جشنی که قراره بگیرن بخرید
یه کادوی دیگه هم وقتی کوچولوشون بدنیا اومد بخرید

چه زود گفته من تا ۶ ماهم نشه نمی‌گم 😂
برا دخترمم تا نزدیک شیش ماه نگفتم😂

عزیزم چون گفتین هم برای شما هم برای رسا جون هدیه میخره یه تیکه لباس یا فقط کفش برای بچه بخری بهش هدیه بدی خیلی بهتره البته این نظر منه شما با توجه به شرایط و شناختی که دارید بهتر میدونید😍🥰

خیلی اندامت دوس دارم بزار بعدش بدنیامیاد براش هدیه بگیر

آره بنظرم یه هدیه بگیری خیلی قشنگه
مثلا یه تیکه لباس یا آلبوم خاطرات بچه...

تاپیکای قبلتو دیدم از زیبایی خواهرشوهرت نوشته بودن ولی عکسی نبود
اگه مشکلی نداشت بفرس ببینمش🩷🌱

اون برا تو گرفت؟

بزار برا تعیین جنسیت
چرا شوهرا بدبخت خط خطی کردی 😂
کدوم تویی؟

نه الان که کادو لازم نیس

سوال های مرتبط

مامان سیاوش‌وکیارش مامان سیاوش‌وکیارش ۲ سالگی
سلام مامانا خوب هستین عزیزای دل ی راهنمایی می‌خوام ازتون
من اونموقع ک ازدواج کردم مادر شوهرم سکته کرده بود نمیتونست راه بره بخاطر همین بعد اینکه من عروسی کردم من خونشون پخت‌وپز و آب جارو میکردم
قبل من هم جاریم بود
بعد اومد بعد چهار سال من باردار شدم با اینکه دوقلو بودم و لکه بینی داشتم ولی باز رفتم تا یکی دو هفته قبل زایمانم ک هم لکه بینی گرفتم هم سنگین شده بودم دیگه نتونستم برم یکی دوروز جاریم رفت بعد اون قهرمرد رفت خونه مامانش گفت من ی وعده میام براتون غذا درست کنم پدرشومینا هم گفتن شام بیا خلاصه این فقط شبا واسه شام درست کردن میرفت منم واقعا وجدانم قبول نکرد پیرزن پیرمرد ناهار نداشته باشم یا غذای مونده شبو بخورن خونه ناهار درست میکردم می‌بردم براشون یجورایی مثل ناهار شد با من شام با اون تا اینکه بچه‌هام ب دنیا اومدن بعد زایمان هم همینطور باز من ناهار میزاشتم اون شام بچه‌های من ک هفت هشت ماهشون شد رفتم ب جاریم گفتم بیا نوبتی کنیم یروز تو برو یروز من یمدت هم اینجوری کردیم ک خانم هوس بارداری کرد ک دوتا دختر داره پسر نداره رفت دکتر واسه ای یو ای بعد اون رفت نمیدونم چی رحم عمل کرد یکی دوماه نیومد من رفتم جاش بعدش اومد مادر شوهرم فوت کرد تو مراسم مادرشوهر آپاندیس جاریم ترکید رفت عمل باز یکی دوماه نیومد من رفتم جاش بعد اونم رفتiuiکرد یمدت اومد باز افتاد ب لکه بینی دیگه تا الان ک بچه‌هاش نزدیک یکسالشونه نیومده من رفتم