۲ پاسخ

مبارک عزیزم
پسر منم ۴روز دیگه وارد ۱۹ ماهگی میشه

پسر منم امشب وارد۱۹شد♥️

سوال های مرتبط

مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
خب بلخره تو بغلم خوابش برد
همینطوری که بغلم بود کشون کشون رفتم تو اتاق پتو اوردم
گوشیمو یواشکی از کابینت دراوردم
دوباره اومدیم سر جامون
و الان بیخیال خونه ای که توش جای راه رفتن نیست
دراز کشیدم رو مبل دارم شربت ذغال اخته میبینم😁
خیلی خوبه!!
همزمان گوشیمو هم چک میکنم
چون وقتی بیداره یک لحظه هم نمیزاره گوشی دستم باشه
مامانا من شدیدا حس میکنم به لحاظ روحی خسته ام
وضعیت مالی این روزا بشدت بد شده
همسرمم کلافه و بی حوصلست
دلم میخواد درکش کنم اما حقیقتا دوس دارم الان یکی خودمو درک کنه
هیچکدوممون حوصله نداریم
شرایط مسافرت و...هم فعلا جور نیست
نمیتونم راجب این چیزا با خانوادم صحبت کنم
سخت شده این روزا اما خب همچنان باید به زندگی ادامه داد
تمام بدنم کوفته ست از خستگی و کارا تموم نمیشه
خودم حوصله ندارم اما با پسرکم بازی میکنم و میبرمش بیرون
و این از هممش سخت تره
خدیا کاشکی این روزا یکم زودتر بگذره
روزای خوب خوب خوب بیاد
این یک سال و نیم اخیر به جرات میگم از سخت ترین روزای زندگیم بوده....
مامان شاهان❤️👑 مامان شاهان❤️👑 ۱ سالگی
درددله..
دلم ميخاد از اين خونه برم
از طرفي هم وقتي بهش قك ميكنم گريم ميگيره🥲
از اين خونه متنفرم در عين حال عاشقشم
عاشقشم چون اولين خونه اي ك بعداز ازدواج اومدم توش
از همه گوشه ش خاطره دارم شاهان اينجا ب دنيا اومده كلي هاطره خوب توش دارم
از طرفي سخت ترين و بدترين حالا هم بخاطر اين خونه بوده و همسايگي با مادرشوهر!! انقد حرصم دادم انقد اذيتم كردن پشتم ب شوهرم حرف زدن ازم ايراد گرفتن چه كارا.. چقد اشكمو دراوردن چقد زرت و پرت بارم كردن…
الانم كه كم كم دارن شروع ميكنن ب دخالت تو بچه داري
مثلا امروز ساعت ١ ظهر شاهان گريه ميكرد كه بريم حياط
بهش گقتم گرمه مريض ميشي داشتم توضيح ميدادم
صدا گريه ش رفت مادرشوهرم بدو اومد كه واي چرا گريه ميكنههه بچچچچممممم
گقتم ميخاد بره بيرون گفت خب ببرش🙄😑 گقتم گرمه آتيشه گرمازده ميشه
به زور از بغلم گرفت گفت وااا بهتراز اينكه ك اينجوري گريه كنههههه و رفت سمت حياط
منم گقتم نه بهتره گريه كنه تا مريض شه ولي اهميت نداد و رفت….
اسيرم از همه اسيرررررررررر
دعا كنين خونه دار شم😢