خونه مامانم من تو اتاق بودم یک ثانیه فقط یک ثانیه حواسم نبود دخترم رفته رو پله آشپزخونه از روی اون افتاد.‌ یهو دیدم یه صدای خیلی بدی اومد تا دوییدم برداشتمش دیدم دهنش پر خونه .. کنار لبش پاره شده باد کرده یه خطم افتاده روی چونه و لپش .. نمی‌دونم سرش ضربه خورده یا نه ساعت ۹ ونیم افتاد تا ده و بیست دقیقه بزور بیدار نگه داشتمش ولی چون امروز نخوابیده بود خیلی خوابش میومد توی ماشینم بودیم هر کار کردم بیدار وایسه ولی هی چشاش میفتاد رو هم گیج بود دیگه بغلش کردم خوابید .. الآنم خوابه عذاب وجدان داره خفم می‌کنه انقد گریه کردم چشام میسوزه.. میترسم تا صبح چشم رو هم بزارم 😭😭😭

پسرم تازه یاد گرفته بود وایسه دست گرفت به تخت با صورت خورده بود زمین لبش کامل پاره شده بود من فقط رفتم داخل اشپزخونه اب بخورم تا دریخچال و باز کردم دیدم صدای بدی اومد رفتم دیدم لبش پر از خونه اون لحظه دست و پام و گم کرده بودم و نمیدونستم چیکار کنم شوهرم اگر نبود من همینجور نگاه میکردم و خداروشکر که شوهرم بود و بچه رو اروم کرد

والا دختر من دیروز با اینکه کلا کنارش نشسته بودم و بازی میکرد نمیدونم کدوم اسباب بازیشو زد یلحظه دیدم روی دماغش ی خط افتاده و سفیدی چشمشم ی نکته قرمز ،ک خدارو شکر امروز کمرنگ شده اون نکته قرمزه،داره میره کم کم

عذاب وجدان نداشته باش ما که سوپرمن نیستیم همیشه بچه هارو نجات بدیم انشاا... چیزی نشده استفراغ نکرد ؟

ن بابا ایشالا ک چیزی نیس ،باز برا احتیاط صبح ببر ی عکس بندازن دلت اروم شه ،

نگران نباش انشالله که چیزی نیست ، صدقه بنداز

ای مادر
نازی بچه
حق دارید خیلی سخته بچه ضربه میخوره
ولی کاریش نیست دیگه خوابیده
شما هم استراحت کنید ، پیش میاد دیگه ، بچه همینه

میبردیش دکتر خب چک‌میکرد

اي بابا 😞بالا بياره خطرناكه، كاش يه جوري ميشد بيدار نگهش ميداشتي ، دست به سرش بزن ببين ورم نكرده خدايي نكرده

شوهرت چیزی نگف