بارداری

خانوما ی سوال داشتم خواهش میکنم خواهرانه راهنماییم کنید من سنم کمه

من الان 3سال پایین مادرشوهرم میشینم تو این سه سال خیلی بگو مگو با مادرشوهر داشتم سر چیزا مختلف الان خواهر شوهرمم از شهرستان خوئش رو میاره تهران قشنگ خونش روبرو منه و ی چیز دیگه الان من بچم 11ماهشه خدایی اینم بگم از وقتی مادرشوهرم فهمید باردارم گاهی وقتی میاد کمک الان من میگم واقعا دیگه سختمه با مادرشوهر زندگی کنم مخصوصا وقتی خواهرشوهرم داره میاد اینجا حالا یکی بهم گفت دیونه ای این بچت دنیا باید نیاز به کمکی داری ولی من میگم روانم مهم تره

عزیزم به نظر من به مادر شوهرت به دید مادر نگاه کن آدم با مادر خودشم میبینی بگو مگو‌داره و اختلاف سلیقه .. اتفاقا خیلی خوبه که کنارته و میتونه کمکت کنه چون واقعا نیازت میشه به مرور
از الان هم به این چیزا بد فکر نکن راجع به خواهر شوهرت
چون خواهر شوهر بخاطر برادرش هیچ وقت با زن برادرش بد نمیشه الان هم که داری واسشون نی نی میاری خیلی هم خوشحالن
حساسیت ها رو بزار کنار و انشالله ی زندگی خوب و راحتی داری نی نی هم به سلامتی به دنیا بیاد

عزیزم مستاجری خیلی سخته اون وقت میفهمی چ لطفی بهت کردن بنظرم میتونی نگاهتو عوض کنی تا قابل تحمل بشه برات مادرشوهر من ی واحدشو داده اجاره ب ما نداد من ۱۱ساله مستاجرم خیلی سخته قدرشو بدون

منم 11ساله تو یه ساختمون با مادر شوهر و جاری یه جا می‌نشینم
اوایل برا منم سخت بود امکان ندارد تو یجا نشینی بحث پیش نیاد
ولی تجربه به من ثابت کرده الان که تو یه ساختمون دارم زندگی میکنم و کوچکترین کارامم زیر نظر بهتره حریم بزارم واسه خودم زیاد رفتو آمد نکنم زیاد صمیمی نشم چون ازم سو استفاده میشه درسته یه جا می‌نشینم ولی قرار نیست من هر روز برم خونشون سر بزنم همه برا خودشون کار و زندگی دارن
به وقتش اگه شرایطمون اوکی شد از اینجا پا میشم تا آخر عمر که قرار نیست یه جا زندگی کنیم

نزدیکی زیاد هیچ وقت خوب نیس. ربطی نداره خانواده خودت یا خانواده همسرت. درسته که کمک میکنن ولی وقتی بچت یکم بزرگ شه میبینی که چقدر تو تربیتش هم دخالت شده. من ترجیح میدم تنها بزرگ کنم بچمو ولی آخرم حرف حرف خودم و همسرم باشه . بچه با مامان بزرگ و بابابزرگ و عمه و دایی حرف مادر و پدرو نمیخونه...

اگر قابل تحملن و باعث دعوای تو و شوهرت نمیشن فعلا بمون

اگ خواهرشوهرت دخالت نمیکنه یا اذیت نمیکنه بمون. اما اگ فکر میکنی میخوان هی رو مخت برن بدتر روانتو بهم بریزن خونتو عوض کن. یکم اذیت بشی خودت بچه هاتو بزرگ کنی بهتر تا کمکت کنن اذیتتم کنن

من مادرشوهرم خونشون دو طبقس
برادرشوهر بزرگم اول عروسیشون ۲ سال سهمشون بوده اونجا زندگی کنن ماهم ۲ سال
اونا نشستن بلند شدن ولی هرچی به ما گفتن ما قبول نکردیم پول پیش هم زیاد نداشتیم اومدیم گلبهار خونه اجاره کردیم که کلا نزدیک خانواده ها نباشیم
اصلا هم حاضر نمیشم با خانواده هامون یکجا زندگی کنم چون از قدیم گفتن دوری و دوستی

خب بجز اینکه از اونجا بری مگه راه دیگه ای هم هست ..اگه شوهرت راضی میشه و میاد ی خونه مستقل بخر یا اجاره کن.........یا اینکه رفت و آمدت رو محدود کن تا بچه هات هم از همین کودکی عادت کنن.....

بنظر من ادم تنهایی از پس کارهای خودش راحت تر برمیاد ، زندگی با خانواده شوهر پیر میکنه ادمو و احترام ها رو هم کم میکنه،بعد هم کمک های اینا اخرش اعصاب ادمو میریزه بهم من که خودم خدا خدا میکنم اصلا کسی کمکم نکنه از خانواده شوهر

بنظرم اگه موقعیتشو داری از اونجا بری برو
نزدیک بودن اصلاا خوب نیس
از قدیمم گفتن دوری و دوستی

اره کمک نیاز داری اما اگه واقعا کمک میکنن و اذیت نمیکنن

چه اشکالی داره وقتی میگی میاد کمکت ینی ادم بدی نیست چون این دوره زمونه کم پیش میاد یکی لطف کنه اونم مادرشوهر .زیاد حساسیت نشون نده بنظرم الان واقعا نیاز داری ک دوروبرت باشن

سلام بنظر منم خیلی به کمک نیاز داری من خواهرم و خواهرشوهرم دست تنها بودن واقعا بزرگ کردن بچه خیلی سخته