نمیدونم چرا خیلی از دست بچم دلم گرفته احساس میکنم دوسم نداره
خداشاهده من صد خودمو برا این بچه گذاشتم
ولی کنار من آروم نیست
همش میخواد ازم فرار کنه
خیلی بهش محبت میکنم و هر کاری لازمه برای سرگرمی و بازی و.... انجام میدم ولی نه از دستم غذا میخوره نه شیر نه باهام میخوابه
بعد چند ماه مادرشوهرمو دیده از بغلش تکون نمیخوره تا میاد بغلم نق میزنه و دستشو سمتش دراز میکنه که اون بیاد بگیرش
بدجور تو ذوقم خورده و ناامید شدم

عشقم ببخشید اینو میگم شاید افسردگی گرفتی (چیز بدی نیستا فقط باید درمان بشه)حس میکنم خیلی حساس شدی بهش وگرنه بچه مادرو دوست داره ببرش بیرون بیشتر
براش اهنگ بزار برقص باهاش
میگی از دستت نمیخوره و نمیخوابه باهات پس با کی میخوره و میخوابه؟

عزیزم انگار اینا ی دوره ای تو بعضی بچه ها بوجود میاد پسر منم تو اون سن همینجوری بود ن با این شدت ولی بقیه رو بیشتر ترجیح میداد تامن کم کم درس شد

من اینو متوجه شدم که بچه ها احساس آدما رو کاملا درک میکنن وقتایی که یه خورده بی حوصله و کلافه ام دخترم هم اینطوری میشه کامل متوجه حس من میشه

خب این طبیعیه چون آدم امن زندگیش شدی میدونه هنیشه کنارشی خیالش راحته برا همین میره بغل آدمایی که کم هستن... بچه ها هنیشه نق نق هاشون برا پدر و مادره مخصوصاً مادر. ریحون من 21 سالشه همینه.. نگاهت منفی شده به این موضوع عزیزدل.. اتفاقا این حرکات بچه ها از روی دوست داشتنه و اینکه ادم امن زندگیش هستیم و خاطرشون جمعه هرجور باشن ترکشون نمیکنیم

دختر منم همین بود..بزار یکسالش بشه دیگه اصن جز تو هیشگی رو نمیشناسه.اولشه ذوق داره نی نی..ک داره یواش یواش آدمارو میشناسه

برعکس دختر من بیشتر از همه به من وابسته اس تا بلند شم سریع دنبالم میاد و گریه میکنه تو خونه همش چسبیده به من حتی اگه دورش شلوغ باشه یا وقتی خودمون هم باشیم اخلاق هر بچه یه جوره ناراحت نباش شاید چون استرس داری اینجوره حال تورو میدونه آرامشت رو بیشتر کن ایشالله درست میشه

منم همینم اخه منو بیشتراز مادر شوهرم دوست داره کل روز پیش اونه منم از خدامه🗿کارامو میکنم پیاده روی میرم کلا نمیگم بچم دوسم نداره اتفاقا عاشقمه ولی پیش مادر شوهرم خوشحال تره چون هرکاری دوس داره انجام میده😂🤕

واقعا آدمیزاد چقدر موجود عجیبیه،من سرویس میشم از وابستگی بچم ولی با دیدن تاپیکت خوشحال شدم که سمت کسی نمیره.ولی به دل نگیر بچه ست از دیدن مادر خسته میشه آدمای جدید براش جذابیت دارن مخصوصا پدرومادربزرگا که حسابی هواشونو دلرن ولوسشون میکنن

پسر منم تا ده یازده ماه همین جوری بود الان یه ماهه که کم کم داره وابسته من میشه البته دورش شلوغ باشه باز منو یادش میره

ن عزیزم بچس دیگه
سعی کن استرس نداش باشی وقتی بغلت میکنی یا شیرش میدی
نازش کن بوسش کن.با لبخند و خنده نگاش کن باهاش بازی کن
بچه دیگه نمیفهمه

عزیزم تواین ماه ها پیش میادم منم پسرم تا باباشو میبینه اینطوره غذا وهمه چیش با باباش راحتتره سرشب از بغل باباش نمیومد بغلم حتی بزور گرفتمش خودشو انداخت بغل باباش....منم ناراحت شدم گفتم من به همه چیت میرسم شیرت میدم🥴همسرم گفت حسودی نکن حالا

شاید استرس داری عزیزم
من هرموقع خوشحال و آرومم دخترم باهام اوکیه موقعها که اوکی نیستم حتی پریودم ازم در میره بخوام بغلش کنم گریه میکنه بزور و گریه کاراش میکنم
دلگیر نباش